ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 10 دي 1404
چهارشنبه 10 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 8 بهمن 1391     |     کد : 48937

ویژگی‏ها و مختصات زندگی/ مطلقیّت هدف اعلای زندگی

زندگی هدف‎دار در جریان نظام(سیستم) باز خود، مطلقی جز هدف اعلای زندگی نمی‏شناسد و کلیات و مطلق‎های دیگر را به عنوان وسایلی برای آن مطلق تلقی می‏کند.

خبرگزاری مهر- زندگی هدف‎دار در جریان نظام(سیستم) باز خود، مطلقی جز هدف اعلای زندگی نمی‏شناسد و کلیات و مطلق‎های دیگر را به عنوان وسایلی برای آن مطلق تلقی می‏کند.

تنها زندگی هدفدار است که می‏تواند چهره واقعی حیات را نمودار سازد و آن را از مفهوم یک پدیده معمولی فشرده در میان عوامل جبری بالاتر برد و در منطقه ارزش‏ها قرار دهد. برای انسان با هیچ دلیلی نمی‏توان اثبات کرد که حیات در قلمرو اصلی خود، حقیقتی است که همه جانداران به منزله امواجی از آن حقیقت‏اند، مگر موقعی که حیات دارای هدفی عالی‏تر بوده باشد که بتوان چهره واقعی آن را بنمایاند. احترام ذات که ایده آل همه اومانیست‏ها و طرفداران اعلامیه جهانی حقوق بشر و فلاسفه انسان‏شناس و ارباب مذاهب الهی و اخلاقیون است، جز با پذیرش این ویژگی زندگی هدف‏‎دار امکان پذیر نخواهد بود.

زندگی دارای هدف، مختصاتی دارد که هریک از آنها در عین وسیله بودن برای هدف اعلای زندگی، بعدی از هدف عالی نیز هست از آن جهت که هدف اعلای حیات ورود به حوزه دیدار ربوبی است، لذا مختصات مورد بحث جنبه وسیله‏ای دارند و از آن جهت که همین مختصات در آن هدف اعلی یا وضعی تجرید یافته تثبیت می‏گردند، لذا دارای بعد هدفی نیز هستند مانند پدیده علم که هم جنبه وسیله‏ای برای رسیدن به واقعیات دارد و هم عنوان کمال روانی عنوان هدفی بر او صدق می‏کند.

تعهد برین عبارت است از شناخت موقعیت خویشتن در جهان هستی و ملتزم بودن به تکامل و به ثمر رسانیدن شخصیت. با بروز این ویژگی است که تعهدات اجتماعی و عمل به آنها نیز پرتوی از تعهد برین می‏گیرد و احساس سنگینی و فشار آنها مبدل به نیروی محرک زندگی می‏گردد و حیله‏گری‏ها و شانه خالی کردن‏ها به وسیله قدرت و سایر امتیازات در عمل به تعهدهای اجتماعی منتفی می‏شود؛ زیرا در این فرض تعهد باردیگران در حقیقت تعهدی با خویشتن است.

برخورداری از روشنایی

کیست که در تاریکی و مشکلات زندگی بتواند «منِ»خود را از گیجی و اختلافات نجات بخشد؟ هر یک از انسان‏ها به اندازه بزرگی و کوچکی شخصیتشان تاریکی‏ها و بدبختی‏هایی دارند. گاهی این تاریکی‏ها و بدبختی‏ها جهان هستی و فضای روح آدمی را از دودهای بسیار غلیظ پر می‏کنند، تا جایی که حتی توانایی دیدن خود انسان را هم از دستش می‏گیرند و هرگونه مقاومت روانی را درهم می‏شکنند در این حالات، تنها و تنها قدرت هدف عالی زندگی است که از متلاشی شدن آدمی در آن، تاریکی‏ها و تیره بختی‏ها جلوگیری می‏کند.

منظور ما از روشنایی و سعادت آن نیست که همه شئون زندگی هدف‏دار روشن می‏شود و در لذایذی که معمولاً آنها را سعادت می‏نامند غوطه‏ور می‏گردد، بلکه مقصود این است که هدف اعلی شعاعی پر معنا به تمامی شئون انسان و جهان می‏اندازد که در عین حال که جزئیات زندگی، تاریک و رنج‏آور است، زمینه و محصول کلی حیات روشن و سعادت آمیز تلقی می‏گردد.

با نظر به حکومت مطلق قوانین بر همه اجزاء و روابط عالم هستی که منشأ به وجود آمدن دانش ما شده است این حقیقت اثبات می‏شود که جهان هستی یک مجموعه سیستماتیک جدی است که به قول ماکس پلانگ و برتراندراسل، این واقعیت جدی در پشت پرده نمودها و روابط فیزیکی جهان در جریان است. مسلم است که بدون جدی گرفتن جهان هستی منطقی برای زندگی هدف‏دار نخواهیم داشت. به همین جهت می‏توان گفت این ویژگی ممکن است، هم جنبه علّی برای زندگی هدف‏دار داشته باشد و هم جنبه معمولی؛ زیرا اگر برای کسی جدی بودن جهان هستی اثبات شود، بی تردید جدی بودن زندگی برای او که جزیی از جهان هستی است اثبات خواهد گشت و بالعکس برای کسی که هدف‎دار بودن زندگی اثبات شود مسلم است که به جهت رابطه جزء و کل میان هستی و انسان، جدی بودن و هدف داشتن جهان هستی نیز مورد پذیرش خواهد بود.

دلیل این که زندگی هدف‎دار، جهان هستی را جدی تلقی می‏کند، این است که اگر قوانین حاکم بر عالم هستی را جدی نداند، در نتیجه خود زندگی محکوم به شوخی و پوچی خواهد گشت و فضیلت‏ها و ارزش‏ها و واقعیت‏ها با انواع گوناگون خود جز یک مشت خیالات چیز دیگری نخواهد بود.

حس مطلق تراشی در درون آدمی چنان فعال و دقیق عمل می‏کند که می‏توان گفت یکی از مختصات کارگاه مغز آدمی، مطلق سازی است. هرگاه ذهن آدمی جزئیات دانستنی‏ها و خواسته‏های خود را به یک کل مستند سازد، مطلق آن کل را نپذیرفته است. به عبارت عمومی‏تر، هرگاه ذهن آدمی وابستگی یک پدیده در اشکال مختلف را به منبعی پیوند دهد مطلقی را مورد قبول قرار داده است همه دانش‏ها و قضایایی که در آنها به کار می‏رود، مستند به قوانین کلی هستند.

مقدار معینی از حرارت برای جوشانیدن آب از قانون کلی پیروی می‏کند بنابراین با در نظر گرفتن خاصیت گرماپذیری آب و پدیده جوشش آن، قانون کلی مزبور یک مطلق است. همچنین شعاع نور به هر جسمی که بتابد، بازگو کننده کانونی است که نور را به جریان می‏اندازد. این قضیه استناد جزیی به کلی و وابسته بودن پدیده در جریان به منبع، منشأ مطلق‎هایی است که ذهن همه انسانها( به جز نهیلیست‏ها) را به خود مشغول داشته است. زندگی هدف‎دار در جریان نظام(سیستم) باز خود، مطلقی جز هدف اعلای زندگی نمی‏شناسد و کلیات و مطلق‎های دیگر را به عنوان وسایلی برای آن مطلق تلقی می‏کند.


نوشته شده در   يکشنبه 8 بهمن 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode