آيتالله هادوی تهرانی با طرح نظريه «انديشه مدون»، اظهار كرد: با اين نظريه میتوانيم در هر رشتهای، عناصر فلسفی، دكترينی، اخلاقی و سيستمی را از ديدگاه اسلام بررسی و اخذ كنيم و قادر خواهيم بود كه تمام آنها را در يك عقلانيت به هم پيوند بزنيم و مرتبط كنيم.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، آيتالله مهدی هادویتهرانی، استاد خارج فقه و اصول حوزه علميه قم در دوره آموزشی «عقل در قرآن و تمدن اسلامی» كه به همت جامعةالمصطفی(ص) العالميه ـ واحد تهران برگزار شد، به ارائه بحثی با عنوان «نظريه انديشه مدون؛ تجلی عقلانيت در اسلام» پرداخت.
بنا بر اين گزارش، آيتالله هادویتهرانی با بيان اينكه نظريه «انديشه مدون» يك الگوی جامع دينشناسی ارائه میدهد، اظهار كرد: در اين نظريه كه میتواند به فهم سيستماتيك از دين و انسان بينجامد، عقل و عقلانيت نقش پررنگی در توليد فكر دارد. اين نظريه مبتنی بر انسانشناسی، جامعهشناسی، اقتصاد و ... خاصی است كه میتوان آن را در بسترهای مختلف سياسی و اقتصادی و اجتماعی و فقهی و ... به كار انداخت. اين نظريه در بستر اسلام، بر آن است كه در هريك از جنبههای معرفت بشری میتوان ايدههايی از اسلام را يافت كه با يكديگر مسانخت و همخوانی دارند.
اين نظريه مبتنی بر انسانشناسی، جامعهشناسی، اقتصاد و ... خاص خود است و میتوان آن را در بسترهای مختلف سياسی و اقتصادی و اجتماعی و فقهی و ... به كار انداخت. اين نظريه در بستر اسلام، بر آن است كه در هريك از جنبههای معرفت بشری میتوان ايدههايی از اسلام را يافت كه با يكديگر مسانخت و همخوانی دارند
وی دو طبقه از عناصر را در اين نظريه برشمرد و گفت: عناصر كلی و عمومی كه جهانشمول بوده و محدود به زمان و مكان خاصی نيست. اين عناصر عبارتند از فلسفه (Philosophy)، اخلاق (Ethics)، اصول (Doctrine) و سيستم (System). علاوه بر اين عناصر كلی و جهانشمول، يك طبقه ديگر از عناصر نيز وجود دارد كه زمانمند و مكانمند بوده و بايد به فراخور زمان و مكان تعيين گردد و اين عناصر نيز تحت دو عنوان كلی سيستم قانونی مشروط (Conditional legal system) و مكانيزم (Mechanism) طبقهبندی میشوند.
آيتالله هادویتهرانی با اشاره به امكان اعمال اين دو طبقه از عناصر در نظريه در باب اسلام، عنوان كرد: در واقع ادعا چنين است كه اسلام به مثابه يك انديشه مدون، دربردارنده اين دو دسته از عناصر، در تمام شئون خود است و به طور منسجمی میتوان اين عناصر را رديابی كرد و حضورشان را در ادوار مختلف نشان داد. مثلاً پيامبر مكرم اسلام(ص) در شبه جزيره عربستان و در آن زمان خاص در عرصه اقتصادی، سيستم اقتصادی خاصی را اعمال كردهاند كه هم شامل خصيصههايی میشد كه مخصوص آن زمان و آن مكان بودند و هم شامل خصيصههايی میشد كه كلی بودند و در زمانه ما نيز جاری هستند. طبيعتاً پيامبر اكرم(ص) را نيز بايد از لحاظ زندگی در بستر مادی و اينجهانی فردی از افراد انسان دانست كه با اقتضای آن شرايط زمانی و مكانی خود را منطبق كرده بود.
اين مجتهد علوم حوزوی با اشاره به اعمال پنج مورد فلسفه، اخلاق، اصول، سيستم و سيستم قانونی، در زمينههای مختلف زندگی انسانی، توسط اسلام، به تدقيق در باب اِعمال اين پنج مورد و روشن شدن منظور از آنها پرداخت.
وی درباره اعمال فلسفه در حوزههای مختلف از طرف اسلام گفت: برای مثال منظور از اعمال فلسفه در اقتصاد اين نيست كه اعمال فلسفه در معنای متافيزيكی آن نيست؛ بلكه منظور اين است كه اين خداست كه برای آدميان مواد اوليه را برای كار و فعاليت فراهم آورده است و نه كس و چيز ديگری. مقصود ما از فلسفه نظريه اقتصادی اسلامی چنين چيزی است. اين نگاه را در مقابل متفكری ديگر (مالتوس) در عرصه اقتصاد بگذاريم كه میگويد قدرت آدميان در فراهم آوردن مواد اوليه بيش از هر قدرت ديگری است. آنگونه كه پيداست هر كدام از اين نظرات، نگرشی بنيادی به امور دارند كه اگر هر كدام را برگيريم، نتايج و متعاقبهای كاملاً مختلفی را بايد انتظار بكشيم.
پيامبر مكرم اسلام(ص) در شبه جزيره عربستان و در آن زمان خاص در عرصه اقتصادی، سيستم اقتصادی خاصی را اعمال كرده است كه هم شامل خصيصههايی میشد كه مخصوص آن زمان و آن مكان بودند و هم شامل خصيصههايی میشد كه كلی بودند و در زمانه ما نيز جاری هستند
رئيس گروه فقه و حقوق شورای بررسی متون وزارت علوم درباره عنصر اخلاق، گفت: اصل رضايت (contentment) اصلی اساسی در اقتصاد اسلامی است كه از رهگذر اخلاق آن را میجويد. اين اصلی است كه به مثابه فضيلت اخلاقی برای بشريت تلقی میشود. از اين رو بايستی گفت سيستمی كه براساس اين مفهوم اخلاقی شكل میگيرد، كاملاً متفاوت از سيستمی است كه در بستر اخلاقی ديگر رشد و نمو میكند.
آيتالله هادوی تهرانی درباره آن چه با عنوان اصول از آن ياد كرد، با تقسيم آنها به دو بخش مبانی و اهداف، عنوان كرد: بر طبق دسته اول، در اسلام صحبت از اصول و بنيادهايی میشود كه اسلام آنها را پذيرفته است؛ مثلا اصل مالكيت (Principle of Ownership)، يا اصل انواع متفاوت مالكيت يا آزادی اقتصادی. اينها بعضی از بنيادها در دكترين اقتصاد اسلامی هستند. اين مبناها با مبناهای كاپيتاليستی و كمونيستی متفاوت است و نتايج متفاوتی را نيز به بار خواهند آورد. اما در باب بخش اهداف بايد گفت كه عبارتند از مقاصدی كه در اسلام از پی عمل و كنش به دنبال آنها میباشيم. يكی از اهداف در دكترين اقتصاد اسلامی، حذف فقر و تعادل ثروت است. بايد گفت در اسلام تفاوت افراد از نظر ثروت پذيرفته شده است، اما بايد تلاش در جهت كم كردن اين شكاف و فاصله باشد.
اين استاد خارج فقه و اصول حوزه علميه قم سيستم را عبارت از مجموعهای از تأسيسات به هم مرتبط مبتنی بر مبنای و اصول و در جهت دستيابی به اهداف دانست و بيان كرد: بايستی گفت كه مبنا و اهداف، عناصر كلی و جهان شمول هستند، اما وقتی میخواهيم آنها را در شرايط خاصی اعمال كنيم، حاصل اين اعمال؛ مكانيزم خاصی خواهد بود. يعنی مكانيزم عبارت است از اعمال مبنا و اهداف در شرايط زمانی و مكانی مختلف. پس در واقع سخن از يك سيستم است كه بروز و نمودهای متفاوت میگيرد و تنها در فرم، تغيير میكند.
وی همچنين از سيستم قانونی عمومی به عنوان تبع و نتيجه سيستم و دكترين ياد كرد و اظهار كرد: اين بخش، ملموسترين بخش است؛ چرا كه نتيجه تمام مراحل قبلی است. يعنی سيستم قانونی جهانی، خود مبتنی بر سيستمی خاص است كه آن، خود مبتنی بر مبنايی ديگر و... .
آيتالله هادوی تهرانی در پايان گفت: ماحصل سخن چنين است كه تمام اين عناصر به يكديگر مرتبطند و از اين رو عقلانيت محكمی حاكم است. بعضی مقدمه بعضی ديگرند و بعضی نتيجه بعضی ديگر. از اين رو در هر رشتهای میتوانيم عناصر فلسفی و دكترينی و اخلاقی و سيستمی را از نظرگاه اسلام بررسی و اخذ كنيم و قادر خواهيم بود كه تمام آنها را در يك عقلانيت به هم پيوند زده و مرتبط سازيم. در نگاه اسلامی، در هر رشتهای چنين امكانی وجود دارد و میتوان آنها را در يك سيستم مدون گرد آورد.