جام جم آنلاين: شايد بارها اين حس به شما دست داده است كه نياز به خريد داريد خصوصا وقتي كه افسرده و عصباني هستيد، فكر ميكنيد با رفتن به مغازه، فروشگاه و خريد كردن كمي از تالمات روحي خود را كاهش ميدهيد. همين طور ممكن است حس پشيماني پس از خريد را تجربه كرده باشيد.
خريدي كه اصلا نيازي به آن نداشتيد و از انجام آن پشيمان شديد و با خود عهد بستيد كه ديگر تكرار نخواهد شد، ولي باز هم تكرارش كرديد.
واقعيت اين است چگونه ميتوان حس خريد را در خود كنترل كرد و بهترينها را خريد نه آن وسيلههاي غيرضروري كه فقط فضاي كمد و انبار خانههاي ما را اشغال كند. با خانم دكتر مريمالسادات مرعشي، روانشناس در اين مورد گفتوگويي انجام داديم كه ميخوانيد.
اين نظريه كه خريد كردن سبب ايجاد روحيه و شادي در فرد ميشود، درست است؟
بله ، خريد تاثير بسيار مثبتي بر روحيه انسانها دارد. احساس شادي در زمان خريد به افراد دست ميدهد، مخصوصا اگر اجناس مورد نياز را با قيمت مناسب تهيه كنند. تعداد كثيري از مردم با خريد بخشي از نيازهاي اساسي خود را تامين ميكنند و تعداد محدودتري به واسطه تمايلات درونيشان به اجناس مورد علاقهشان روي ميآورند.
حتي در صورتي كه نيازي وجود نداشته باشد.
خريد ، اصول و آدابي دارد كه بايد آن را مدنظر قرار داد. خريد كردن همواره در تقابل با زحمت پول درآوردن تلقي ميشود. بسياري از افراد بويژه خانمها از خريد لذت ميبرند و حتي پول خرج كردن براي خريد اجناس براي آنان به يك عادت تبديل ميشود. بر اين اساس اغلب ما پس از خريد برخي كالاها متوجه ميشويم كه اصلا به آن نياز نداريم. اين افراد به واقعيت توجه ندارند كه پشت هر خريد و مصرف الگويي نهفته است. بيدليل پول خرج كردن در حقيقت پول هدر دادن است.
در واقع اين افراد به آيندهنگري توجهي ندارند در حالي كه ضروري است.
اگر منظورتان نياز نداشتن در امر خريد باشد بله. آيندهنگري تدبيري است كه هر عاقلي به آن نياز دارد و هر كس بايد براي زندگي آينده خود تدبيري بينديشد. فراز و نشيب كار را بسنجد و مشورتهاي لازم را انجام دهد و برنامه جامع و قابل عمل را طرح كند و در اجرايش كوشش كند و از بلندپروازيهاي خيالي خودش را دور كند. ايندسته از افراد اصولا به اين موارد توجه نميكنند و چون به لحاظ مالي توانمندند برحسب تمايلاتشان تنوعطلب نيز هستند و حتي دقت كافي در نوع جنس خريداري شدهشان هم ندارند. يكي از ويژگيهاي افراد آيندهنگر در بحث اقتصاد مالي پسانداز كردن است كه نحوه صحيح خريد را شامل ميشود و در نتيجه هزينههاي آنها به ميزان قابلتوجهي كاهش مييابد.
پس افرادي كه توان مالي خوبي ندارند و نميتوانند با خريد كردن به اين نياز روحي خود پاسخ دهند بايد قيد خريد را بزنند؟
بايد به نحوه خرج كردن و كمتر خرج كردن توجه داشته باشند نه صرفنظر كردن. هر كسي بايد متناسب با درآمدش نيازهايش را تامين كند كه زندگي با كيفيتي داشته باشد. در اين مواقع بايد پويايي به خرج داد، اگر پول تنها صرف خريد اجناس مادي شود، تاثير زودگذري بر روحيه انسان دارد، اما اگر صرف مسائل غيرمادي (كمك به ديگران، تفريح و...) تاثير ماندگارتري بر رضايت شخص به لحاظ احساس شادماني دارد. بنابراين به هنگام خرج كردن بايد به اين موارد توجه كرد:
1) برطرف كردن دغدغههاي مالي 2) تهيه فهرست مخارج 3) پسانداز تدريجي 4) اختصاص قسمتي از درآمد به علائق شخصي و سرگرمي 5) تعامل و ارتباط با اشخاص قابل اعتماد.
كلا به اين نياز در چه حدي بايد پاسخ گفت؟
داشتن يك برنامهريزي كوتاهمدت و درازمدت جهت سر و سامان دادن به امر خريد كه بتوان چه مقدار پول را در چه زماني و چه مكاني و در چه موردي هزينه كرد، ضروري است. همچنين شناسايي نيازهاي افراد براي توازن بين دخل و خرج و مديريت صحيح نيازها با توجه به ميزان درآمد افراد. نيازهاي واقعي آنهايي هستند كه براي رشد جسمي، ذهني و روحي به آنها نياز داريم (تفريح و مسكن)؛ ولي زيورآلات و سيگار فريبندههايي هستند كه فقط پول شما را هدر ميدهند.
ميتوان به آنهايي كه بدون توجه به نياز خريد ميكنند و به دخل و خرج توجهي ندارند عنوان بيمار نهاد؟
بله، خريد كردن افراطي و بدون برنامه ميتواند ناشي از اختلالات شخصيتي يا بيماري باشد. در افراد بهنجار از لحاظ رواني تمايل به خريد و مصرف تحت تاثير پديدههاي روانشناختي و جامعهشناختي گوناگوني است، اما در برخي بيماريهاي رواني و نابساماني شخصيتي ديدگاهها و رفتارهاي ويژهاي مرتبط با خريد و مصرف ديده ميشود.
افرادي كه خودشان را بالاتر از ديگران ميدانند، مايل نيستند كالاهايي را خريداري كنند كه عموم مردم استفاده ميكنند به دنبال كالاهاي انحصاري و ماركدار ميروند كه قيمت آن چند برابر است (خودشيفته) و افرادي هم هستند كه ميكوشند با نمايش ظاهر و امكانات خود از اجناس گرانقيمت و غيرعادي توجه ديگران را جلب كنند (نمايشي) يا افرادي كه ولخرجي و خريدهاي غيرضروري گزاف را كه با امكانات مالي فرد و نيازهايش سازگاري ندارد، انجام ميدهند (بيماري شيدايي ـ افسردگي) يا مبتلا به خساست بيش از حد ميباشند (وسواسي ـ اجباري) حل مشكل اين افراد را ميتوان با تكنيكهاي تخصصي رفتار درماني و شناختي مراجعه به روانشناس و در صورت بيماري به روانپزشك درمان كرد.
سوال آخر، اگر فردي در شرايط بسيار بد روحي باشد و تمام موجودي او 50 هزار تومان هم بيشتر نباشد اگر به اين نتيجه برسد كه با خريد يك لباسي به همين قيمت ميتواند به خود روحيه بدهد و از بحران روحي خارج شود آيا انجام چنين كاري منطقي است؟
خير، بحث شرايط بد روحي را هيچ گاه نميتوان با خريد يك دست لباس حل كرد. بايد به اين افراد كمك كرد تا شرايط واقعيشان را بپذيرند و به جاي حسرت خوردن و تحمل اجباري شرايط، راهكارهايي اصولي و مهارتهاي ويژه زندگي و شيوه شاد زيستن را آموزش داد تا از شرايط بد روحي رهايي يابد.
عليرضا خاني - جام جم