برای مقابله با آسيبشناسی معنوی كه يكی از مصاديق آن در جامعه فرهنگی ما، جنبشهای نوپديد معنوی هستند، ناگزير بايد عرفان اسلامی در سطح عمومی مطرح شود و البته در اين مسير بايد مراتب تشكيكی و مرحله به مرحله كه در عرفان اسلامی مطرح است، رعايت شود.
محمدحسين كيانی، سردبير فصلنامه «مطالعات معنوی» و مدير گروه جنبشهای معنوی پژوهشكده باقرالعلوم(ع) در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) به بيان مطالبی درباره برخی از شاخصههای مهم عرفانهای كاذب و نيز مقايسه برخی از مؤلفههای عرفان اسلامی با جنبشهای نوپديد معنوی پرداخت و با تأكيد بر اين كه هر مصداقی از جنبشهای نوپديد معنوی، عرفان يا عرفانی نيستند، اظهار كرد: اگر بپذيريم كه جنبشهای نوپديد معنوی و يا مصاديق خاصی از آنها عرفانی هستند، بايد ابراز كنيم كه ميان اين دسته از جنبشهای معنوی عرفانی و عرفان اسلامی اختلاف جوهری و بنيادی وجود دارد.
وی افزود: ثقل بنيادهای معرفتی در هر مكتب عرفانی نشان دهنده ميزان صيرورت عملی و تعالی كاربردی آن است؛ ثقل بنيادهای معرفتی در عرفان اسلامی بسيار زياد است، اما جنبشهای نوپديد معنوی، فاقد هرگونه مبنای معرفتی و يا دارای مبانی معرفتی ضعيف و نحيفی هستند. معرفتی كه در عرفان اسلامی مبتنی بر حقيقت می شود، دارای مراتب گوناگون بوده و چندساحتی است. اما در مقابل، جنبشهای معنوی عرفانگونه، تكساحتی بوده و تنها به ساحت ظاهر میپردازند.
چرا اساتيد عرفان اسلامی موافق عمومی شدن آن نيستند؟
كيانی تصريح كرد: وقتی كه اساتيد عرفان اسلامی بيان میكنند كه عرفان اسلامی بايد برای سطح خاصی از افراد بيان شده و نبايد عمومی شود، تنها و تنها به اين معناست كه عرفان اسلامی به واسطه بنيادهای معرفتی مستحكم خود بايد به صورت پلهپله تعليم داده شود و به يك مبتدی نبايد فیالبداهه گوهر عرفان اسلامی و مبانی معرفتی آن را ياد داد؛ چراكه اين امر میتواند مضر باشد؛ همانگونه كه برای يك دانشجوی تازه وارد مضر است كه فیالبداهه وارد كلاس دكتری شود.
سردبير فصلنامه «مطالعات معنوی» ادامه داد: بنابراين اين مطلب به اين معنا نيست كه عرفان اسلامی به طور كلی بايد از ساحت جامعه دور شود. واقع امر اين است كه عرفان اسلامی به واسطه غنای خود و به واسطه تراث عرفانی كه توسط عارفان بسيار بزرگ در طول تاريخ انباشته شده و اكنون در دست ماست، يك نظام فكری منسجم است كه میتواند انسان را به معرفت و تعالی برساند.
وی تشريح كرد: برای اينكه انسان در مسير عرفان اسلامی به صيرورت برسد، بايد مقدماتی را طی كند و از كاردانی و كارشناسی شروع كند تا به مرحله دكتری و اجتهاد برسد. اينكه برخی از اساتيد مخالف سطحی شدن عرفان در جامعه هستند، نه به اين معناست كه آنها مخالف ورود سطح كاردانی و كارشناسی به جامعه هستند، بلكه آنها معتقدند كه مبانی غنی عرفان اسلامی كه در حد دكتری است، نبايد در سطح عمومی جامعه بيان شود.
در عرفان اسلامی خوب و بد به واسطه خدا و ارزشهای خداگونه رقم میخورد؛ در حالیكه در جنبشهای نوپديد معنوی، خوب و بد ناظر به نفسانيت و اراده انسانی منفك از الوهيت رقم میخورد. و اين مهمترين اختلافی است كه ميان جنبشهای نوپديد معنوی و عرفان اسلامی وجود دارد
اين محقق و پژوهشگر اضافه كرد: بنابراين ما برای مقابله با آسيبشناسی معنوی كه در جامعه خود احساس میكنيم و يكی از مصاديق آن آسيبشناسی معنوی در جامعه فرهنگی ما، جنبشهای نوپديد معنوی هستند، ناگزير بايد عرفان اسلامی را در سطح عمومی مطرح كنيم.
عرفان اسلامی و مراتب تشكيكی آن
وی تأكيد كرد: البته در اين مسير بايد مراتب تشكيكی را كه در عرفان اسلامی مطرح است، رعايت كنيم؛ يعنی از مراحل اوليه و ابتدايی شروع كنيم و در خلال بيان آن مبانی معرفتی و راهكارهای عملی، از ادبيات زيبا و سير و سلوكهای ابتدايی كه برخی از عرفا داشتهاند، شاهد مثالهايی بياوريم و اين مسير را برای عرف ادامه دهيم.
كيانی خاطرنشان كرد: در ميان عرف برخی به واسطه علاقه، خصوصيات و توانايیهای خدادادی خاص خود، ممكن است بتوانند مراحل پيشرفته را طی كنند، اين مراحل پيشرفته به صورت خصوصی است و نبايد برای عموم بيان شود. اين نكته به مثابه يك ضعف برای عرفان اسلامی نيست؛ بلكه به مثابه توانايی فوقالعاده و غنای بيش از حد عرفان اسلامی است. عرفان اسلامی میتواند برای تمام افراد با تمام خصوصيات و با تمام مراتب تشكيك وجودی، راهكارهای مفيد دهد و همه افراد را با تمام گوناگونیهايی كه در جامعه وجود دارد، به سمت تعالی سوق دهد.
خدامحوری در عرفان اسلامی/ انسانمحوری در معنويتهای نوپديد
وی در ادامه سخنان خود با اشاره به اختلاف بنيادی بين جنبشهای نوپديد معنوی و عرفانهای نوظهور با عرفان اسلامی، به برخی از شاخصههای بارز عرفانوارهها اشاره كرد و گفت: در عرفان اسلامی با بحث خدامحوری مواجه هستيم و همه چيز، اعم از گزاره ها و تعاليم عملی ناظر به خدامحوری و توجه به ذات خداوندی معنا میشود؛ تمام گزارهها با توجه به اين نكته تفسير میشود و تمام دستورالعملها ناظر به اين عبارت هدايت میشود كه خداوند همه چيز است و تنها اوست كه میتواند ما را هدايت كند و ثروت حقيقی نهفته در اوست.
سردبير فصلنامه «مطالعات معنوی» عنوان كرد: در جنبشهای نوپديد معنوی آنچه اهميت دارد، بحث انسانمحوری است؛ اينكه همه چيز بايد ناظر به انسان تفسير شود و هرآن چيزی خوب است كه برای انسان خوب باشد و انسان آن را خوب قلمداد كند و هرآن چيزی بد است كه انسان آن را بد بداند.
وی اظهار كرد: در عرفان اسلامی خوب و بد به واسطه خدا و ارزشهای خداگونه رقم میخورد؛ در حالیكه در جنبشهای نوپديد معنوی، خوب و بد ناظر به نفسانيت و اراده انسانی منفك از الوهيت رقم میخورد. و اين مهمترين اختلافی است كه ميان جنبشهای نوپديد معنوی و عرفان اسلامی وجود دارد و در پس اين نكته، ما میتوانيم به موارد جزيی ديگری نيز اشاره كنيم.