ابنعربی سفارش میكند كه بايد واردات غيبی و الهامات الهی را با ميزان شريعت سنجيد، لذا از ديدگاه او حقيقت عين شريعت است.
ازآنجا كه موقعيت ابنعربی در عرفان اسلامی، موقعيتی ممتاز و برجسته است و نيز از آنجا كه مسئله توجه به شريعت درميان عارفان، يك مسأله بحثانگيز است، به نظر میرسد كه يادآوری نكاتی از ابن عربی در اين زمينه سودمند باشد. ابنعربی اهميت شريعت را از جهات مختلف در آثار خود مطرح كرده است. ما در اينجا تنها به ذكر چند نكته از فتوحات او قناعت میكنيم:
الف. با عمل به شريعت از مكر الاهی در امان خواهيم بود. اهل عرفان میدانند كه مراحل پيچيدهای در معامله حق با سالك وجود دارد كه از آن به عنوان «مكر» تعبير میكنند و اين «مكر»، سالك را با سردرگمی و خطرهای گوناگون روبهرو میسازد. اين مكرها گاه چنان پيچيدهاند كه مردان مرد را دچار سردرگمی و لغزش میسازند. تنها پناهگاه سالك دربرابر اين مكر، شريعت است.
ابن عربی دراين باره میگويد: «بدان كه من در مكر الهی و چگونگی در امان ماندن از اين مكر دقت كردم، چارهای به نظرم نرسيد جز آنكه بايد دست به دامن شريعت زد؛ بنابراين اگر خداوند كسی را بخواهد بهسوی خير و سعادت هدايت كند و از گرفتاریهای مكر در امان بدارد، كاری میكند كه او هيچگاه ميزان شريعت را از دست نگذارد... هيچ بندهای نبايد از اين ميزان غفلت كند... هركه بخواهد از مكر حق ايمن بماند، بايد ميزان شريعت را از دست ندهد؛ ميزانی كه آن را از پيامبر به ارث برده و فرا گرفته است. پس هر چه از طرف خدا دريافت كند آن يافتهها را در اين ميزان بگذارد؛ اگر با ميزان شرع پذيرفته شد آن را داشته باشد و گرنه تركش كند.»
ابن عربی سفارش میكند كه حتی بايد واردات غيبی و الهامات الهی را نيز با ميزان شريعت سنجيد. او میگويد: «اهل اللّه در اين مورد اختلاف ندارند. بسياری از بزرگان حوزه كشف و شهود گرفتار آشفتگی شده، از نظر تشخيص حالات خود دچار پيچيدگیهای مكر میگردند و لذا بايد ميزان شريعت را از دست نگذارند.»
ب. حقيقت عين شريعت است. ابن عربی میگويد: «هر كه از شريعت فاصله بگيرد، اگر تا آسمان هم بالا رفته باشد به چيزی از حقيقت دست نخواهد يافت. حقيقت عين شريعت است. شريعت مانند جسم و روح است كه جسمش احكام است و روحش حقيقت.»
ج. تنها با شريعت میتوان دنيا را در جهت آخرت تنظيم كرد. اگر هدف، زندگی دنيوی باشد شايد انسان بتواند با عقل و انديشه به اداره آن بپردازد برا اينكه به دنبال مصلحت رفتن برای موجود زنده يك عمل ذاتی است، تا چه رسد به انسان كه دارای عقل و انديشه است. هيچ جامعهای بیقانون نبوده است و شريعت هم غالبا همين قوانين اجتماعی موجود را تأييد كرده است. فرق عمده قوانين اجتماعی شرعی با قوانين اجتماعی بشری در آن است كه انسان بههنگام عمل به قوانين شرعی میتواند قصد قربت كند، چون فرمان الهی را انجام میدهد.
بنابراين آنچه در شريعت هدف اصلی است، تنظيم دنيا درجهت مصالح آخرت است، وگرنه دنيا با قوانين بشر ساخته نيز اداره میشود. پس مادامی كه زندگی دنيوی دركار باشد، تكليف و شريعت ضروری خواهد بود.
سايت ايكنا