ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 6 آذر 1403
سه شنبه 6 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 17 آبان 1388     |     کد : 5419

رژيم صهيونيستي بزرگترين خطر براي بشريت است

يك تحليلگر يهودي با اشاره به نژادگرايي و برتري‌طلبي صهيونيسم و زرادخانه‌هاي رژيم صهيونيستي تاكيد كرد براي بشريت هيچ خطري بزرگتر از اسرائيل و لابي‌هاي آن وجود ندارد...

يك تحليلگر يهودي با اشاره به نژادگرايي و برتري‌طلبي صهيونيسم و زرادخانه‌هاي رژيم صهيونيستي تاكيد كرد براي بشريت هيچ خطري بزرگتر از اسرائيل و لابي‌هاي آن وجود ندارد.

به گزارش فارس، "گيلعاد آتزمون " با درج مقاله‌اي با عنوان "از فريب تا انتقام: تفسير روياي صهيونيسم " در پايگاه خبري تحليلي "خانه شفاف‌سازي اطلاعات "، نوشته است: صهيونيسم اوليه در واقع يك روياي اميد بخش در مورد تغيير شكل "يهوديان " به "انسان‌هايي متمدن، آبرومند و معتبر " بود. بنيانگذاران صهيونيسم از مفاهيم "ملتي مثل تمامي ملت‌هاي ديگر " و "كشوري در ميان ديگر كشورها " الهام گرفته بودند. مطالعه آثار صهيونيست‌هاي نخستين، مثل "نوردائو "، "بوروكوف " و " گرودون "، با ارجاعات بسيار تحقيرآميز به شخصيت و هويت يهودي باعث مي‌شود كه ايدئولوژي نازي تا حدودي ليبرال به نظر برسد.

آتزمون با دعوت به تأمل بيشتر در مورد اين روياي صهيونيستي مي‌افزايد: ممكن است تعجب آور باشد كه چه نوع مردمي در روياي "انسان شدن " هستند. مي‌توان يك مرد يا زن فرانسوي، انگليسي يا چيني را تصور كرد كه در روياي تبديل شدن به يك "انسان " معمولي است؟ بسادگي مي‌توان مردمي ستمديده (مثل فلسطينيان، جنبش هاي حقوق بشري، ضد آپارتايد و ...) را در نظر گرفت كه خواستار آن هستند كه با آنها برخورد و رفتاري انساني شود. اما روياي صهيونيست ها تا اندازه‌اي متفاوت است. اين رويا تنها در مورد آرزوي برابري يا به رسميت شناخته شدن نيست، تنها در مورد اين نيست كه با آنها رفتاري مناسب بشود، اين رويا در مورد "تغيير شكل خود " آنها نيز هست. در حقيقت، اين رويا كلاً درباره يك دگرديسي معجزه آسا از يك حالت ناسالم "غير عادي " به يك شكل انساني نجيب و قابل قبول است.

وي با غير عادي خواندن اينكه مردمي كه به دنبال پروراندن اين خواسته باشند كه به "مردمي عادي " تبديل شوند، مي‌نويسد: شايد يك راه قابل فهم براي توضيح و تفسير اين روياي غيرعادي اين باشد كه تصور كنيم كساني كه تسليم روياي صهيونيستي شده‌اند آنهايي هستند كه به آن معتقد هستند، و در مورد حالت طبيعي وجود آنها [بايد گفت كه] در حقيقت ابداً بشر نيستند. مي‌توان به درستي تصور كرد كه كساني كه روياي بشر شدن را در سر دارند بايد متقاعد شوند كه بشريت به نوعي دقيقاً آن خصيصه‌اي نيست كه ممكن است آنها دارا شوند.

در ادامه اين مقاله آمده است: روز گذشته در جريان گفت‌وگويي در Librairie Résistances در پاريس (كه يك مسابقه براي جمع آوري پول براي غزه است) از من در مورد برداشتم از "وحشيگري در حال رشد " رژيم صهيونيستي سوال شد، و در مورد اينكه چگونه ممكن است 84 درصد از اسرائيلي‌ها از جنايات و قتل‌عام‌هاي دسامبر گذشته IDF در غزه حمايت كنند. من در پاسخ گفتم "براي اينكه بفهميم چگونه اين اعمال جنايت‌آميز اسرائيلي‌ها رخ داده است، تنها كاري كه بايد انجام دهيم اين است كه ديدگاه‌هاي ايدئولوگ‌هاي نخستين صهيونيست را بررسي و بازخواني كنيم. " ما مي توانيم بوسيله متفكران صهيونيست از "روياي " آنها و نگرش آنها به برادران هم‌مسلك ، آگاه شويم. پايه گذاران ناسيوناليسم يهودي مدرن، به نوعي پذيرفته‌اند كه چيزي در هويت، فرهنگ و شخصيت يهودي بكلي فاسد شده است. با اين حال حقيقتاً معتقدند كه اين مسئله قابل اصلاح است.

آتزمون با بيان اينكه صهيونيسم مي‌خواست كه يك يهود جديد و يك بشر سودآور متمدن ايجاد كند، آن را يك روياي حماسي و اشتباه خوانده و اظهار مي‌دارد: من خود به عنوان يك نوجوان اسرائيلي تسليم اين رويا شدم. من مستعد اين اعتقاد بودم كه اسرائيل سرزمين تاريخي "من " بوده و پرچمداران كتاب مقدس را به عنوان نياكان مستقيم خود مي‌دانستم. من لااقل در مورد مسئله كذايي "نخستين اسرائيليان " مطمئن بودم كه عمل پيوند ايدئولوژيك يك موفقيت بزرگ بوده است. ما، يعني جوانان بومي اسرائيل مستعد اين اعتقاد بوديم كه چيزي كمتر از داستان موفقيت "انسانهاي سكولار، اومانيست، متمدن اصلاح شده " نيستيم.

به گفته نويسنده تاريخچه فلسطين، فلسطينيان و واقعه نكبت كاملاً از نسل جديد صهيونيستها مخفي شده بود: ما فلسطينيان را اطراف خود نمي‌ديديم يا به ندرت از رنج و عذاب آنان يا از آرمان آنان با خبر بوديم. در حقيقت ما كاملاً كور بوديم. همچنين به اين باور رسيده بوديم كه ارتش ما "انساني‌ترين ارتش جهان " است. ما با "خاطره پيروزي 1967 "، كه يك آلبوم عكس افسانه‌اي و زمخت بود كه هر صهيونيستي آن را در بهترين جاي قفسه كتابهايش نگه مي‌داشت، بزرگ شده بوديم. در آن كتاب دروغين خوش‌نما، يك سرباز صهيونيست آب خود را به يك اسير مصري مي‌داد. ما آن سرباز را به عنوان نماد حمايت مردم ما از بشردوستي بين‌المللي مي‌دانستيم. بديهي است كه ما از اين واقعيت وحشتناك آگاه نبوديم كه صحراي سينا در حقيقت ميدان كشتار صدها اسير جنگي مصري بوده است. چرا ما اين مسائل را نمي‌دانستيم؟ اين خود يك سوال بسيار خوب است. پدران ما كه در اين جنگ، جنگيده بودند بايد چيزهايي در مورد اين حقايق مي‌دانستند، اما آنها سكوت كردند. والدين ما كه شاهد كاروان‌هاي مهاجران فلسطيني در سال 1948 بوده‌اند بايد چيزي در مورد "نكبت " بدانند، اما آنها به نوعي سكوت كرده و حقيقت را پيش خود نگاه داشتند. جالب اينكه فقط والدين ما اينگونه نبودند، ما نيز دقيقاً از همين الگو تبعيت كرديم. هنگامي كه ما به حدي از بلوغ رسيديم و سرباز IDF شديم، دقيقاً همين كار را انجام داديم، چشمان ما كور شد (در مورد حادثه سال 1982 در لبنان). و اين الگو هرگز تغيير نمي‌كند. بيداري اخلاقي صهيونيستها هرگز اتفاق نيافتاده است. اكنون من استدلال مي‌كنم كه اين مسئله در آينده نيز رخ نخواهد داد. روياي صهيونيستي بيش از حد خوشايند است. پس از بيش از صد سال فريب خيالي اخلاقي، اسرائيلي‌ها كاملاً به يك اغماي اخلاقي رفته‌اند.

اين مقاله مي‌افزايد: روياي صهيونيستي "تغيير بشرگرايانه " هرگز به واقعيت يا عمل نخواهد رسيد. كاملاً برعكس، اسرائيلي‌ها و صهيونيست‌ها آموخته‌اند كه از طريق يك منشور فريب‌آميز تصوري به خود بنگرند. آنها بجاي اينكه در واقعيت به افرادي انسان‌گرا تبديل شوند، در رويايي افراطي يهودي محور خود به "انسانگراياني برجسته " تبديل شده‌اند.

"فرويد " به ما آموخته است كه رويا براي اين است كه خواب را طولاني كند: صداي سوت، گريه بچه يا چك چك آب مي‌تواند در رويايي كه در خواب مي‌بينيم تأثير گذاشته و ما چرت بزنيم. "روياي انسانگرايي اسرائيلي " به همين گونه عمل مي‌كند، اين رويا براي اين است كه خواب سنگين صهيونيسم را طولاني كند، براي اين است كه يهوديان را از جناياتي كه رژيم‌شان به نام آنها انجام مي‌دهد دور نگه دارد. اختلالاتي كه از "جهان بيرون " وارد [اين رويا] مي‌شوند، مثل گزارش گلدستون يا انتقادات صحيح و معتبر احمدي‌نژاد، همچون يك "نويز سفيد " كه از "يهودستيزي بي‌اساس " نشأت گرفته، بر روياي صهيونيست‌ها تأثير مي‌گذارد. گرچه در واقعيت، رژيم يهودي، يك رژيم وحشي بي‌سابقه است، اما در روياي صهيونيست ها، اين رژيم يك "موضوع متداول " است.

به اعتقاد آتزمون هنگام تشريح روياي دگرگون شدن صهيونيست‌ها، بايد واقعيت روزانه وحشيگري‌هاي رژيم صهيونيستي در فلسطين را در نظر داشته باشيم : كشور يهودي علي‌رغم نويد بزرگي كه داده شده بود نتوانست، "كشوري مانند ديگر كشورها " شود. بطور مشابه، ملت صهيونيسم دقيقاً "ملتي شبيه ديگر ملت‌ها " نيست چراكه هيچ ملت ديگري كشتار دسته جمعي را تأييد نمي‌كند.

به گفته وي، كشور يهودي كه قرار بود جشن تغيير هويت باشد، در عوض به تجسم كامل نشانه‌هاي وحشت‌آور صهيونيسم كه قرار بود التيام يابد، تبديل شده است: رژيم صهيونيستي كه پيش از اين قرار بود خود را با ديوارهاي غول‌پيكر گتو محاصره كند، آتش و WMD را به روي جمعيت بومي خود باز كرد. رژيم صهيونيستي ميليون‌ها نفر را در اردوگاه‌هاي اسرا محبوس كرده و آنها را دچار قحطي و گرسنگي كرده است. عجيب اينكه تنها در برابر وحشيگري گسترده اين رژيم مي‌توان معناي كامل روياي طعنه‌آميز صهيونيسم براي تغيير انسان گرايانه را بطور مناسب فهميد.

گيلعاد آتزمون در پايان با بيان اينكه صهيونيسم پروژه‌اي وابسته به خون، نژادگرايانه و بكلي برتري‌طلبانه است، آن را محكوم به فنا دانسته و تاكيد مي‌كند: روياي صهيونيسم در واقع به يك كابوس ويران كننده حقيقي تبديل شده است. آدمك كشور يهودي هر روز از خواب بر‌مي‌خيزد تا جنايات بيشتر و بيشتري را به نام ملت يهود مرتكب شود. با وجود زرادخانه‌اي با صدها بمب اتمي و انگيزه مذهب خيالي هولوكاست كه هيچ چيزي جز انتقام را توصيه نمي‌كند، هيچ خطري بزرگتر از اسرائيل و لابي‌هاي آن در سراسر جهان براي بشريت، انسان‌گرايي و تمدن ما وجود ندارد.تمام آنچه كه بايد بگويم اين است كه هشيار باشيم.

 


نوشته شده در   يکشنبه 17 آبان 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode