«هر وقت فرصتي برايت مهيا شد آن را از دست نده. منتظر فرصتهاي كامل نمان
كه روزگار، همان فرصتهاي كوچك را هم از دستت ميگيرد...»
شايد همه ما يك وقتهايي فرصتهايي را از دست داده باشيم كه بعدها حسرت همان فرصتها را بخوريم. فرصتهايي كه در وقت خودشان خيلي به نظرمان ارزشمند نبودهاند.
مثلاً فرصت ديدن يك آدم بزرگ و دانشمند فراهم ميشود، بعضيها همان فرصت براي استفاده از دانش او را، هرچند كوتاه و آشنايي با او را، هرچند كم، غنيمت ميدانند و برخي ديگر فكر ميكنند كه حالا اگر ميشد جلسههاي پيوسته و مستمري داشت خوب بود، وگرنه مثلاً در يك جلسه نيمساعته چهقدر ميشود با او آشنا شد و از صحبتهايش استفاده كرد. بعضيها اينطوري اين فرصت را از دست ميدهند و بعضي ديگر به اندازه همان جلسه استفاده ميكنند و دستهاي كه معمولاً تعدادشان كمتر است، آن جلسه را مقدمه قرارهاي بعدي و آشنايي عميقتر ميكنند.
از اين قبيل فرصتها در زندگي هركداممان بارها و بارها پيدا ميشود. نميدانم هر كداممان تا به حال چهطور به اين موضوع و اين فرصتها نگاه كردهايم، اما شايد به ذهن آدم برسد كه با فرصتهاي كوچك كه كاري پيش نميرود. جالب است كه جمله بالا (ابتداي اين مطلب) را امام ششم، امام جعفرصادق ع ميگويد كه فقط فكر كردن به مجموعه شاگرداني كه تربيت كرده كافي است تا آدم عظمت و تأثيرگذارياش را احساس كند.
شايد از بزرگي امام صادق ع است كه از فرصتهاي كوچك و كارهاي كوچك حرف ميزند و دامنه و عمق تأثير و ماندگاري كارهايش از بسياري كسان ديگر بيشتر است. توجه به اين نكته در زندگي اين امام مهم است كه نه جلسههاي درس و حلقههاي گفتوگوي علمي و فكري را فداي ديگر ابعاد زندگي ميكرد و نه به خاطر فعاليتهاي علمي و فكري خود، از رسيدگي به امور معيشتي زندگي اين دنيا و مثلاً پرداختن به زمين كشاورزي و... باز ميماند. چنين كسي ميتواند بعد از قرنها همچنان زنده و تأثيرگذار بماند و از يادها نرود كه هفته آينده سالروز شهادت اوست. و طبيعي است بعد از سالها و قرنها، مردم به ياد چنين بزرگاني باشند و به آنها درود بفرستند.