ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 4 مرداد 1403
پنجشنبه 4 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : پنجشنبه 26 ارديبهشت 1392     |     کد : 53917

زندگی در غار تنهایی

براساس همین مثل، زندگی‌های سنتی گذشته اغلب جمعی و شلوغ و پرسروصدا بوده‌اند و والدین ایرانی، فرزندان جوان ...

در باره زندگی مجردی

زندگی در غار تنهایی
قدیمی‌ها معتقد بودند: «زتنهایی، بلا خیزد». براساس همین مثل، زندگی‌های سنتی گذشته اغلب جمعی و شلوغ و پرسروصدا بوده‌اند و والدین ایرانی، فرزندان جوان و حتی میانسال خود را تا زمانی كه سروسامانی نگرفته و قدم به یك زندگی تازه و مشترك نگذاشته بودند، از خود جدا نمی‌كردند و چه‌بسا كه پس از آغاز زندگی مشترك نیز همچنان در كنار آنها در یك خانه روزگار می‌گذراندند.
برای فرزندان، این موضوع نه عجیب بود و نه دستمایه ای برای آغاز ناسازگاری و نه حتی هیچ یك از زوجین به استقلال فردی و لگدمال شدن آن زیر پای زندگی جمعی فكر می كرد. به طور كل در ساختار سنتی جامعه ایران، جداگانه زندگی كردن چه در زمان تجرد و چه تاهل، معنایی نداشت و كمتر كسی به آن می اندیشید؛ اما این تفكر در جهت حركت از سنت به سوی مدرنیته، چنان آهسته و پاورچین راه خود را در بطن جامعه گشود و پیش رفت كه والدین ایرانی تا چشم باز كردند و به خود آمدند، دریافتند كه نه تنها باب زندگی تازه عروس و داماد در كنار بزرگ ترها برچیده شده، بلكه حتی كم سن و سال ترین مجردهای خانه نیز ساز زندگی جداگانه و به اصطلاح مجردی را كوك كرده اند.

اینجا بود كه فریاد مخالفت والدین از یك سو و بانگ اعتراض جوانان از سویی دیگر، دیوارهای فاصله را با وسعت و قدرت هر چه بیشتر از گذشته در برابر این دو نسل، علم كرد تا هر دو را به این نتیجه برساند كه فاقد درك متقابل از یكدیگر هستند.

والدینی كه عادت به حضور فرزند و مراقبت از او در كنار خود كرده اند، اكنون با نگاهی نگران به راه جدا شده و جدید و ناهمواری كه پیش روی اوست، می نگرند و فرزندان نیز اغلب خود را به ندیدن زده و در سودای یك زندگی جدید و جذاب و مستقل، چشم بر تمام خطرها و نیز نگرانی والدین می بندند و ضمن قدیمی و سنتی خواندن آنها، می گویند: «مهم نیست، عادت می كنند.»

رویای دیروز، زنگ خطر امروز

ریشه رویش قارچ مانند زندگی های مجردی امروزه در كشور را شاید بتوان در سال ها قبل و در زمانی جستجو كرد كه نسل سوم جامعه روزهای نوجوانی خود را پشت سر می گذاشت. آن روزها پشت نیمكت های دبیرستان و فرورفته در اونیفورم های سورمه ای رنگ مدرسه، دانش آموزانی بودند كه در رویای هجده سالگی و سن قانونی و زندگی مجردی و مستقل غوطه می خوردند.

اكثر آنها برای فرار از محدودیت های تحمیلی والدین در سنین نوجوانی دست به رویاپروری می زدند، برخی برای ژست بزرگسالی و برای به دست آوردن هر آنچه ممنوع به حساب می آمد، اقدام می كردند و یكی، دو نفری هم در چنین فرهنگی رشد كرده بودند و برایشان دور از واقعیت نبود؛ اما آنچه اهمیت داشت، این بود كه این رویا در ذهن نوجوان این دانش آموزان به وجود آمده بود و رژه می رفت و این شاید در آن زمان از وقوع پدیده ای در آینده به نام زندگی مجردی خبر می داد.

پدیده ای كه چند سال بعد، وقتی كه نسل ما بالید و به جوانی رسید، مثل قارچ در گوشه و كنار كشور سر برآورد و مسئولان و كارشناسان را واداشت تا با نگرانی از افزایش آمارهای آن خبر داده و زنگ خطر را به صدا درآورند.

امان الله قرایی مقدم، جامعه شناس در گفت وگو با «جام جم» درخصوص افزایش نگران كننده زندگی های مجردی در كشور، معتقد است كه این مساله به خودی خود مذموم است و برای هیچ جامعه ای مناسب نیست، اما به نسبت فرهنگ حاكم بر آن جامعه، با شدت و ضعف همراه است و میزان آسیب زایی آن در برخی كشور ها كمتر است و در برخی بیشتر.

به گفته وی، ایران از آن دسته كشورهایی است كه افزایش زندگی های جداگانه در آن به آسیب های اجتماعی بسیار منتهی خواهد شد.

میل به تنهایی در انسان های امروزی

قرایی مقدم با اشاره به این كه تجددگرایی در شهرهایی مانند تهران، اصفهان، مشهد، شیراز و دیگر شهرهای بزرگ كشور روبه افزایشی چشمگیر گذاشته است، به «جام جم» می گوید: در شهرهایی مانند تهران به دلیل گسترش زندگی شهری، انسان ها رفته رفته تنها و تنهاتر می شوند و هر كس بیش از پیش سر در لاك خود فرومی برد. به قول آنتونی گیدنز جامعه شناس انگلیسی، پوست تخم مرغ شهری سخت تر از آن است كه شكسته شود.

این جامعه شناس سپس ادامه می دهد در شهرهای میانی و كوچك و در روستا ها چنین مشكلی وجود ندارد، و تجردگرایی همچنان قبح خود را دارد و نقش اعتقادات مذهبی نیز به نسبت شهرهای بزرگ قوی تر مانده است.

وی می افزاید: درون خانه های شهری، روابط موزائیكی حاكم شده و افراد در كنار هم هستند، اما از هم بی خبرند. مادر در آشپزخانه، پدر سرگرم مطالعه روزنامه، دختر پای تلفن و پسر پای كامپیوتر و هر یك مشغول كار خود. حال به فرض دختر این خانواده با خود می گوید در این خانه كه تنهاست، كاری در آن ندارد و كسی هم حرف او را نمی فهمد، چرا این تنهایی را در یك خانه مستقل تجربه نكند و از دست غرهای مادر و تذكرهای پدر هم خلاص نشود؟ مشكل اینجاست؛ یعنی میل به تنهایی در انسان های امروزی.

نمی توانم به سلیقه دیگران رفتار كنم

سمیه، دختر بیست و هشت ساله مجردی كه مدتی است برای كار و تحصیل از شمال كشور به تهران آمده و تنها زندگی می كند، درخصوص زندگی اش به «جام جم» می گوید: من مایل به جدایی از خانواده ام نبودم و حالا هم نیستم. اما كار و تحصیلم، اجتناب ناپذیر بود. همین حالا هم مرتب به هم سر می زنیم. روزهایی كه می دانم خانواده ام در خانه ام منتظر هستند، برای بیرون زدن از محل كار، بی قرار می شوم. متاسفانه در محل سكونت خودم، شرایط اشتغال در زمینه رشته تحصیلی ام وجود نداشت كه بتوانم بمانم.

الهام، مجرد و بیست و دو ساله اما معتقد است از زمانی كه خود را شناخته به زندگی مجردی علاقه مند بوده و هست. او می گوید: آدمی نیستم كه بتوانم به سلیقه دیگران بگردم و رفتار كنم یا این كه بتوانم رنگ اتاق مشترك با خواهرم را به سلیقه او انتخاب كنم یا میزان صدای موسیقی ای كه گوش می كنم به صلاحدید پدرم باشد و دقیقه به دقیقه هم برای كوچك ترین كار مثل بیرون رفتن از منزل به همه توضیح بدهم. اینجا فكر می كنند تا ازدواج نكرده باشی و سر زندگی ات نرفته باشی، حق استقلال نداری. من دوست ندارم این طور باشم.

حسام، مجرد و سی ساله نیز كه دو سال است به صورت مستقل، اما به فاصله یك طبقه از منزل پدر و مادرش زندگی می كند، می گوید كه زندگی اش هم مجردی است هم خانوادگی؛ یعنی هم استقلالی را كه خواهان آن است به دست آورده، هم هر وقت كه بخواهد یك طبقه پایین می رود و خانواده اش را می بیند. او كه این روزها در شرف ازدواج به سر می برد، می گوید كه همسر آینده اش تنها زندگی نمی كند و نزد خانواده اش است.

وی در پاسخ به «جام جم» مبنی بر این كه اگر همسر آینده اش زندگی مجردی داشت، در انتخاب او تغییری حاصل می شد یا خیر، می گوید: با شناختی كه اكنون از او دارم خیر، اما اگر ابتدای آشنایی مان بود شاید بر ذهنم اثر می گذاشت. به هر حال در جامعه ما چنین مواردی در رابطه با دخترها هنوز جانیفتاده و همه هم ظرفیت تنها زندگی كردن را ندارند. پسرهای جامعه ما هم ظرفیت پذیرش چنین چیزی را ندارند؛ چون با این فرهنگ بزرگ نشده اند و به طور حتم هزار و یك فكر خواهند كرد.

پسران متعصب ایرانی، سخت می پذیرند

كتایون كیوانی نژاد، روان شناس در گفت وگو با «جام جم» معتقد است نقش سریال های غربی و شبكه های ماهواره ای در گرایش ناخواسته و ذهنی افراد به زندگی های مجلل و همچنین مجردی تاثیر بسزایی داشته است، بخصوص برخی از این شبكه ها كه مدتی است با پخش سریال های متفاوت، هر آنچه را كه بخواهند از مزایای تجرد و رهایی از قید و بندها گرفته تا دهن كجی كردن به ارزش ها و میل به طغیان و سركشی، با درگیر كردن مخاطب به ذهن او القا می كنند.

به گفته كیوانی نژاد، تنهایی های خاص و خوشی های افراطی كه اغلب زندگی های مجردی با خود به همراه دارد، زمینه ساز بروز افسردگی های متفاوت است، بخصوص برای دختران ایرانی كه به دلیل نپذیرفتن این فرهنگ از سوی جامعه با مشكلات بسیاری مواجه خواهند بود. از نگاه ها و حرف های معنادار و متفاوت گرفته تا میسر نشدن یا سخت میسر شدن زمینه ازدواج با پسران اغلب متعصب ایرانی كه تجرد قبل از ازدواج همسرشان را سخت می پذیرند و حتی در صورت پذیرش هم آن را از یاد نمی برند، هر یك به نوبه خود در درازمدت می تواند به بروز افسردگی های شدید منجر شود.

بر همین اساس، قرایی مقدم با اشاره به نظریه خودكشی دوركیم و افزایش احتمال خودكشی در این افراد می گوید: دوركیم معتقد است كه یكی از عوامل خودكشی، قطع پیوند های خانوادگی و رو به تنهایی رفتن و گشایش راه آسیب های اجتماعی است. این در رابطه با مطلقه ها و بیوه ها آسیب كمتری وارد می كند، چرا كه یك بار ازدواج كرده اند و جدا شده اند یا همسر آنها فوت كرده، اما دختری كه در كشور ما، تمام آینده اش به باكره بودن گره خورده است، نباید براحتی آن را در معرض زیرسوال رفتن قرار دهد. ترمیم زخم های روحی و جسمی كه امروز از آن آگاه نیست، اما بعدها به وجودش نشانده خواهد شد، برای او كار آسانی نخواهد بود.

غارهای تنهایی جوانان

جوانان گریزان از خانه و گاه حتی گریزان از زندگی زناشویی، این روزها به غار تنهایی خود پناه برده اند؛ غارهایی با ابزار زندگی و امكانات رفاهی كه به رویای استقلال در آنها تحقق بخشیده و باعث شده بتوانند برای سبكی از زندگی كه آن را سنتی می خوانند، دست خداحافظی تكان دهند. غافل از این كه قادر نیستند فرهنگ خانواده محور ایرانی را با این پدیده از در صلح و سازش درآورند.

شكاف نسل ها نه نادیده انگاشتنی است و نه غیرقابل باور. مشكلی است كه وجود دارد، اما راه حل آن جدایی و كنار گذاشتن یكدیگر و از یك چاله به چاهی بزرگ افتادن نیست.

والدین با نقش موثر در این زمینه و با پذیرفتن فرزندان به همان شكلی كه هستند نه آنچه خود توقع دارند، با بهانه جویی های كمتر و گاه حتی پنهان كردن نگرانی هایشان، شاید بتوانند این احساس خانه گریزی به هر قیمت را در فرزندانشان تا حدود زیادی كمرنگ كنند.

می گویند جوانی است و جهالت و شور و احساس آن. كمی كمتر جهالت آنها را گوشزد كنیم و كمی بیشتر به شور و احساسشان بها دهیم. شاید گامی در جهت حفظ آینده فرزندانمان در كنار خود برداشته باشیم.

فاطمه رمضانیان - جام جم


نوشته شده در   پنجشنبه 26 ارديبهشت 1392  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode