يكی از مهمترين آسيبها در حوزه روايات و به ويژه روايات تفسيری، ورود جعل و تحريف و اسرائيليات به اين حوزه است و البته در روايات شيعه، اصل بر صحت روايات است و واقعاً به ندرت به روايات متعارضه برمیخوريم.
حجتالاسلام و المسلمين ابراهيم يعقوبيان، محقق و نويسنده، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، به بيان سخنانی درباره تفسير مأثور قرآن كريم، امكان بروز تعارض ميان تفسير مأثور و تفسير عقلی (تعارض بين دستاوردهای قطعی علوم تجربی يا قواعد محكم عقلی با نقل) و راه حل آن و آسيبشناسی روايات تفسيری پرداخت.
وی در بخشی از سخنان خود در تبيين برخی از آسيبهای موجود در روايات تفسيری، اظهار كرد: برای فهم روايات و در مواجهه با هر روايت سه گام مهم بايد برداشته شود: نخستين مرحله بررسی اسناد روايات است، مرحله دوم بحث دلالت روايات (فقهالحديث) و مرحله ديگر جهت صدور روايات است.
نويسنده كتاب «سهوالنبی» افزود: دليل سپری كردن اين سه مرحله آن است كه روايات، چه روايات تفسيری و چه روايات معرفتی، منقبتی يا فقهی، در هر چهار حوزه با آسيبهای جدی مواجه شده كه يكی از مهمترين آنها ورود دست جعل و تحريف به حوزه روايات و ديگری ورود اسرائيليات در اين حوزه ماست.
اصل در روايات شيعه بر صحت است و در حوزه روايات شيعه روايات متعارضه واقعاً نداريم و يا اگر داشته باشيم، بسيار به ندرت هستند و اينكه بزرگان ما گفتهاند كه مواظب روايات مجعول يا تحريف شده باشيد، اين سخن ناظر بدان است كه مراقب باشيد روايات اهل سنت به حوزه شما وارد نشود و اين ربطی به روايات شيعه ندارد
انگیزههای جعل و تحریف روایات
وی در تشريح چگونگی ورود روايات جعلی به حوزه روايات عنوان كرد: انگيزههای متعدد سياسی و حب جاه در اين مسئله دخالت داشته است؛ از زمان پس از پيامبر(ص) كه از تدوين روايات جلوگيری كردند تا نيمه دوم قرن دوم هجری كه در جهان اهل سنت به تدوين روايات روی آوردند، بسياری از اين سنتها و روايات به فرقههای مختلف مبتلا شده بود.
يعقوبيان خاطرنشان كرد: وقتی در خانه اهل بيت(ع) را بستند، علیالقاعده هزارگونه فساد سياسی و اجتماعی در جامعه به وقوع پيوست و فرقهها، نحلهها و مكاتب مختلف فكری در جامعه به وجود آمد. هر كس ادعای برحق بودن داشت و در چنين فضايی عدهای برای آن كه فكر و مكتب خود را حق معرفی كند، به جعل روايات پناه بردند و عدهای ديگر به سمت تحريف روايات گرايش پيدا كردند.
وی با تأكيد بر اينكه بخشی از اين وضع و جعلها و تحريفها منشأ سياسی و برخی نيز مبادی فكری و اجتماعی داشتهاند، خاطرنشان كرد: برای نمونه به صلاح حكومت بنیاميه و حتی بنیالعباس نيست كه مراد از اهل بيت(ع) در آيه شريفه «إِنَّمَا یُرِيدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» (احزاب/33) را اميرالمؤمنين(ع) و عترت طاهرين بداند و از همين روی، چارهای جز تحريف قرآن نمیديدند تا مراد از اهل بيت(ع) در اين آيه را زنان پيغمبر(ص) يا حتی بنیاميه و بنیعباس معرفی كنند.
ورود اسرائیلیات به حوزه اسلامی
اين مدرس حوزه علميه تصريح كرد: از سوی ديگر بنابر شواهد تاريخی از زمان خليفه دوم كسانی چون كعبالاحبار يهودی، تميم داری مسيحی و امثال آنها وارد دستگاه حكومت شدند و حضور مسحيان و يهوديان در اين دستگاه فزونی يافت؛ همچنانكه گفته شده كه مشاور معاويه (كعب الاحبار) يهودی و طبيب او (يحيای دمشقی) و غلام رومی او (سرجون بن منصور) مسيحی بودهاند و به ظاهر اظهار اسلام میكردند.
وی با اشاره به اينكه حتی در لشكر يزيد در زمان حمله به مدينه مسحيان و يهوديان فراوانی حضور داشتهاند، گفت: اين يهوديان و مسيحيان كه منتظر گرفتن انتقام شكستهای خود عليه اسلام بودند و جالب آنكه در زمان خليفه دوم با آنكه كسانی چون سلمان، ابوذر و اميرالمؤمنين(ع) در مدينه حضور داشتند، اما خطيب سخنران پيش از خطبههای مدينه شخصی دزد به نام تميم داری مسيحی بوده است.
نويسنده كتاب «لوامعالبيان» اضافه كرد: قصص قرآن تا آنجا كه جنبه هدايتی دارد به كلياتی اشاره كرده، اما در تورات موجود و تورات آن، زمان بسياری از جزئيات اين قصص ـ به درست يا غلط ـ مطرح شده بود و اينان از اين فرصت استفاده كرده و زمينه تفسير قرآن كريم با روايات اسرائيلی را فراهم كردند؛ ضمن اينكه در اين موضوع خود خليفه دوم نقش داشته و بنابر نقل منابع تاريخی، وی از زمان قبل از اسلام، از جمله كسانی است كه با خط كتب مقدس (خط كوفی)، آشنا بوده است.
وی با اشاره به اينكه در كتاب قديمی «تاريخالمدينه» ابن شبه نميری كه از وابستگان حكومت بنیاميه بوده، به اين شواهد تصريح شده است، خاطرنشان كرد: برادر حاكم حيره (كوفه) كه با خطوط كتب مقدس آشنا بوده، به مدينه میآيد و با خواهر ابیسفيان ازدواج میكند. از جمله كسانی كه خطوط و نگارش كوفی را از وی میآموزند، خليفه دوم و ديگری معاوية بن ابیسفيان هستند، حتی گفته شده كه خليفه دوم در زمان پيغمبر(ص) چند بار تورات يا انجيل را نوشت و در بين مسلمان پخش كرد و با واكنش پيامبر مواجه شد.
اين محقق و پژوهشگر با بيان اينكه اسرائيليات از همان زمان خليفه دوم وارد قلمرو اسلام میشود، گفت: در جريان وضع و جعل بايد ذكر كرد كه بر اساس اينكه مدت زيادی جلو تدوين سنت را گرفته بودند و از سوی ديگر وقتی نياز به سنت احساس كردند، مكاتب مختلف فكری و جريانهای متعدد سياسی در جامعه ايجاد شده بود كه آنان برای آنكه مقاصد و صلاح و نيز حكومت خود را موجه جلوه دهند، به جعل و تحريف روی آورده بودند.
بنابر شواهد تاريخی از زمان خليفه دوم كسانی چون كعبالاحبار يهودی، تميم داری مسيحی و امثال آنها وارد دستگاه حكومت شدند و حضور مسحيان و يهوديان در اين دستگاه فزونی يافت؛ همچنانكه گفته شده كه مشاور معاويه (كعب الاحبار) يهودی و طبيب او (يحيای دمشقی) و غلام رومی او (سرجون بن منصور) مسيحی بودهاند و به ظاهر اظهار اسلام میكردند
جعل حدیث با نیت سالم!
اين مدرس حوزه علميه تصريح كرد: البته بايد اضافه كرد كه برخی حتی با نيتهای سالم به سمت جعل حديث رفتند؛ چون احساس میكردند كه از قرآن اقبال نمیشود، از همين روی به نفع قرآن به جعل روايت پرداختند.
وی با اشاره به اينكه به انواع عوامل جعل و تحريف، هم در علم اصول و هم در مباحث تفسير قرآن كريم به تفصيل پرداخته شده است، گفت: البته در روايات شيعه واقعاً به ندرت به چنين مسئلهای برمیخوريم و در اين حوزه روايات متعارضه واقعاً نداريم و يا اگر داشته باشيم بسيار به ندرت هستند. در روايات شيعه (مثلاً در كافی شريف) اصل بر صحت روايات است، مگر در جايی دليل قطعی بر مشكلدار بودن روايت داشته باشيم.
مسئله تقيه و حفظ دماء؛ از عوامل وجود روایات متعارضه
يعقوبيان در تشريح اين مطلب عنوان كرد: البته ورود در اين بحث بدون مقدمه ممكن است آسيبزا باشد، اما همين قدر میتوان به اين نكته اشاره كرد كه در مراحل بررسی روايت يعنی بررسی سند، جهت صدور و دلالت، برخی از روايات به لحاظ سند صحيح هستند، اما در بحث جهت صدور، گاه ممكن است امام معصوم(ع) در مقام بيان حكم واقعی نبوده و در مقام تقيه سخنی را بيان كرده باشد.
وی افزود: آنگاه كه امام در مقام تقيه است، قطعاً حكم ايشان مطابق عقيده امام نيست، بلكه مطابق با حكم اهل سنت حكم میدهد. امام در مقام تقيه حكمی داده و در مقام بيان، به خواص اصحاب خود مطلب را به صورت واقعی بيان كرده و خود اين مطلب از عوامل ورود تعارض در حوزه روايات و خصوصاً روايات تفسيری شده است. بنابراين يكی از عوامل تعارض در روايات ما مسئله تقيه و ديگری به صورت عموم، مسئله حفظ دماء شيعه است كه خود داستان ديگری دارد.
يعقوبيان تأكيد كرد: اصل در روايات شيعه بر صحت است و در حوزه روايات شيعه روايات متعارضه واقعاً نداريم و يا اگر داشته باشيم، بسيار به ندرت هستند و اينكه بزرگان ما گفتهاند كه مواظب روايات مجعول يا تحريف شده باشيد، اين سخن ناظر بدان است كه مراقب باشيد روايات اهل سنت به حوزه شما وارد نشود و اين ربطی به روايات شيعه ندارد.
وی اظهار كرد: اساتيد بزرگوار ما علامه حسنزاده آملی و علامه جوادی آملی نقل كردهاند كه مرحوم علامه طباطبايی عمده روايات (حتی رواياتی كه به ظاهر ضعيف بودند) را توجيه عالمانه دقيقی میكردند.
يعقوبيان با اشاره به شاهد مثالی در اين زمينه گفت: برای نمونه حديثی در روضه كافی با نام «سلسلةالحمار» آمده است كه در كتابهای فقهالحديث دانشگاهی امروز آن را جزء روايات ضعيف و يا حتی مردود برمیشمارند؛ با اينحال برخی از اساتيد ما میگفتند كه سخن گفتن حيوانات با پيامبر و امامان خلاف قرآن نيست و عقيده حقی است كه در محتوای اين حديث بدان اشاره شده است.