از كاه كوه نسازید
تا به حال با خودتان فكر كردهاید چرا بعضیها بیهیچ مقدمهای در زندگیشان شاد هستند و خنده از لبانشان محو نمیشود در صورتی كه آنها نیز مانند من و شما در همین جامعه زندگی میكنند و طبعا مشكلاتی مثل مشكلات ما را نیز تجربه میكنند.
تفاوت ما با این آدمها چیست؟ برای یافتن پاسخهایمان به سراغ سیمین قاسمزاده، روانشناس و مشاور خانواده رفتیم و با او به گفتوگو پرداختیم.
شادی ذاتی است یا اكتسابی؟
شادی، پتانسیل و احساسی است كه در وجود همه انسانها قرار دارد مثل سایر احساسات. اندوه، تعجب، نفرت و خشم جزو احساسهایی است كه همه آدمها دارند و اگر آدمی كه باید غمگین باشد غم را تجربه نكند یا در مواردی كه باید خشمگین باشد، خشم را از خودش بروز ندهد این آدم طبیعی نیست. وقتی شما مقوله شادیآور را میبینید مثل لحظه تولد فرزند یا وقتی مادری موفقیتهای فرزندانش را میبیند بنابراین تجربهای كه احساس میكنید، شادی است.
بنابراین همه انسانها میتوانند شاد باشند؟
پتانسل شادی در وجود همه آدمها هست.
پس چرا بعضیها اینقدر با این احساس بیگانهاند؟
در این كه افراد در چه سطحی شاد باشند، تربیت و آموزش نقش اساسی دارد.
این آموزش از چه زمانی باید آغاز شود؟
طبیعتا تمرین آن در دوران كودكی و در تربیت والدین و نحوه نگهداری آنها و میزان شادی خود والدین است كه تجربهاش را به فرزندانشان انتقال میدهند. هفت سال اول زندگی كودك بسیار تعیینكننده است، اگر او در این دوران آغوش پر مهر پدر و مادر را تجربه كند با آرامش آموزش ببیند و از او توقعات عجیب و غریب نداشته باشند و در واقع روحیه سالمی به كودك القا كنند، میتوان امیدوار بود این كودكان در آینده انسانهای شادی باشند.
با خیلی از افراد جامعه كه صحبت میكنیم میگویند فضای جامعه فضای شادی نیست. به نظر شما جامعه ما جامعه شادی است؟
ببینید این موضوع بستگی به نگرش ما دارد كه به چه چیزی شادی بگوییم و از حضور چه چیزی شاد شویم و چگونه بخواهیم شادی را تجربه كنیم. بله در مواردی آدم از شادی دیگران شاد میشود، اما اگر شادیمان هم تنها و مشروط به شاد بودن فضای بیرون باشد، این شادی نمیتواند شادی پایداری باشد؛ چون تا زمانی كه در مكانهای مورد نظرمان باشیم، شادیم و وقتی به خلوت خودمان میآییم ناشاد میشویم، بنابراین چنین چیزی جالب نیست، اما شاید منظور این افراد این است كه باید ابر و باد و مه و خورشید و فلك در كار باشند تا شاد باشند یعنی در جامعه تورم و بیماری، بنبستهای كاری و ورشكستگی نباشد و كسی فوت نكند تا شاد باشند خب این اتفاقها هیچ وقت نمیافتد. این جریانها در یك زندگی طبیعی است و ما با نحوه تصمیمگیریهایمان به وجودش میآوریم.
واقعــا به نظر شـما با وجود مشكلات متعدد اجتماعی و اقتصادی میتوان شاد بود؟ مثلا وقتی كرایه خانه من عقبافتاده و حقوقم كفاف آخر ماه را هم نمیدهد چطور باید شاد باشم؟
این به نحوه نگرش شما به شاد بودن برمیگردد مثلا یكی شادی را در مهمانی رفتن میداند، ولی برای یك پزشك شادی اصلی نجات جان بیمارانش است، اما به نظر من شادیای اصیل و واقعی است كه منوط به مسائل بیرونی نباشد، یعنی منوط به وجود عناصری در درون خود فرد باشد مثل اعتماد به نفس و عزت نفس. شادیهای پایدار شادیهای درونی هستند. وقتی كار خیری انجام میدهید احساس رضایت عمیقی میكنید. بنابراین شادی احساسی است كه با كوچكترین چیزی میتوانیم در خودمان تجربه كنیم. شادی لزوما قهقهه خندیدن نیست. شادی میتواند یك تبسم عمیق اما پایدار باشد. شادی میتواند ذهنی و روانی باشد كه فرد كاملا تاثیر شادی را در روند و حركات و نوع زندگی آدمها ببیند.
حتما شما هم شنیدهاید كه میگویند بعد از هر خندهای گریهای در راه است! به نظر شما این عبارات كه در بین مردم رایج است و اصلا فرهنگ چه نقشی در شادبودن مردم جامعه دارد؟
این عبارات و عبارتهایی از این دست حتی اگر جزو فرهنگ جامعه شده باشند، غلط است و باید اصلاح شود. بله متاسفانه در بعضی فرهنگها و باورها داریم كه مثلا خندیدن را سبكسرانه و جلف میدانند یا اصلا خندیدن را برای زنان ننگ و بد میدانند خب این موارد باید اصلاح شود. خندیدن جلوهای از شادی است. بله شادی به فرهنگ بر میگردد. شما نگاه كنید وقتی كسی میمیرد برای او اول و سوم و هفتم و چهلم و سالگرد و حتی دوسالانه و سهسالانه میگیریم و حتی از سوگواری استقبال میكنیم در صورتی كه خیلی از این مراسم اصلا لزومی ندارد. تا به حال با خودمان فكر كردهایم كه به جای این كه سالروز فوت یك نفر را مراسم بگیریم، بیاییم و در سالروز تولدش دور هم جمع شویم! همه كسانی كه فوت شدهاند، قطعا در یك زمانی متولد شدهاند پس چرا روز تولدشان را جشن نگیریم و اینگونه نیندیشیم كه خداوند افرادی را در مسیر زندگی ما قرار داد و ما به آنها افتخار و از وجودشان استفاده كردیم و حالا حكمت الهی تشخیص داده كه آن فرد را دیگر نداشته باشیم. با این تفكرات میتوانیم به هر بهانهای دور هم جمع شویم و به جای سوگ، یاد آن شخص را گرامی بداریم.
شادی با سطح درآمد ارتباطی ندارد؟
نه. كودكانی كه در یك خانواده شاد بزرگ میشوند در آینده انسانهای شادی در جامعه هستند و این خانواده شاد میتواند یك خانواده با یك سطح درآمد معمولی باشد. مهم سطح درآمد نیست، مهم این است كه افراد خانواده از آن چیزهایی كه دارند به نحو احسن استفاده كنند و به داشتههایشان افتخار كنند. این خودش شادیآفرین است. اگر آدمها بتوانند در حد امكانات به داشتههایشان توجه كنند به جای تمركز روی خواستههایشان و در حسرت خواستهها نباشند و برای رسیدن به آنها اقدام كنند، میتوانند انسانهایی شاد و امیدوار باشند.
پس چرا بعضی از مردم دنیا به شاد بودن معروف هستند؟
ببینید تورم، بیكاری، مرگ و مشكلات سیاسی و اقتصادی در هر جامعهای وجود دارد. این كه برخی مردم دنیا شادترند، اولا به فرهنگشان برمیگردد و دوم به این موضوع كه آنها كار گروهی را یاد گرفتهاند، چرا كه فعالیتهای گروهی شادی را بیشتر میكند. كار گروهی انرژی ایجاد كرده و باعث میشود گروه كارهایی را در جامعه انجام دهد كه همین كارها سطح انرژی روانی جامعه را بالا میبرد و شادی را تسری میدهد.
اصلا آدمهای شاد چطور افرادی هستند؟
آدمهایی هستند كه اهداف بزرگی دارند، در كار خیر شركت میكنند، در كارهای گروهی حس تعاون و همكاری دارند، انسانهای پرتحركی هستند مثلا ورزشكاران. شادی موجب ترشح هورمون اندروفین در بدن میشود كه این هورمون ضد درد است. حالا اگر باورهای مثبت و زندگی شادتری داشته باشیم ترشح این هورمون بیشتر و باعث شادی میشود.
شادی مصنوعی هم وجود دارد؟
بله، انسانهایی كه تظاهر به شادی میكنند، اما شاد نیستند. آدمهایی كه جلوههای بیرونی دارند، ولی در درونشان غوغاست به قول حافظ:
در اندرون من خسته دل ندانم چیست/ كه من خموشم و او در فغان و در غوغاست
افرادی كه ذهن شلوغ و خستهای دارند و برای بهدستآوردن رضایت دیگران هر كاری میكنند، این افراد تظاهر به شادی میكنند و این فشار روانی زیادی به آنها وارد میكند، هر چند رل بازیكردن همیشه هم بد نیست. شما همین الان اگر بخندید خواه ناخواه احساس بهتری خواهید داشت، اما بهتر است شادی عمیق و از درون باشد.
شاد بودن به لحاظ شخصی و اجتماعی چه تاثیری در زندگی افراد جامعه دارد؟
شادی عامل سلامت است و همه آدمها باید خودشان را شایسته شادی بدانند. نباید منتظر اتفاق فوقالعادهای باشیم تا خودمان را شاد بدانیم. كافی است یاد بگیریم كوچكترین چیزی میتواند در ما انبساط خاطر ایجاد كند. شادی عامل امیدواری، افزایش عزت و اعتماد به نفس و بالابردن روحیه است. افراد شاد مشكلات اقتصادی و اجتماعی را راحتتر حل میكنند و سیستم ایمنی بدنشان نیز در مقابل بیماریها قویتر است. اگر مقاومت روانی شما بالا باشد وقتی ورشكسته میشوید، دوباره بلند میشوید و زندگی میكنید. انسانهای شاد دنیا را مثبت میبینند و باورها و افكار مثبتی دارند، ارتباط بهتری با دیگر افراد جامعه برقرار میكنند. اساسا شادی به زندگی انسان كیفیت میدهد و این در همه امور شخصی و اجتماعی نمود دارد مثلا شما دوست دارید یك همكار شاد داشته باشید یا یك همكار عبوس و عصبانی؟ طبیعی است انتخاب همه، همكار شاد است. همه ما جذب آدمهای شاد و متبسم میشویم، چرا كه روابط عمومی بهتری دارند از واژگان بهتری استفاده میكنند و فضا را تغییر میدهند. جالب است بگویم آدمهای شاد با ایمانترند.
من اگر بخواهم از همین امروز شاد زندگی كنم باید چه كاری انجام دهم؟
منتظر شادی از بیرون نباشید، خودتان عامل و پیشگام شادی خودتان باشید. همین كه صبح چشمانتان را باز كردید بگویید خدا را شكر امروز روز بهتری در پیش دارم یك روز خوب و شاد؛ این یعنی به ذهنتان پیش آهنگ مثبت بدهید كه من امروز منتظر حوادث خوشایندم. شب كه میخواهید بخوابید باز یادآوری كنید كه چه خواب خوبی خواهم داشت. به جای اینكه بگویید وای باز یك روز دیگر شروع شد بنابراین برای خودتان پیشبینی نیك كنید. پس اولین چیز تغییر باورها نسبت به خود، زندگی و كارمان است. مورد بعد دیدن جنبههای نیك و خیر زندگی است؛ از هر اتفاقی مصیبت نسازید و برایش سوگواری نكنید، مثبت اندیشی را یاد بگیرید و تمرین كنید. اینها مهارتهایی است كه سطح سازگاری ما را در برابر مشكلات زندگی بالا میبرد. از كاه كوه نسازیم یا از كاههای مثبت كوههای مثبت بسازیم. در واقع جنبههای مثبت را به رخ خودمان و دیگران بكشانیم. ورزشكردن، مصرف میوه و سبزیجات نیز در این زمینه كمككننده است. به سلامت فیزیكی و روانیمان توجه كنیم. اگر خودمان شاد باشیم، فرزندان شادی هم خواهیم داشت. مادری كه صبح با لبخند به فرزندش صبح بخیر میگوید با مادری كه با اخم میپرسد صورتت را شستهای، قابل مقایسه نیست. پخش موسیقیها و تصاویر شاد یا سریالهای مفرح به جای زومكردن روی مشكلات، آرایش و زیباسازی شهر به گونهای كه در افراد انبساط خاطر ایجاد كند حتی كاهش آلودگی هوا، همه و همه میتواند به داشتن جامعهای شادتر كمك كند.
سمیه افشینفر - جامجم