برخی از جريانها و مكاتب معنوی به نابودی يا ناديده گرفتن برخی از ساحتهای وجودی انسان توصيه میكنند، در حالی كه يك معنويت اصيل و راستين برنامهای مدون برای هدايتگری و مديريت ساحتهای مختلف وجودی فرد انسان ارائه میكند.
حجتالاسلام و المسلمين احمدحسين شريفی، عضو هيئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره)، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، با اشاره به اين مطلب كه هدف غايی عرفان حقيقی، خدايی شدن انسان و قرب الهی است، گفت: عرفان نبايد ضديتی با عقل و منطق داشته باشد و بايد در چارچوب هدايتهای دينی و شرعی تعريف شود.
شريفی افزود: راه هر عرفان اصيل و راستينی چه در گذشته، چه امروز و چه فردا همين است و اگر مكتبی ارائه شد كه خلاف دين يا ضد عقل بود، به شكلی كه يك انسان مجبور شود مشخصه اصلی خود را كه همان عقلانيت است و او را از ساير موجودات متمايز میكند، به خاطر كشف و شهودی كه در حالتی برای فردی رخ داده است، در آن مكتب ناديده بگيرد، اين عرفان، عرفان اصيل نيست.
نويسنده كتاب «درآمدی بر عرفان حقيقی و عرفانهای كاذب» با تأكيد بر اينكه عرفان و معنويت را نمیتوان بريده از ساير ساحتهای وجودی انسان تعريف كرد، گفت: اگر معنويت را به گونهای ارائه كنيم كه با غرايز و سلايق ما صددرصد مخالف باشد و اين گونه تعليم كند كه يك غريزه خدادادی، برای مثال غريزه جنسی، را بايد سركوب كرد و ناديده گرفت، مانند برخی از گروههای تصوف و يا در نگاههای رهبانيتی و يا آيينهای هندی و بودايی، ما چنين معنويتهايی را درست و اصيل و يك معنويت انسانی نمیدانيم، چرا كه ناظر به ساحتهای مختلف وجودی انسان نيست.
فرمود: «إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْكُمُ اللّهُ؛ اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا دوستتان بدارد» (آل عمران/ 31) يعنی تنها راه رشد معنوی و رسيدن به مقام قرب تبعيت از پيامبر(ص) است و بر همين اساس معنويت و عرفان بايستی در چارچوب شريعت و با تأمين شاخصهای عقلانيت و اقتضائات وجود انسان تعريف شود
معنویت اسلامی معنویتی عقلانی، اجتماعی و سیاسی است
شريفی با بيان اينكه معنويت اسلامی، معنويتی عقلانی، اجتماعی و سياسی است، ادامه داد: ما معنويتی را كه برای مثال، با وجود اجتماعی بودن بالطبع انسان، به افراد توصيه میكند كه با اجتماع كاری نداشته باشند، معنويتی انسانی و كامل نمیدانيم و معتقديم كه يك معنويت اصيل و راستين، برنامهای مدون برای هدايتگری و مديريت ساحتهای مختلف وجودی فرد انسان دارد. بنابراين اگر معنويتی آمد و گفت كه من اصلاً با عقل تو كاری ندارم و حرفهايی میزنم كه اساساً ضد عقل است، میگوييم كه اين معنويت نمیتواند انسانی باشد، چرا كه معنويت بايد عقل را هدايت كند و به شهوات جهت دهد، دخالت در اجتماع را جهتدهی و سياست را مديريت و كنترل كند. در غير اين صورت ما آن را معنويتی دروغين و غير انسانی میدانيم.
نويسنده كتاب «آئين زندگی» با اشاره به وجود ساحتهايی فراتر از عقل و البته نه ضد عقل، گفت: در برخی ساحتها، عقل میگويد كه من نفياً و اثباتاً حرفی برای گفتن ندارم، همچنان كه در مورد بسياری از گزارههای دينی اينگونه است و در بسياری از عبادات، عقل، مستقيماً، نفياً و اثباتاً موضعگيری نمیكند و غير مستقيم و با واسطه است كه ما اين امور را عقلانی میدانيم.
عضو هيئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره) همچنين با اشاره به گونه ديگری از ضديت با عقل در جريانهای معنوی، عنوان كرد: بعضی اوقات میگويند عقل نردبان خوبی است و بايد از آن استفاده كرد، اما به بالای بام كه رسيدی، بايد آن را تخريب كنی. اين سخن نيز پذيرفتنی نيست، چرا كه ما با همين ابزار است كه به بالای آن بام رسيدهايم، بنابراين اين نردبان ابزاری ارزشمند است كه اگر بیارزش بود، بالای بام آمدن نيز دروغين و بیارزش خواهد بود.
رشد معنوی تنها با تبعيت از پيامبر(ص) و عمل به دستورات شرع ميسر میشود
وی عرفان و معنويت را حركت در مسير خدا و مقصود آن را نائل شدن به كمال وجودی انسانی و جايگاه خليفةاللهی خواند و افزود: در انديشه اسلامی عرفان راستين و صحيح عرفانی است كه بر اين اساس استوار باشد. در چنين مرتبتی، انسان كار خدايی میكند و همچنان كه خدا اگر ارادهای كند، متعلق آن محقق میشود، انسان نيز با استناد به روايات، میتواند به چنين جايگاهی برسد.
شريفی اضافه كرد: البته هر راه و مسلكی نمیتواند شما را به اين نقطه برساند، چرا كه عرفان و رشد معنوی كاملاً ضابطهمند است و قطعاً با عمل به دستورات شرع چنين رشدی امكانپذير و دستيابی به مقام قرب ميسر میشود، چرا كه فرمود: «إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْكُمُ اللّهُ؛ اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا دوستتان بدارد» (آل عمران/ 31) يعنی تنها راه رشد معنوی و رسيدن به مقام قرب تبعيت از پيامبر(ص) است و بر همين اساس معنويت و عرفان بايد در چارچوب شريعت و با تأمين شاخصهای عقلانيت و اقتضائات وجود انسان تعريف شود.