نگاه بروندينی در بررسیهای جامعهشناختی در باب دين، لزوماً به آنچه غربيان در اين زمينه گفتهاند، منجر نخواهد شد، اما جريان نقد آراء جامعهشناسان غربی در باب دين، از منظری دروندينی، نهايتاً به يك جامعهشناسی دينی راه خواهد برد.
قاسم اخواننبوی، عضو هيئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، با اشاره به ريشههای رويكرد علمی به دين، گفت: در عصر روشنگری كه از قرن 18 ميلادی در اروپا شكل گرفت، روش تجربی با توجه به پيشرفتهايی كه در حوزههای مختلف علوم طبيعی پديد آمد، تنها روش معتبر تلقی شد و متفكران غربی، دين را نيز ذيل فرهنگ و تمدن، يكی از جنبههای زندگی بشری دانستند و بر آن شدند كه با توجه به اينكه همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان را به مطالعه علمی تجربی سپرده بودند، با دين نيز از همين رويكرد علمی مواجه شوند.
اخواننبوی با اشاره به جامعهشناسی دين، به عنوان يكی از رشتههايی كه در همين چارچوب به مطالعه تجربی آموزهها، باورها، مفاهيم و مناسك دينی و آداب و رسوم و رفتارهای دينداران میپردازد، بيان كرد: در جامعهشناسی غربی سه پارادايم عمده اثباتگرايی، تفسيرگرايی و انتقادی وجود دارد؛ كه از مهمترين اشخاص در پارادايم اثباتگرايی میتوان به كنت، دوركيم و ماركس اشاره كرد. در ميان تفسيرگرايان نيز وبر، واخ، استارك و گيدنز از بقيه برجستهترند و در پارادايم انتقادی نيز افرادی مانند هوركهايمر و ماكوزه؛ اما فردی كه در اين پارادايم، نظريات قابل توجهتری درباره دين دارد، هابرماس است.
وی با اشاره به رويكرد كاركردگرايانه همگی اين متفكران در بررسی دين، گفت: رويكرد كاركردگرايی رويكردی است كه ابتدا در علوم طبيعی به وجود آمد و سپس وارد علوم انسانی شد. براساس اين رويكرد، گفته میشود كه اگر بخواهيم ماهيت يك امر را تعيين كنيم، بايد ببينيم كه اين امر در كل يك سيستم چه نوع كاركردی دارد. به عنوان مثال، اگر ما بخواهيم ماهيتی برای دين مطرح كنيم، بايد ببينيم كه در منظومه انديشه و زندگی انسان، دين چه نقش و كاركردی ايفا میكند.
جامعهشناسان غربی با كنار گذاشتن بحث از حقانيت و قدسيت دين، ناچار دين را به يكی از ابعاد آن فرومیكاهند، چرا كه نگاه كاركردی آنان به دين از رصد همه ابعاد دين ناتوان است و هر چند ما نيز میپذيريم كه كاركردهای دين ابعادی از دين هستند اما معتقديم كه اين كاركردها همه دين نيستند
عضو گروه كلام پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی با بيان اينكه در اين صورت دين به عنوان يك امر ما فوق طبيعی با منشأ الهی مطرح نخواهد بود، اظهار كرد: وقتی دين ذيل فرهنگ و تمدن و در كنار علم و هنر و ... قرار میگيرد، صرفاً در رابطه با كاركرد و نقش آن بحث و بررسی صورت میگيرد. در اينجا عموماً اين مسئله را مطرح میكنند كه با توجه به اين كه علم، پيشرفتهای زيادی را به دست آورده و توانسته بسياری از مجهولات را برطرف و علت بسياری از پديدهها را كشف كند، آموزههای دينی چه نقشی میتوانند در كنار علم، در زندگی بشر داشته باشند.
اخواننبوی با اشاره به اينكه جامعهشناسان در ارائه پاسخ به اين پرسش، عموماً دچار خطا و مغالطه میشوند، عنوان كرد: تحويلگرايی، نسبیگرايی، مغالطه انگيزه و انگيخته، مغالطه كنه و وجه و مغالطه ذاتی و عرضی از جمله مغالطاتی است كه میتوان در تبيين جامعهشناسان از آرائشان ديد و برای مثال بر اساس تحويلگرايی به عنوان عمدهترين آسيب اين ديدگاهها، كه همبسته رويكرد كاركردی جامعهشناسان است، دين را يا به اخلاق و يا به تجربه دينی تحويل میبرند.
وی با تأكيد بر اين مطلب كه نمیتوان دين را به يكی از ابعاد آن تقليل داد، خاطرنشان كرد: جامعهشناسان به دنبال جايگاهی در كنار علم و ديگر پديدههای بشری برای دين هستند و از همين روی برخی از آنها میگويند كه آموزههای دينی همان دستورالعملهای اخلاقی هستند كه برای بهتر زندگی كردن در دنيا بيان شدهاند و برخی ديگر با تكيه بر جنبههای روانشناختی، آن را به حالات روانی افراد ديندار تقليل داده و در بررسی جامعهشناختی آن، احساسات مشترك دينداران را مورد توجه قرار میدهند و تأثيرات اجتماعی اين احساسات را بررسی میكنند.
در يك جامعهشناسی دينی به دليل مقبوليت دين، از تأثير متقابل دين و اجتماع سخن گفته میشود و از اين جهت با آن چه تاكنون جامعهشناسان در باب دين گفتهاند متفاوت خواهد بود
عضو گروه كلام پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی افزود: جامعهشناسان غربی با كنار گذاشتن بحث حقانيت و قدسيت دين، ناچار دين را به يكی از ابعاد آن فرومیكاهند، چرا كه نگاه كاركردی آنان به دين از رصد همه ابعاد دين ناتوان است و هر چند ما نيز میپذيريم كه كاركردهای دين ابعادی از دين هستند، اما معتقديم كه اين كاركردها همه دين نيستند.
اخواننبوی با بيان اين كه در واقع جامعهشناسان دين، رويكردی بروندينی به دين دارند، عنوان كرد: لزوماً نگاه بروندينی به دين، به آنچه غربيان در اين باب گفتهاند، منجر نخواهد شد و میتوان با بررسی استدلالهای آنان به نقد مواضع و ديدگاههای آنان پرداخت، اما اگر يك متفكر دينی، به بررسی مسائل اجتماعی بپردازد، نظريات حاصل، چيزی خواهد بود كه به آن جامعهشناسی دينی میگوييم.
وی با بيان اينكه جريان نقد آراء جامعهشناسان غربی در باب دين و از منظری دروندينی، نهايتاً به يك جامعهشناسی دينی راه خواهد برد، اضافه كرد: چنين جامعهشناسیای میتواند رهيافت خود را از آراء متفكران مسلمانی همچون علامه طباطبايی يا شهيد مطهری اخذ كند كه در عين حالی كه كاركردهايی برای دين برشمردهاند و از منظر كاركردی نيز به دين توجه كردهاند، اما به دليل اينكه اساس روی آوردن انسان به دين را فطرت انسانی میدانند، به كنار گذاشتن قدسيت دين و سكولاريسم منجر نخواهد شد.
عضو هيئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی افزود: در واقع در چنين رويكردی، با وجود اين كه تأثيرپذيری دين از شرايط اجتماعی پذيرفته میشود و برخی از مقولات دينی براساس مؤلفههای اجتماعی تعريف میشود، اما حقانيت دين نيز به جد گرفته شده و برای آن منشأيت اثری قائل میشويم كه به واسطه آن، شرايط اجتماعی میتواند تغيير يابد. بنابراين در يك جامعهشناسی دينی به دليل مقبوليت دين، از تأثير متقابل دين و اجتماع سخن گفته میشود و از اين جهت با آنچه تاكنون جامعهشناسان در باب دين گفتهاند، متفاوت خواهد بود.