كودكان بهويژه كلاساوليها درروزهاي اول مدرسه، ضمن شادماني خاصي كه دارند از نوعي نگراني و ترس رنج ميبرند
و اما، ما پدرومادرها كمتر نقش خود را دراين نگرانيها جدي ميگيريم.
طبيعياست وقتي مادري خود دچار دلشوره و اضطراب جدايي از فرزند است؛ بخصوص اگر فرزند اول خانواده باشد، قطعا اين نگراني را به فرزند خود منتقل ميكند. البته مادران همواره تلاش ميكنند صرفا با بيان جملهاي مثل "مدرسه كه ترس ندارد و جاي خوبي است" ، در درجه اول بر نگراني خود سرپوش گذاشته و از بروز آن جلوگيري كنند تا به اين وسيله نگراني كودك نيز كاهش يابد.
درحالي كه روانشناسان معتقدند معمولا بيش از حرف، دو عامل بر فرزندان ما تاثيرگذار است: يكي، رفتارما و بعد، تجربه شخصي خودشان كه معمولا ما از هردو غافل هستيم.
بنا براين، نكته اساسي اين است كه ما، مادران ابتدا تلاش كنيم منشا اضطراب خود را بشناسيم و با اصلاح اين نگاه و پاسخگويي مناسب به پرسشهاي مزاحم ذهنمان، قبل از فرزند به اين نگرانيها غلبه كنيم.به گونهاي كه نبود اين نوع اضطرابها در رفتار ما نمود يابد، نه صرفا درحرف و بيان.
به راستي هيچوقت درخلوت فكر كردهايد كه چه چيزي شما را دراين مورد نگران ميكند؟ فضاي جديد مدرسه، رفتارمتفاوت دانشآموزاني كه دوستان جديد فرزندان شما خواهند بود و ممكن است با شيطنتهايي مزاحمت براي آنها ايجاد كنند.
شايد دراين ميان، از همه مهمتر شخصيت و برخورد معلم و گردانندگان مدرسه باشد كه دقيقا نميدانيد چقدر از حوصله، صبر و مديريت مناسب براي حل مشكلات فرزندتان برخوردار باشند؟ ممكن است با خود فكركنيد آيا فرزندتان ميتواند با اين همه مسايل جديد؛ مقررات مدرسه، دوستان، مربيان واضطراب جدايي از مادر، خود را هماهنگ سازد...
اين نگرانيها همه طبيعي است اما واقعيت اين است كه بايد اجازه دهيد فرزندتان اين فضاي جديد را با همه قواعد و مقرراتش تجربه كند.قطعا يك مادر خوب تلاش ميكند به طورغيرمستقيم وهنرمندانه درفهم رخدادهاي جديدي كه فرزندش با آنها روبروست، به او كمك كند. به اين گونه او درعمل متوجه ميشود كه مدرسه، اين فضاي جديد، ميتواند تجربيات بسيارخوبي را برايش به ارمغان آورد.
يكي از نكات بسيار مهمي كه بزرگترها بايد به آن توجه كنند، تاثير صحبتها و بحثهايي است كه در مورد وضعيت آموزش و يا طرح برخي تجربههاي بدي كه از برخورد نامناسب معلم يا مدير و ناظم مدرسه شكلگرفته، درحضور بچههاست. اين نوع بحثها معمولا ته ذهن دانشآموز سخت جاگير ميشوند به گونه اي كه به سختي ميتوان نگراني ناشي از آن را از بين برد و آن ذهنيتهاي پيشساخته را پاك كرد.
درحالي كه ميتوان بيشتر از نكات مثبت مدرسه و آثار يادگيري كه سرگرمكننده، شيرين و لذتبخش است سخن گفت.و اينكه بلاخره براي بدست آوردن هرچيز خوب و دوستداشتني، بايد زحمت كشيد و مقررات و قواعد آن را پذيرفت و بكاربست.
درپايان، به اين نكته اصلي برميگرديم؛ رفتارشماست كه باعث ميشود اعتماد به نفس فرزندتان ضعيف شود و يا برعكس، با انگيزه براي يادگيري و برخورد مناسب با فضاي جديد، آماده شود.
همشهري آنلاين- معصومه كيهاني