در برخی از رويكردها دين به منبع ارضای نياز روانی انسان تعريف میشود، در صورتی كه با مبنا قرار گرفتن نيازهای روانی، دين به يك امر كاملاً شخصی بدل میشود و لذا از ابعاد حكومتی و اجتماعی تهی خواهد شد.
حجتالاسلام و المسلمين ابوالفضل ساجدی، دانشيار مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمينی(ره) و مدير قطب علمی فلسفه دين كشور، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، با اشاره به جرياناتی كه در باب محدودسازی قلمرو دين سخن گفتهاند، بيان كرد: جريانات روشنفكری چند مرحله را پشت سر گذاشتهاند. بعضی فقط به نفی ولايت فقيه پرداختهاند، بعضی يك گام جلوتر رفته و از نفی حكومت در اسلام سخن گفتهاند و برخی از آن وسيعتر، در نفی احكام اجتماعی در اسلام كوشيدهاند.
ساجدی از پيشروی اين افراد تا محدودسازی احكام فردی دين نيز سخن گفت و افزود: خود من در جلسه سخنرانی يكی از اين افراد پرسشی را مطرح كردم مبنی بر اينكه آيا میتوانيم معصومين(ع) را، صرف نظر از مسائل اجتماعی، در زمينه مسائل اخلاقی و معنوی فردی، به عنوان افرادی معرفی كنيم كه به بالاترين حد انسانی دست يافتهاند و الگويی برتر برای انسانها هستند؟ و پاسخی كه سخنران به اين پرسش داد، منفی بود.
صرف نياز روانی نمیتواند تعيينكننده قلمرو دين باشد؛ چرا كه عوامل مختلفی میتوانند سبب شوند كه ما، اصلاً، بعضی از نيازها را احساس نكنيم. همان طور كه خود غربیها، سالها، به دليل اشتغالشان به مسائل مادی، اصلاً نياز به دين را احساس نمیكردند
وی ادامه داد: در واقع اين فرد معتقد بود كه دين ناتوان از ارائه الگويی برتر است و نمیتواند بالاترين چيزها را، حتی در حيطه امور فردی درونی، يعنی در امور معنوی و اخلاقی، به ما بدهد. متأسفانه چنين افرادی در محدودسازی قلمرو دين بسيار جلو رفتند، به طوری كه میتوان گفت كه چيزی از دين باقی نگذاشتند.
يكی از ادله برخی مدعيان دين حداقلی
دانشيار مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمينی(ره) با اشاره به يكی از ادله اين مدعيان دين حداقلی، عنوان كرد: يكی از ادلهای كه چنين افرادی میآورند، اين است كه گفته میشود دين محدود به نيازهای خاص روانی انسان است و فقط برخی نيازهای خاص روانی را برآورده میكند.
ساجدی اظهار كرد: از نظر يكی از اين افراد، اينكه كدام يك از مباحث نظری میتواند انتظارات ما را از دين سامان دهد و به ما بگويد كه در دين چه بجوئيم و چه بخواهيم و از كمال دين چه بفهميم، يكی مبحث نوع انتظار بشر از دين و يا گوهر دين است و ديگری نيز اين مطلب است كه ما فقط بايد در اموری كه نياز روانی ما را برآورده میكند، به سراغ دين برويم و در ساير امور كه غير از مسائل روانی است، نبايد از دين انتظاری داشت. در واقع ما فقط در خصوص مواردی كه نياز روانی ما جای ديگر برآورده نمیشود، بايد به دين مراجعه كنيم و برای بقيه امور بايد به سراغ علم و امور ديگر برويم.
وی افزود: بر اين اساس، دين به منبع ارضای نياز روانی انسان تعريف میشود كه انسانها ناچار بايد برای برطرف كردن احساس كمبود و كاستی روانی و فشار درونی خود، به گونهای خود را با آن مشغول كنند و اين تنها در صورتی موجه است كه اين نياز از ساير راهها قابل تأمين نباشد، وگرنه بقيه نيازها را بايد از طرق ديگر برآورده كرد.
مدير قطب علمی فلسفه دين كشور با بيان اينكه در اين صورت نيازهای روانی تعيين كننده قلمرو دين خواهند بود، تأكيد كرد: در صورت مبنا قرار گرفتن نيازهای روانی، دين به يك امر كاملاً شخصی بدل میشود و لذا از ابعاد حكومتی و اجتماعی تهی خواهد شد.
حقانيت و نه نياز روانی؛ ملاك تعريف دين و تعيين قلمرو آن
وی پاسخ قابل عرضه به اين گروه از افراد را اين دانست كه ملاك ما برای تعيين تعريف و قلمرو دين فقط نياز روانی نمیتواند باشد، بلكه ملاك ما بايد حقانيت دين باشد.
ساجدی اظهار كرد: صرف نياز روانی نمیتواند تعيين كننده قلمرو دين باشد، چرا كه عوامل مختلفی میتوانند سبب شوند كه ما، اصلاً، بعضی از نيازها را احساس نكنيم. همان طور كه خود غربیها، سالها، به دليل اشتغالشان به مسائل مادی، اصلاً نياز به دين را احساس نمیكردند و بعد از سالهای سال كه تحت فشار قرار گرفتند و برخی گروهها، با تبليغات فراوان، سعی كردند احساس كمبود روانی را به سمت امور مادی حركت دهند، ولی در نهايت ناكام به سمت دين برگشتند، در حالی كه مدتها از اين نياز غافل بودند.