جام جم آنلاين: موضوع شكاف نسلها بويژه در چند سال اخير به يكي از دغدغههاي مهم مردم و مسئولان تبديل شده است، به طوري كه هفته يا ماهي نيست كه در همايشها و نشستهايي كه درباره هويت فرهنگي جوانان امروز برگزار ميشود، شكاف نسلها و خطر دور شدن نسل امروز از مهمترين ارزشهاي فرهنگي و ديني مطرح نشود.
مانند گذشته، آن مثال قديمي «با لباس سفيد به خانه بخت برو و با لباس سفيد بيرون بيا» مصداق ندارد و براي نسل امروز بيشتر به يك شوخي تبديل شده است و كمتر از آن تعهدات لوطيمنشانه نشاني ميبينيم. وقتي صحبت از جهانپهلوان تختي به ميان ميآيد، بسياري از ما او را اسطورهاي تكرارناپذير در تاريخ ميدانيم و مربوط به ايامي دور! اين نگرش ابزاري به زندگي باعث شده است فرزندان و نسل جديد نيز اين ارزشها را مربوط به گذشتهاي بدانند كه به تاريخ پيوسته است. وقتي پدر و پسري را هنگام صحبت كردن باهم ميبينيم گويا قرنها باهم فاصله دارند. شكافي كه با ايجاد ارزشهاي كاذب در زندگي بين اعضاي خانواده بويژه بزرگترها و كوچكترها ايجاد شده است، واقعيتي است كه نميتوان انكار كرد. اين موارد حاكي از آن است كه شكاف بين نسل امروزي با نسل اول انقلاب و نسلهاي گذشته بحراني است كه بر جامعه سايه گسترده است.
افزايش آمار كودكآزاري در دو سال اخير و افزايش آمار طلاق نشان از آن دارد كه نسل كنوني در تعهد به زندگي و پايبند بودن به آداب و رسوم و ارزشها شباهت چنداني با نسلهاي گذشته ندارد و در بسياري از موارد تقابل دو نسل آنقدر زياد ميشود كه تحمل همديگر را هم ندارند. در گزارش تحليلي سازمان ثبتاحوال درباره ازدواج و طلاق در استان تهران در سال گذشته، رشد طلاق در سال 90 نسبت به سال 89، 4/3 درصد بوده است. بنا بر اين گزارش، از هر سه ازدواج در سال گذشته يك مورد به طلاق منجر شده است. اين آمارها نشان ميدهد تعهدات، دغدغهها و نيازهاي نسل امروز با نسل گذشته تفاوتهاي بسياري دارد و جوانان امروز آنچنان كه شايد، نصيحت بزرگترهاي خود را جدي نميگيرند.
نتيجه آن سست شدن بنيان خانوادهاي ميشود كه هنوز چندصباحي از تشكيلشدنش نگذشته است. سفرههاي قديمي و برو بياهاي خانههاي بزرگ با حياطهاي باصفا و باغچههايي كه پدربزرگها را بايد در آن پيدا ميكرد بيشتر به خاطره تبديل شده است. شايد يكي از علتهايي كه بين نسل كنوني و نسل قديم فاصله ايجاد كرده است همين تفاوت در زندگي و نوع ديدگاه به آن است، ديدگاهي كه زمين تا آسمان با گذشته فرق كرده است. دغدغهها متفاوتو نيازها و فرهنگ زندگي هم كاملا دگرگون شده است. مهمترين پيامدي كه اين تفاوت نسلها بر جامعه گذاشته، از بينرفتن درك متقابل بين والدين و فرزندان است.
ياد ايامي...
دكتر آناهيتا خدابخشيكولايي، روانشناس، عضو هيات علمي دانشگاه علوم بهزيستي و مدرس دانشگاه شهيد بهشتي درباره ارتباط ارزشها و شكاف نسلها ميگويد: شكاف نسلها موضوعي است كه محدود به سالهاي اخير نيست و در 30 سال گذشته با رشد فناوري اين شكاف بين نسلها بيشتر شده است. در كنار اين عامل تغيير در ارزشها كه قبلا در چارچوب صداقت بود از جامعه رخت بربسته است. اين تغيير در ارزشها كه قبلا در قالب كمك به يكديگر بود در كنار ساير ارزشها و هنجارها در آداب و رسومي كه ما را به سمت فردگرايي سوق داده، ادغام شده است. به طوري كه در بسياري از موارد قضاوت درباره انسانها از روي نوع لباس، زندگي، طرز صحبت كردن، پول و ساير مواردي سنجيده ميشود كه در قديم به هيچوجه بهعنوان ارزش محسوب نميشد. اين عوامل در كنار عنصر زمان باعث شده است بتدريج بين نسل قديم و جوان با توجه به تفاوت در نيازها و دغدغههاي زندگي شكاف عميقي ايجاد شود.
وي يكي از مهمترين عواملي كه اين شكاف را تشديد ميكند، سوء استفاده از ارزشها و وسيله قرار دادن آن براي رسيدن به اهداف و منافع ديگر ميداند و تاكيد ميكند: متاسفانه نبود باورپذيري درباره برخيارزشهاي ملي و فرهنگي و جدينگرفتن آن در جامعه توسط بزرگترها باعث شده است نوجوانان و جوانان علاقه خود را به آن ارزشها از دست بدهند، چراكه تفاوت بين حرف تا عمل را در رفتار و گفتار بزرگترهاي خود ميبينند. مسلما نميتوان به آنچه گفته ميشود عمل نكرد و انتظار داشت فرزندان ما نيز آن را باور و به آن عمل كنند.
به دنبال زباني مشترك
وي بهترين راهكار براي نزديك شدن نسلها به يكديگر را استفاده از زبان مشترك و آشنايي با نيازهاي دو نسل ميداند و تاكيد ميكند: براي اين كار بايد محدوديتهايي براي استفاده نوجوانان از وسايل الكترونيكي مانند تلفن همراه و رايانه ايجاد كرد و پدران و مادران نيز به همين صورت ارتباطات خود را با اعضاي خانواده بيشتر كنند به طوري كه والدين و فرزندان بيشتر از دغدغهها و توقعات يكديگر اطلاع پيدا كنند و ارتباط و تماس آنها با هم بيشتر شود.
اما اين كار به معناي اعمال فشار بر فرزندان نيست، چراكه ضرورت داشتن اعتدال در روابط با نسل جديد از سوي والدين ميتواند تحملپذيري طرفين را نسبت به هم زياد كند.
نكته: نبود باورپذيري درباره برخي از ارزشهاي ملي و فرهنگي و جدينگرفتن آن در جامعه توسط بزرگترها باعث شده است نوجوانان و جوانان علاقه خود را به آن ارزشها از دست بدهند
خدابخشي با بيان اينكه به هيچوجه نبايد از تكنولوژي ترسيد، ميگويد: آشنايي بزرگترها با تكنولوژيهاي جديد ميتواند تا حد زيادي آنها را در برقراري ارتباط با جوانان امروز از طريق زباني مشترك ياري كند. از سوي ديگر، برداشتهايي صميمانه درباره نظرات مختلف نسل جديد در محيط خانواده و مطلق برخورد نكردن يا سياه و سفيد دانستن موضوعات، اعتماد اعضاي خانواده را به هم بيشتر كرده و بسترهاي مناسبي را براي پركردن اختلاف عقيدهاي بين نسلهاي متفاوت فراهم خواهد كرد.
تلاشي همگاني
محتواي موضوعاتي كه در خانواده بحث ميشود نبايد درباره پول، ماديات، مدل لباس و موضوعات سطحي باشد، چراكه اين رفتارها بتدريج بر فرزندان اثر كرده و آنان را از ارزشهاي انساني دور خواهد كرد، اما رفتارهاي انساني مانند نوعدوستي و كمك به يكديگر كمك خواهد كرد تا افراد مختلف در جامعه در سطوح مختلف سني به همديگر نزديك شوند و افراد جامعه از طريق ارزشهاي مشترك افتراقات و اختلافات را كنار بگذارند، همچنين تكرار گفتارها و رفتارهايي بدون عمل باعث خواهد شد در نسل جوان نوعي بدبيني نسبت به بزرگترها و پس از آن نسبت به جامعه ايجاد شود، اما نهادهاي آموزشي هم به همين ترتيب بايد باورپذيري ارزشها را براي نسل جوان مطرح كنند و از شرطپذيري ارزشها بپرهيزند. چراكه شرطپذيركردن ارزشها باعث خواهد شد منافع فردي در آن دخيل شود و بتدريج نهتنها شكاف بين نسلها را بيشتر ميكند، بلكه شالوده جامعه را نيز بر هم خواهد زد.
دكتر خدابخشي در اين زمينه معتقد است: شايسته است به جاي مطرحكردن موضوعاتي كه سطحي و متعلق به روزمرگيهاي زندگي است، تفكر و تحليل را در ذهن جوان ايجاد كرد تا از اين طريق با نيازها و دغدغههاي نسل قديم آشنا شده و از سوي ديگر حرمت آنان را نيز نگه دارد.
يك تير و چند نشان
نكته مهم در اين موضوع ضرورت انجام عملي ارزشهاي ما در ذهن جوانان به صورت باور است. شكي نيست كه مطرح كردن اين موارد مهم و تاثيرگذار است، ولي آنچه فاصله نسل امروز را با والدين خود زياد كرده است، نبود درك متقابل و تكرار گفتههايي است كه بزرگان خانواده و موسفيدان بسياري از موارد خود از انجام آن اكراه دارند. اگر ميخواهيم نسل جوان با نسل گذشته پيوندي ناگسستني داشته باشد و از ارزشهاي ملي و ديني ما فاصله نگيرد ابتدا بايد سر به گريبان خويش فرو ببريم و ببينيم چه مقدار براي رفع اين شكاف تلاش كردهايم.
سفارشات بزرگان دين نيز در اين زمينه قابل تامل است. حضرت على(ع) به پدران درخصوص فرزندان سفارش مىكنند: «لاتقسروا اولادكم على آدابكم، فانهم مخلوقون لزمان غير زمانكم» (فرزندان خود را مجبور نسازيد حتما آداب و رسوم زمان شما يا پدرانتان را فراگيرند، بلكه شرايط زمان را بايد در نظر گرفت). بنابراين در نظر گرفتن مقتضيات زماني و ارزش نهادن به نظرات فرزندان ميتواند فاصله نسلها را كم كرده و فضاي مناسبي براي ايجاد يك گفتمان مشترك فراهم كند.
بيشك نميتوان جلوي رشد تكنولوژي را گرفت و از سوي ديگر، روابط عاطفي و تفاهمي را نيز بين اعضاي خانوادهها نميتوان به فراموشي سپرد. براي اين منظور شايد اگر تعادل در رفتارها و گفتارها برقرار باشد و ارزش نهادن به سنتها از يك سو و درك نيازها و ارتباطات امروز از سوي ديگر صورت گيرد و درصدد حذف يكديگر نباشند، بتوانيم بتدريج اين ديدگاهها را به هم نزديك كنيم.
در هرحال در جامعه افراد مختلف با نيازها و فرهنگهاي متفاوت وجود دارند و اين موضوع اجتنابناپذير است. حال اگر اين افراد داراي سنين مختلف و متعلق به دو دوره با شرايط محيطي و نيازهاي متفاوت باشند وضعيت پيچيدهتر خواهد شد، اما آنچه غبار زمان رنگ كهنگي به آن نميدهد ارزشهاست؛ ارزشهاي ديني و ملي كه ميتواند نسلها را به هم پيوند دهد.
شكي نيست مشكلات اقتصادي و روزمرگي، استرسهاي ناشي از نبود امنيت رواني و شغلي از عواملي است كه اين روزها همگي با آن دست به گريبان هستيم و اين موارد بيشتر جوان امروزي را ازحال و هوا و فضاي قديميترها دور ميكند، اما با توجه بيشتر به نيازهاي جوان امروزي و نه طرد كامل وي و ديدگاههايش ميتوانيم ارزشهاي ديني و ملي و جايگاه جوان متعلق به نسل امروز يا همان نسل سوميها را در جامعه حفظ كنيم و از سوي ديگر شكاف بين نسلها را نيز كاهش دهيم.
سيدعليرضا بهشتي / جام جم