بدون تردید وقوع انقلاب اسلامی، تحولی عظیم و زلزله بزرگ سیاسی قرن بیستم به شمار میرود كه دارای ابعاد مختلف برای تحلیل و بررسی می باشد. در این نوشتار قصد داریم تا به برخی از دستاوردهای سیاسی انقلاب اسلامی در ابعاد داخلی و خارجی بپردازیم.
در حقیقت، دستاوردهای انقلاب اسلامی، همان آرمانها و اهدافی هستند كه به صورت كلی یا جزئی محقق شدهاند.
در ارزیابی دستاوردهای انقلاب اسلامی باید به آرمانهای انقلاب اسلامی، اوضاع پیش از انقلاب، امكانات و تواناییهای كشور و فشارها و توطئههای دشمنان داخلی و خارجی انقلاب توجه كرد. این دستاوردها را كه هر یك به تنهایی برای موفق دانستن انقلاب قابل استناد است، میتوان در دو سطح داخلی و بینالمللی مورد ارزیابی قرار داد.
دستاوردهای سیاسی انقلاب در سطح داخلی
براندازی حكومت شاهنشاهی؛ حدود 2500 سال حاكمیت نظام شاهنشاهی در ایران، معیارهایی را بر كشور حاكم ساخته بود كه در آن، سعادت، عزت و سربلندی ملت جایی نداشت.
در فرهنگ مردم، نظام شاهنشاهی با زر و زور و تزویر، فساد، حقكشی و بیعدالتی و در یك كلام، ضدارزشها مترادف بود.
از یكسو، رژیم پهلوی به پندار حاكمیت 2500 ساله نظام شاهنشاهی بر ایران، حیات و دوام خود را سنت محتوم تاریخی میدانست و از طرف دیگر، سرمایهگذاریهای آمریكا و غرب در ایران، رژیم شاه را چنان مقتدر و مسلح ساخته بود كه هرگونه تصور تزلزل یا سقوط آن را ناممكن میكرد. با این حال، انقلاب اسلامی در عینیترین دستاورد خود، این نظام را در هم كوبید و نهال طیبه استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی را در این كشور نشاند بنابراین میتوان گفت سرنگونی و براندازی حكومت شاهنشاهی و رفع ستم از ملت ایران و استقرار حاكمیت الهی از جمله عینیترین دستاوردهای سیاسی انقلاب اسلامی در بعد داخلی به شمار میرود. شاه میكوشید با تكیه بر پول نفت، ارتش 700 هزار نفری، دستگاههای امنیتی همانند ساواك و بهرهمندی از حمایت بیدریغ بیگانگان بخصوص آمریكا، رژیم را مقتدر نشان دهد و تصور تزلزل و سقوط آن را از اذهان بزداید. در عین حال، اراده الهی بر آن قرار گرفت كه مردم كوچه و بازار بدون آن كه به سلاحهای مدرن مسلح باشند، به سلطه چندین سدهای رژیم شاهنشاهی بر ایران اسلامی پایان دهند.
افزایش آگاهی، بینش و مشاركت سیاسی مردم؛ رشد سیاسی و آگاهیهای عمومی مردم و حضور آنها در صحنههای مختلف و حركت به سوی قانونگرایی و جامعه مدنی دینی از دیگر دستاوردهای سیاسی انقلاب در سطح داخلی به شمار میرفت. دور نگه داشتن مردم از مسائل و واقعیتهای جامعه، از سیاستهای رژیمهای نامشروع است تا به این وسیله حیات خود را تدوام ببخشند. رژیم پهلوی نیز با پیگیری این هدف میكوشید تا بینش اجتماعی و سیاسی مردم عمیق نگردد و جامعه همچنان در بیخبری به سر ببرد. با پیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی ایران، افزایش آگاهیها و تقویت بینش سیاسی مردم به عنوان اصلی مهم در قانون اساسی جمهوری اسلامی، سرلوحه برنامهریزیهای كشور قرار گرفت.
به این ترتیب، مردم به منزله صاحبان اصلی انقلاب و ولی نعمت نظام، با دیدگاهها و آرمانهای خویش به یاری حكومت اسلامی شتافتند. در بحث از مشاركت سیاسی در رژیم ستمشاهی، مردم، محلی از اعراب نداشتند و نمیتوانستند در سرنوشت خود دخالت كنند. رژیم سلطنتی با كودتا روی كار آمده بود و قوه مقننه شكل فرمایشی داشت و اثری از مشاركت سیاسی مردم به چشم نمیخورد. انقلاب اسلامی با تغییر این وضع، مردم را نسبت به سرنوشتشان حساس كرد و آنها را به مشاركت سیاسی فراخواند.
استقرار نظام جمهوری اسلامی؛ پیروزی انقلاب اسلامی، خواسته عمومی در زمینه تشكیل جمهوری اسلامی را محقق كرد. لفظ جمهوری به قالب حكومت و لفظ اسلامی به محتوای آن اشاره دارد. از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) از آنجا كه حكومت جمهوری ناظر به نظام معرفتی خاصی نیست، با نظام اسلامی و نظریه ولایت فقیه قابل جمع به نظر میرسد. دو مورد از مهمترین تغییرات كلی در اصول و جهتگیریهای این نظام عبارت است از: شكلگیری نظام مبتنی بر ولایت فقیه و نقش تعیینكننده مردم در سرنوشت خویش از طریق استقرار آزادیهای سیاسی و انتخابات عمومی در جامعه.
استقلال سیاسی و دگرگونی اصول سیاست خارجی؛ از دیگر دستاوردهای سیاسی داخلی انقلاب اسلامی میتوان به استقلال سیاسی و كوتاه شدن دست ابرقدرتها و سایرین از مقدرات كشور اشاره كرد. به گواهی تاریخ، حداقل در دوران معاصر، استقلال سیاسی ایران همواره زیر نفوذ قدرتهای استعماری بوده است. پس از جنگ جهانی دوم و صفبندی بلوك غرب و شرق، آمریكا به صورت قدرت خارجی بیرقیب در عرصه سیاست و اقتصاد ایران درآمد؛ بهگونهای كه سفیر آمریكا در ایران به نزدیكترین مشاور شاه و دربار بدل گردید. آرمان استقلالطلبی مردم در زمان انقلاب در شعار نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی تبلور یافت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در كلام امام خمینی(ره) و متن قانون اساسی نمودار شد: سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران براساس نفی هرگونه سلطهجویی و سلطهپذیری، حفظ استقلال همهجانبه و تمامیت ارضی كشور، دفاع از حقوق مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطهگر و روابط صلحآمیز با دول غیرمحارب استوار است.
پیوند دین و سیاست؛ تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، حاكمان و سیاستمداران همگام با نظامهای غربی، تز جدایی دین از سیاست را تبلیغ میكردند تا مردم را از دخالت در سرنوشت خود باز دارند. اینگونه بود كه حكام مستبد و حامیان خارجی آنها با آسودگی خاطر به غارت و چپاول منابع و ثروتهای مردم این مرز و بوم پرداختند. انقلاب اسلامی ایران با كشیدن خط بطلان بر تز جدایی دین از سیاست، براساس تعالیم اسلامی، دخالت در سرنوشت خود و امور سیاسی را ضروری شمرد و دیانت و سیاست را بر پایه این جمله معروف شهید مدرس كه سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست، لازم و ملزوم یكدیگر دانست. بهگونهای كه پس از انقلاب اسلامی ایران، صدها كتاب در مورد نقش مذهب در صحنه سیاسی و اجتماعی به بازارهای جهان آمد و بسیاری از دانشگاهیان به تحقیق درباره مذهب پرداختند.
از دیگر دستاوردهای سیاسی انقلاب اسلامی در سطح داخلی میتوان به شكلگیری تشكلهای سیاسی مختلف و شفاف شدن مواضع و دستاوردهایی از این قبیل اشاره كرد.
دستاوردهای سیاسی انقلاب در سطح خارجی و بینالمللی
شكست ابهت غرب و شرق و تاثیر بر راهبرد قدرتهای بزرگ؛ ابهت آمریكا و سایر قدرتهای خارجی سلطهگر در جریان پیروزی مردم بیسلاح ایران در انقلاب، مقاومت در مقابل توطئههای بیگانگان و همچنین در جریان جنگ تحمیلی شكست. این تحول شگرف درخصوص انقلاب ایران، معلول تحول فرهنگی، تسلیمناپذیری و روحیه شهادتطلبی مردم قلمداد میشود.
در واقع انقلاب اسلامی در كشوری رخ داد كه ژاندارم آمریكا در منطقه خاورمیانه بود و به عنوان یكی از ستونهای دكترین دو پایهای نیكسون شناخته میشد. این انقلاب در كشوری روی داد كه باید در مقابل حركتهای ضدغربی در منطقه واكنش نشان میداد، اما خود به كشوری ضدغربی بدل شد. از سویی ایران پس از انقلاب از پیمان سنتو كه در راستای اهداف غرب بسته شده بود، خارج شد؛ بنابراین با وقوع چنین تحولی در ایران و خلأ قدرت در منطقه، راهبردهای منطقهای ابرقدرتهای جهان نیز تغییر یافت.
صدور پیام انقلاب و حمایت از نهضتهای آزادیبخش و تاثیر بر شكلگیری برخی گروههای سیاسی؛ انقلاب اسلامی در ایران، بزرگترین محرك جنبشهای سیاسی اسلامی بوده است. در این میان كشورهایی مانند لبنان، عراق و كشورهای حوزه خلیجفارس، افغانستان پاكستان، تونس، فلسطین و شمال آفریقا به شكل مستقیم، و سوریه، نیكاراگوئه و آفریقای جنوبی به شكل غیرمستقیم از انقلاب ایران متاثر بودهاند.
همچنین برخی گروههای اسلامی ـ سیاسی نیز موجودیت خود را مرهون انقلاب اسلامی میدانند كه از جمله مهمترین این گروهها میتوان به حزبالله لبنان اشاره كرد كه بیش از هر گروه اسلامی ـ سیاسی دیگر، تحتتاثیر انقلاب اسلامی ایران قرار دارد.
از دیگر دستاوردهای سیاسی انقلاب اسلامی در سطح بینالمللی میتوان به تجدید حیات سیاسی اسلام در عالم و كسب عزت برای ملل مستضعف و جهان سوم و نیز مبتنی كردن سیاست خارجی و ارتباط با دیگر دولتها براساس اصول اسلامی و سیاست نه شرقی، نه غربی و همچنین ترسیم چهره صلحطلبانهای از اسلام با اثبات مظلومیت ملت ایران در جریان جنگ تحمیلی اشاره كرد كه در این نوشتار كوتاه مجال پرداختن مفصل به همه آنها نیست.
سید جواد میرخلیلی - جام جم