حجتالاسلام ميرمعزی با تأكيد بر اينكه سه تفاوت عمده ميان مكاتب اقتصادی وجود دارد، اظهار كرد: نخستين تفاوت به تفسير اهداف برمیگردد، تفاوت ديگر در چگونگی اولويتبندی اهداف است و چيستی راهبردها را میتوان به عنوان سومين تفاوت بنيادی مكاتب اقتصادی عنوان كرد.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، هشتمين نشست از سلسله جلسات «نظام اقتصادی از ديدگاه قرآن كريم»، با عنوان «اهداف نظام اقتصادی اسلام از ديدگاه قرآن كريم» با حضور حجتالاسلام و المسلمين سيدحسين ميرمعزی، عضو شورای عالی الگوی اسلامی ـ ايرانی پيشرفت و عضو هيئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی، در سالن كنفرانس سازمان فعاليتهای قرآنی دانشگاهيان كشور برگزار شد.
ميرمعزی در اين نشست گفت: همانطور كه قبلاً مطالبی در مورد نظام اقتصادی اسلام گفته شد، مبانی هستیشناسانه بيان شد كه خداشناسی، جهانشناسی، انسانشناسی و جامعهشناسی را در برمیگيرد. مبانی را معمولا به دو دسته و بعضاً بيش از دو دسته تقسيم میكنند. مبانی هستیشناسانه كه مباحث گفته شده در جلسات پيش بود.
وی با اشاره به مباحث معرفتشناسانه، اظهار كرد: دسته ديگر مبانی، مبانی معرفتشناسانه است كه از چيستی معرفت و چگونگی حصول معرفت بحث میكند و مباحث مبانی ارزششناختی را نيز میتوان به عنوان سومين بخش از مبانی در نظر گرفت. مبانی معرفتشناسی را به دليل اينكه شامل مباحث فنی و پيچيده فلسفی است، به صورت گذرا مطرح میكنيم و با عبور از آن، از مبانی ارزششناختی در قالب اخلاق و حقوق اقتصادی سخن میگوييم و پس از آن وارد بحث اهداف نظام اقتصادی اسلام میشويم.
عضو هيئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی با بيان اينكه مبانی معرفتشناسانه را ابتدائا به دو بخش تقسيم میكنند، گفت: بخش نخست اصطلاحاً هستیشناسی معرفت است و بخش دوم معرفتشناسی معرفت ناميده میشود. اين دو اصطلاح به عنوان معادل اصطلاحات انگليسی آنتولوژی و اپيستمولوژی در زبان فارسی مورد استفاده قرار میگيرند.
وی ادامه داد: آنتولوژی به مباحث هستیشناسانه معرفت میپردازد و به پرسشهايی از اين قبيل پاسخ میگويد كه اساساً هستی معرفت چگونه هستیای است. آيا دانش، علم و معرفتی كه برای ما حاصل میشود، نسبت به زمانی كه حاصل نشده است، چه تفاوتی دارد. آيا اين امری كه بر ما افزوده شده است، امری مادی است يا مجرد است؟ رابطه معرفت با عالم و معلوم چيست؟
ميرمعزی با اشاره به بخش دوم معرفتشناسی، خاطرنشان كرد: مبحث دوم يعنی اپيستمولوژی به اين مسئله میپردازد كه ابزار معرفت چيست و چگونه معرفت برای انسان حاصل میشود و ملاكها و معيارهای اعتبارسنجی معرفت چيست؟ از كجا نسبت به صحت و بطلان معرفت اطمينان حاصل كنيم؟ منابع معرفت كدام است و معرفت از كدام منبع حاصل میشود؟ نكته مهم در اينجا آن است كه ابزار و منبع معرفت نزديكی زيادی به يكديگر دارند.
وی افزود: اختلافی كه در پاسخ به پرسشهايی نظير اينكه آيا معرفت فقط از راه تجربه به دست میآيد يا برهانهای عقلی هم معرفتآفرين است؟ آيا وحی معرفتآفرين است؟ مطرح میشود، وابسته به مبانی معرفتشناسانه معرفت است كه از اين مباحث معمولاً روش علوم استخراج میشود. به عبارت ديگر مبانی معرفتشناختی منتج به روش علم میشوند.
عضو هيئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی ادامه داد: به عنوان مثال، در اقتصاد غرب، مباحث معرفتشناسی منتج به روشی میشود كه امروزه روش اصطلاحاً استقرايی ـ استنتاجی يا فرضيهای ـ استنتاجی ناميده میشود. مبانی معرفتشناسی در غرب در رابطه با اقتصاد، مبتنی بر تجربهگرايی است و معرفتی كه حاصل از غير تجربه باشد، معتبر دانسته نمیشود.
وی با بيان اينكه بر اين اساس، روشی كه در دانش اقتصاد از آن برای اثبات يا رد گزارهها استفاده میشود، روش تجربی است، خاطرنشان كرد: اگر در اين مواقع، خدشه كنيم و ملاك و ابزار علم را منحصر در تجربه ندانيم و عقل و وحی را به عنوان ديگر ابزارهای شناختی اين علم مطرح كنيم و وحی را بر عقل مقدم بدانيم و عقل را مقدم بر تجربه بدانيم و چنين چينشی در معرفتشناسی مطرح كنيم، قاعدتاً بايد در روش علم هم تجديد نظر كنيم و به روش تجربی بسنده نكنيم.
ميرمعزی ادامه داد: عمده تفاوتی كه در مبانی معرفتشناسانه بين ديدگاه اقتصاد اسلامی و اقتصاد غربی وجود دارد، اين بحث است كه ما تجربه را به تنهايی ملاك معرفت نمیدانيم و طبق آيات و روايات، وحی و عقل و تجربه در كنار يكديگر به عنوان ابزار شناخت و علم معرفی شدهاند و بايد بر اساس آن، تحليلهای علمی در خصوص اقتصاد و رفتارهای اقتصادی ارائه دهيم.
وی با اشاره به لزوم توجه به اهداف نظام اقتصادی اسلامی، خاطرنشان كرد: نظامهای اقتصادی دارای اهدافی هستند كه اين اهداف به تناسب، مبانی فلسفی دارند و به تناسب تفسيری كه از سعادت انسان و جامعه انسانی دارند، متفاوت میشوند. برخی میخواهند بگويند كه اهداف مشتركی در همه جا وجود دارد؛ همه از عدالت و رفاه و امنيت سخن میگويند و هيچ مكتبی اين مفاهيم را فرونمیگذارد.
عضو هيئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی با تأكيد بر اينكه اين سخن نوعی مغالطه است، گفت: آنچه كه ميان نظامهای مختلف مشترك است، الفاظ است و معنای اين مفاهيم بر اساس مبانی هر نظام متفاوت است. رفاه بر اساس مبانی و ارزشهای انسانی يك مفهوم دارد و بر اساس مبانی غرب، مفهوم ديگری و اين دو با يكديگر متفاوت هستند. همچنين در مورد عدالت، هر مكتبی تفسيری از عدالت را مد نظر قرار میدهد.
وی ادامه داد: بر اين اساس، اگر ديديم كه نظام سوسياليستی از عدالت سخن میگويد و نظام اسلامی هم از عدالت سخن میگويد، بايد توجه داشته باشيم كه عدالتی كه آنها میگويند، بر اساس تفسير خاصی آن را مطرح میكنند و اگر ما از عدالت سخن میگوييم، بر اساس تفسير ديگری آن را مطرح میكنيم. همچنين در مورد رفاه نيز چنين تفاوتی هست و بنابراين مكاتب بر اساس مبانی بينشی، تفسيری كه از سعادت بشر و جامعه انسانی دارند، از يكديگر متمايز میشوند.
ميرمعزی با تأكيد بر اينكه سه تفاوت عمده ميان مكاتب وجود دارد، اظهار كرد: نخستين تفاوت به تفسير اهداف بر میگردد. ما رفاه را با مفاهيمی نظير اعتدال، قناعت و سادهزيستی همراه میدانيم و رفاه را به عنوان مفهومی كه موجب آرامش روح میشود، عجين میدانيم، اما براساس مبانی غربی، مرفه كسی است كه بيشترين لذت مادی را میبرد و اين دو تفاوت زيادی با هم دارند. ما لذتها را مختص به لذتهای مادی نمیدانيم، بلكه به لذتهای مادی و معنوی معتقديم و آرامش روح و رفاه و رضايت انسان از زندگی را ناشی از مصرف كالاهای مادی نمیدانيم.
وی ادامه داد: بر اساس نگاه اسلامی، انسان متعالیتر از امور مادی است و بر اساس آن، تفسير خاصی از رفاه مطرح میكند و برای عدالت نيز تفسير خاصی وجود دارد. بحث بعدی در تفاوت مكاتب، اولويت اهداف است. گفته شد كه هر نظام اقتصادی دارای سه هدف رشد، عدالت و امنيت است. پرسش اينجاست كه كدام هدف اولويت اول است و كداميك دارای اولويت آخر؟ اولويتبندی ميان اهداف از اين جهت مهم است كه اگر تزاحمی ميان اهداف پيش آمد، بدانيم كه كدام يك را نگه داريم و ديگری را رها كنيم.
عضو هيئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی به بيان پرسشهای مربوط به اولويت اهداف در نظامهای اقتصادی پرداخت و گفت: آيا عدالت مهمتر است يا رشد؟ اگر ببينيم كه ناچاريم كه يا بايد دست از عدالت برداريم و يا رشد را كنار بگذاريم، بايد چه كنيم؟ عدالت را فدای رشد كنيم يا عدالت را نگه داريم و رشد را كنار بگذاريم؟ اولويت اهداف بر اساس مبانی تعيين میشود. مبانی مختلف و تفسيرهای مختلف از سعادت، موجب تعيين اولويتهای مختلفی برای اهداف يك نظام اقتصادی میشوند.
وی افزود: سومين تفاوت مكاتب، راه دستيابی به اهداف است كه در حقيقت شامل راهبردها میشود. برخی ممكن است بگويند كه هدف وسيله را توجيه میكند و بر اين اساس، برای دستيابی به عدالت برخی اعمال خلاف را انجام دهند.