صراط مستقيم در بيان علامه طباطبايي، نزديکترين مسير به سوي معبود است
راه اگر نزديكتر داري، بگو
جام جم آنلاين: علامه طباطبايي در «تفسير الميزان» در تفسير آيه ششم سوره حمد بياني دارد در باب راههاي دور و نزديك به سوي خدا. ايشان مينويسد خداوند سبحان در قرآن براى نوع بشر و براي همه مخلوقات خود راهى معرفى كرده است.
براساس اين نگاه، خداوند نهتنها بندگان خود را براي هدف و مقصودي آفريد، بلکه راه رسيدن به اين هدف و رستگاري را نيز براي او مهيا كرده است. قادر متعال که به نيازهاي مخلوقات از هرکس ديگري از جمله خود مخلوقات واقفتر است مسلما در باب نياز به هدايت آنها نيز تدبيري انديشيده است؛ بويژه براي بشر که خليفه الهي است و در بسياري از مواقع به سبب شرایط روحي خاص خود ممکن است خود را در جهان تنها حس كند و دچار سرگرداني و حيرت شود.
از نگاه علامه طباطبايي، خداوند براي عموم موجودات براساس و اليه راجعون (بازگشت به سوي اوست) و نيز الا الي الله تصير الامور (آگاه باش که همه امور به سوي او بازميگردد) راهي معين كرده و همه موجودات در مسير خود به سمت خداوند بازميگردند، اما در مورد آدمي چه؟ خداوند نسبت به موجودي که براساس تعابير ديني خليفه خدا روي زمين است و به نحوي آفريده شده که قادر است نه فقط براساس غرايز حيوانياش، بلکه براساس خرد خود تصميمات اخلاقي و غيراخلاقي بگيرد، چگونه راه را تعيين کرده است. آيا جز اين نيست كه برخي انسانها به خداوند ايمان دارند و برخي به خداوند كفر ميورزند؟ اگر چنين است، بايد پرسيد اين چگونه راهي است که برخي آن را بوضوح ميبينند و برخي آن را نمييابند؟ چگونه است که ابرمرد تاريخ به خداي خود ميفرمايد خداوندا کورباد آن چشمي که تو را نبيند. چگونه برخي از ابناي بشر چنين آشکارا خداي خود را نظاره ميکنند و حال آنکه بسياري در شک و دودلي و سرگرداني نسبت به مساله پروردگار به سر ميبرند.
علامه براساس آيه «يا ايها الانسان، انك كادح الي ربك كدحا فملاقيه» (هان اى آدمى، بدرستى كه تو به سوى پروردگارت تلاش مىكنى و اين تلاش تو ـ چه كفر باشد و چه ايمان ـ بالاخره به ديدار او منتهى ميشود) انسانها نيز همگي به سوي خدا سير ميكنند، اما همگي از يك راه به سوي خداوند نميروند، بلكه راههاي به سوي خدا بسيار است و اين راههاي بسيار در يك تقسيمبندي كلي به راههاي نزديك و راههاي دور تقسيم ميشوند و صراط مستقيم در اينجا معنا مييابد؛ چون همانطور كه در رسيدن به هر مقصدي، نزديكترين راه، مستقيمترين راه است، در بين راههاي رسيدن به خدا، صراط مستقيم نزديكترين مسير است.
خداوند در جايي ديگر از قرآن به همين موضوع اشاره ميکند در جايي كه ميفرمايد: «الم اعهد اليكم يا بنى آدم ان لا تعبدوا الشيطان انه لكم عدو مبين؟ و ان اعبدونى هذا صراط مستقيم؟» (اى بنىآدم آيا با تو عهد نكردم كه شيطان را نپرستى كه او تو را دشمنى آشكار است؟ و اين كه مرا بپرستى كه اين است صراط مستقيم.)
نكته: درواقع هدايت يافتن و پيدا کردن صراط مستقيم مشروط بر استقامت آدمي براي يافتن اين مسير است؛ استقامتي که درواقع معيار آزمون الهي است و انبياء و اولياي الهي نيز در برابر اين آزمون مواجه شدند و با استقامت خود شايستگي هدايت شدن را به اثبات رساندند
علامه مينويسد: پس معلوم ميشود در مقابل صراط مستقيم راه ديگرى هست، همچنانكه اين معنا از آيه «فانى قريب، اجيب دعوه الداع اذا دعان، فليستجيبوا لى و ليومنوا بى لعلهم يرشدون»، (من نزديكم و دعاى خواننده خود را در صورتي كه واقعا مرا بخواند، مستجاب مىكنم پس بايد مرا اجابت كنند و به من ايمان آورند، باشد كه رشد يابند) استفاده ميشود، چون مىفهماند بعضى غير خدا را ميخوانند و غير خدا را اجابت نموده، به غير او ايمان مىآورند.
بنابراين صراطهاي به سوي خدا هرچند بسيار است و افراد مختلف از راههاي مختلف به پروردگار خود برسند، اما صراط مستقيم نزديكترين آنهاست. همان راهي است که هر مسلمان در هر نماز از خداوند ميخواهد او را به آن راه هدايت کند و در اين مسير گام بگذارد و همان راه كساني است كه خداوند به آنها نعمت هدايت را عطا كرده و آنها را از گمراهي نجات داده و راز اينكه خداوند چرا به برخي اين نعمت را عطا كرده، توجه به معناي عرفي صراط است:
و اما صراط، اين كلمه از جهت معناي واژه به معناى طريق و سبيل نزديك به هم هستند، ولي از لحاظ عرفي و اصطلاح قرآن كريم بايد دانست خداوند متعال صراط را وصف استقامت توصيف كرده و سپس بيان كرده اين صراط مستقيم را كسانى مىپيمايند كه خدا بر آنان انعام فرموده است.
درواقع هدايت يافتن و پيدا کردن صراط مستقيم مشروط بر استقامت آدمي براي يافتن اين مسير است؛ استقامتي که درواقع معيار آزمون الهي است و انبياء و اولياي الهي نيز در برابر اين آزمون مواجه شدند و با استقامت خود، شايستگي هدايت شدن را به اثبات رساندند. اين آزموني است که انبياي بزرگ الهي همچون ابراهيم، نوح، يوسف، اسماعيل، يحيي، موسي، عيسي(ع) و خاتم انبياء نبياعظم، حضرت رسول اکرم(ص) با آن مواجه شدند و هريک به نحوي در برابر اين آزمون استقامت ورزيدند. ائمه معصوم نيز در همين مسير قرار گرفتند و صبر اميرالمومنين و امام مجتبي(ع) در برابر ناملايمات زمانه امامت خود و نيز استقامت حسينبن علي(ع) در روز عاشورا از اين نمونه است. اگر ابراهيم نبي با قبول قرباني کردن فرزند، اين آزمون را سپري کرد، سالار شهيدان به چشم خود قرباني شدن اسماعيلهاي بسياري را در راه خدا شاهد بود.
محياسادات اصغري / جامجم