عرفان اسلامی در ساحت ارتباطات اجتماعی مردم وارد شده و توانسته گزارههای قرآنی و روايی را وارد بافت فرهنگی كند و در دنيای امروز نيز با بازخوانی اين تراث غنی و عميق، میتوان دارايیهای موجود آن را تبديل به محتوای فرهنگی كرد.
حجتالاسلام و المسلمين سيدعلی موسوی، مدير گروه اخلاق و عرفان پژوهشكده باقرالعلوم(ع)، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، به بيان سخنانی درباره عرفان اسلامی و سبك زندگی پرداخت و اظهار كرد: عرفان اسلامی در ساحت متداول ارتباطات اجتماعی مردم وارد شده و توانسته است تا گزارههای قرآنی و روايی را وارد بافت فرهنگی كند و در دنيای امروز نيز با بازخوانی اين تراث غنی و عميق، میتوان دارايیهای موجود در اين حوزه را تبديل به محتوای فرهنگی كرد.
عرفانهای نوپديد؛ بازخوانی معنويتگرايی در فرهنگ سكولار
وی در بخشی از سخنان خود درباره علت استقبال نسل جوان از عرفانهای كاذب نوپديد و نسبت آن معنويتها با عناصر و مؤلفههای سبك زندگی غربی گفت: نخستين نكته در باب اين مطلب آن است عرفانهای نوپديد اساساً نوعی بازخوانی معنويتگرايی در فرهنگ سكولار امروز غرب است و با توجه به هجوم سنگين فرهنگی از سوی غرب به همه كشورهای شرقی و از جمله كشور ما، طبيعتاً اين عرفانها نه با زندگی امروزی، بلكه با ادبيات مهاجم همخوانتر است.
حجتالاسلام موسوی با اشاره به در تشريح اين مطلب عنوان كرد: يعنی كسی كه میخواهد زندگی غربی را انتخاب كند و در عين حال نمیخواهد معنويت را نيز از زندگی خود حذف كند، آنان برای چنين فردی يك نسخه آماده كردهاند كه در آن كلاس و نمايش غربی و غربزدگی فرد نيز از بين نمیرود و فرد در عين عدم پایبندی به هيچكدام از قواعد شرعی، میكوشد تا بگويد كه من واجد يك معنويت عرفانی نيز هستم.
وی اضافه كرد: از همين روی میتوان گفت كه به نحوی آن چيزی كه زمينهساز توسعه عرفانهای نوظهور در جوامع مختلف و از جمله جامعه ما شده است ـ كه البته به عقيده بنده در جامعه ما چندان هم بزرگ نيست ـ همين است كه آن نسخه معنويتگرايی كه امروز در دنيای امروز غرب پيچيده شده، متناسب با ارزشهايی است كه فرد پيشتر به واسطه ادبيات مهاجم پذيرفته است.
اين محقق و پژوهشگر در تشريح اين مطلب اظهار كرد: به عبارت ديگر مشكل اينجاست كه جوانی كه قبلاً نظام ارزشی او به سمت نظام ارزشی غربی سوق داده شده، بسيار طبيعی است كه با توجه به اينكه او ايرانی بوده و گرايشهای معنوی او به واسطه سنت عميق معنوی و عرفانی موجود در جامعه ايران پررنگ است، به دنبال معنويتی نيز هست، حتی آن كسی كه ممكن است اهل فساد و فحشا باشد و طبيعی است كه او به دنبال معنويتی متناسب با همين فرهنگی میرود كه پيشتر پذيرفته است.
وی ادامه داد: نكته دوم آن كه بخشی از اين عرفانهای نوظهور عملاً نمیكوشند تا جلوی هوا و هوسها و شهوتهای نفسانی فرد را سد كنند و اين میتواند يكی از عناصر جذابيتساز باشد؛ يعنی ر برخی از اين مكاتب روابط جنسی بیحساب و كتاب وجود دارد و فرد میتواند با وجود آغشتگی به فساد و فحشاء، قرائت شبهمعنوی خاصی از آلودگیهای خود بكند.
گرايش شديد به معنويت اسلامی در دنيای غرب
مدير گروه اخلاق و عرفان پژوهشكده باقرالعلوم(ع) تصريح كرد: واقعيت آن است كه همه اينها سراب است و فرد بعد از مدتی غوطه خوردن در اين آلودگیها، احساس میكند كه اينها نمیتوانند او را به جايی برسانند و به همين جهت است كه امروزه در جوامع غربی نيز شاهد گرايشهای شديدی نسبت به معنويت اسلامی هستيم.
وی اضافه كرد: اين امر نشانگر آن است كه دارايیهايی كه ريشه در يك زمين محكم نداشته باشد، در نهايت نمیتواند فرد را به نقطه باثبات و محكمی برساند. چه اشو و چه پائولو كوئيلو در جهان امروز صرفاً موج بوده و جريان قدرتمندی نيستند؛ بلكه جريانی كه قدرتمندانه در دنيای معنويت در جهان امروز به پيش میرود، واقعاً جريان عرفان اسلامی است و در تاريخ معاصر نيز شواهد بسياری بر اين مدعا داريم.
حجتالاسلام موسوی افزود: در سالهای اخير شخصيتهای بسياری در دنيای غرب به عرفان اسلامی گرايش پيدا كردهاند (مانند ماسينيون، رنه گنون، فريتهوت شوان و ...) و اين امر نشان میدهد كه كسی كه واقعاً تشنه باشد، آن نقطه اساسی را به راحتی پيدا میكند و اين عرفانهای كاذب به نحوی دفاع از تمدن غرب است؛ تمدنی كه امروزه ديگر هيچ دارايی ندارد كه بدان افتخار كند.
عرفانهای كاذب؛ دستاويزی برای حفظ هويت فرهنگ غربی
وی بابيان اينكه غرب اگر تا ديروز به قدرت اقتصادی خود افتخار میكرد، امروز به آن نيز نمیتواند ببالد، گفت: معنويتهای نوپديد واقعاً نمیتوانند نياز اساسی بشر را پاسخ دهند و البته تمدن غرب طبيعی است كه تا جای ممكن و تا قدم آخر از اين ابزارها برای حفظ هويت خود استفاده كند و به نظر بنده اين دست و پا زدن، نافرجام است.
مدير گروه اخلاق و عرفان پژوهشكده باقرالعلوم(ع) اضافه كرد: گرايش به جريانهای نوپديد معنوی در جامعه ما ناشی از نوعی شيفتگی به فرهنگ در حال اضمحلال غرب است كه اين مطلب نيز حتی اگر در جامعه ايران بخواهد شكل جدی پيدا كند، نمیتواند جای معنويت را تنگ كند و اين خود يك نوع نشانه اميد است.
وی در تشريح اين مطلب گفت: حتی افرادی كه شايد به مفاسدی آلوده باشند، اما گرايشات عرفانی آنها همچنان باقی است و بنده اين نكته را به فال نيك گرفته و نشانه آن میدانم كه بافت فرهنگی جامعه ايران، به تبع تراث و فرهنگ معنوی و عرفانی عميق و غنی خود به اين سادگیها دست نمیخورد و حتی جوانی كه اهل فساد شده، نيز در اعماق وجود خود به دنبال معنويت است.