ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 3 آذر 1403
شنبه 3 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 15 آبان 1391     |     کد : 45457

معرفت نفس شیوه تربیتی علامه قاضی/ حکایت کاهو خریدن مرحوم قاضی

علامه طهرانی با استناد به سخنان علامه طباطبایی، شیوه سلوکی مرحوم آیت الله قاضی را معرفت نفس خوانده و می گوید: مرحوم قاضى شاگردان خود را هر یک طبق موازین شرعیّه با رعایت آداب باطنیّه اعمال و حضور قلب در نمازها و اخلاص در افعال، به طریق خاصّى دستورات اخلاقى مى‏دادند؛ و دل‏هاى آنان را آماده براى پذیرش الهامات عالم غیب مى‏نمودند.

خبرگزاری مهر-  علامه طهرانی با استناد به سخنان علامه طباطبایی، شیوه سلوکی مرحوم آیت الله قاضی را معرفت نفس خوانده و می گوید: مرحوم قاضى شاگردان خود را هر یک طبق موازین شرعیّه با رعایت آداب باطنیّه اعمال و حضور قلب در نمازها و اخلاص در افعال، به طریق خاصّى دستورات اخلاقى مى‏دادند؛ و دل‏هاى آنان را آماده براى پذیرش الهامات عالم غیب مى‏نمودند.
مرحوم علامه آیة الله حاج سیّد محمدحسین حسینی طهرانی قدس سره به مناسبت های مختلف در تألیفات و بیانات خویش سخن از مرحوم علامه آیة الله حاج سیّد علی قاضی طباطبایی رضوان الله علیه به میان آورده و سیره و سلوک ایشان باری بیان مطالب بهره برده اند.

علامه طهرانی در کتاب مطلع انوار (ج 2) می نویسد: مرحوم قاضى داراى دو جنبه‏ علم و عرفان بود؛ یعنى در علوم ظاهریّه فقیهى عظیم و عالمى جلیل، و در علوم باطنیّه عارفى واصل و انسانى کامل بود که أسفار اربعه را طىّ نموده، و جمع میان ظاهر و باطن و شریعت و طریقت او را بتمام معنى الکلمه به وادى حقیقت على التّحقیق رهبرى نموده است.

با علمائى که پیوسته به نوشتن کتب ظاهرى و بحثهاى بلاطائل و مفصّل اصول فقه مى‏ پرداختند و بالنّتیجه دستشان از معرفت تهى مى‏ماند خرده مى‏گرفت و در نزد شاگردان خود این طریقه را تقبیح مى‏نمود. و همچنین با دراویش و متصوّفه‏اى که به ظاهر شرع اهمیّت نمى‏دهند سخت در معارضه و نبرد بود و مى‏فرمود: «سلوک راه خدا با عدم اعتناى به شریعت که نفس راه و طریق است جمع میان متضادّین و یا متناقضین است.»

در احوال مرحوم قاضی

ایشان همچنین در کتاب مهر تابان (یادنامه علامه طباطبایی) احوالات مرحوم آقا سید علی قاضی ـ رضوان الله علیهم ـ را بدین شرح آورده است: مرحوم قاضى از بنى أعمام ایشان [علامه طباطبایی] بوده‏اند، و در نجف اشرف به تربیت شاگردان الهى و وارستگان و شوریدگان جمال الهى و مشتاقان لقاء و زیارت حضرت احدیّت مشغول و در آن خطّه، عالِم وحید و یگانه در این فنّ بوده‏اند؛ بطوری که ایشان نام «استاد» را فقط بر او مى‏بردند، و هر وقت استاد بطور اطلاق مى‏گفتند مراد مرحوم قاضى است؛ و گویا در مقابل مرحوم قاضى، تمام اساتید دیگر با وجود آن مقام و عظمت علمى، کوچک جلوه مى‏کردند. لیکن در مجالس عمومى اگر مثلًا سخن از اساتید ایشان [علامه طباطبایی]به میان مى‏آمد، از فرط احترام، نام «قاضى» را نمى‏بردند و او را هم ردیف سایر اساتید نمى‏شمردند...ولیکن در جائیکه محلّ مناسب ذکر آن بزرگوار بود، از ذکر آن دریغ نداشتند و با تجلیل و تکریمى خاصّ بیان مى‏نمودند.

شدت علاقه و احترام علامه نسبت به مرحوم قاضى

مرحوم علامه طهرانی ادامه می دهد: بارى، استاد ما [علامه طباطبایی]نسبت به استاد خود مرحوم قاضى علاقه و شیفتگى فراوانى داشت، و حقّاً در مقابل او خود را کوچک مى‏دید؛ و در چهره مرحوم قاضى یک دنیا عظمت و ابَّهت و اسرار و توحید و ملکات و مقامات مى‏جست. من یک روز به ایشان عطر تعارف کردم، ایشان عطر را به دست گرفته، و تأمّلى کردند و گفتند: دو سال است که استاد ما مرحوم قاضى رحلت کرده‏اند؛ و من تا به حال عطر نزده‏ام. و تا همین زمان اخیر نیز هر وقت بنده به ایشان عطرى داده‏ام؛ دَرِ آنرا مى‏بستند و در جیبشان مى‏گذاردند.

تربیت عرفانى علامه طباطبایی نزد استاد قاضى

علامه طهرانی نحو آشنایی علامه طباطبایی با مرحوم قاضی و دستورات ایشان را چنین بیان می کند: استاد علّامه مى‏فرمودند: چون به نجف اشرف براى تحصیل مشرّف شدم، از نقطه نظر قَرابت و خویشاوندى و رَحِمیّت گاهگاهى به محضر مرحوم‏قاضى شرفیاب مى‏شدم؛ تا یک روز درِ مدرسه‏اى ایستاده بودم که مرحوم قاضى از آنجا عبور مى‏کردند، چون به من رسیدند دست خود را روى شانه من گذاردند و گفتند: «اى فرزند! دنیا مى‏خواهى نماز شب بخوان؛ و آخرت مى‏خواهى نماز شب بخوان!» این سخن آنقدر در من اثر کرد که از آن به بعد تا زمانیکه به ایران مراجعت کردم پنج سال تمام در محضر مرحوم قاضى روز و شب بسر مى‏بردم؛ و آنى از ادراک فیض ایشان دریغ نمى‏کردم. و از آن وقتی که به وطن مألوف بازگشتم، تا وقت رحلت استاد پیوسته روابط ما برقرار بود و مرحوم قاضى طبق روابط استاد و شاگردى دستوراتى مى‏دادند و مکاتبات از طرفین برقرار بود. ایشان مى‏فرمودند: «ما هر چه داریم از مرحوم قاضى داریم.»

نویسنده مهر تابان می افزاید: مرحوم قاضى از مجتهدین عظام بود، ولى مقیّد بودند که در منزل خود درس بگویند؛ و دوره‏هائى از فقه درس داده‏اند. و نماز جماعت را نیز براى شاگردان خود در منزل اقامه مى‏نموده‏اند، و نماز ایشان بسیار با طمأنینه بود و طول مى‏کشید. و پس از نماز مغرب که در اوّل استتار شمس تحت الافق اقامه مى‏کردند، تا وقت عشاء به تعقیبات مغرب مى‏پرداختند؛ و قدرى طول مى‏کشید.

در ماه مبارک رمضان شاگردان براى ادراک نماز مغرب به جماعت ایشان مى‏رفتند، و چون بعضى تا ذهاب حُمره مشرقیّه از سَمت الرّأس مبادرت به نماز نمى‏کردند، لذا از ایشان تقاضا مى‏کردند که قدرى صبر کنند؛ و ایشان هم صبر مى‏کردند، ولى سماور روشن بود و مرحوم قاضى به مجرّد استتار قرص، افطار مى‏کرده‏اند.

در دهه اوّل و دوّم ماه رمضان، مجالس تعلیم و انس در شب‏ها بود؛ در حدود چهار ساعت از شب گذشته شاگردان به محضر ایشان مى‏رفتند ودو ساعت مجلس طول مى‏کشید. ولى در دهه سوّم، مجلس تعطیل بود و مرحوم قاضى دیگر تا آخر ماه رمضان دیده نمى‏شدند؛ و هر چه شاگردان به دنبال ایشان مى‏گشتند در نجف، در مسجد کوفه، در مسجد سهله، و یا در کربلا، ابداً اثرى از ایشان نبود. و این رویّه مرحوم قاضى در همه سال بود تا زمان رحلت.

سیره علمی مرحوم قاضی

علامه طهرانی خاطرنشان می کند: مرحوم قاضى در لغت عرب بى نظیر بود؛ گویند: چهل هزار لغت از حفظ داشت. و شعر عربى را چنان مى‏سرود که اعراب تشخیص نمى‏دادند سراینده این شعر عجمى است. روزى در بین مذاکرات، مرحوم آیت الله حاج شیخ عبد الله مامَقانى رَحمةُ اللهِ علیه به ایشان مى‏گوید: من آنقدر در لغت و شعر عرب تسلّط دارم که اگر شخص غیرعرب، شعرى عربى بسراید من مى‏فهمم که سراینده عجم است؛ گرچه آن شعر در اعلى درجه از فصاحت و بلاغت باشد. مرحوم قاضى یکى از قصائد عربى را که سراینده‏اش عرب بود شروع بخواندن مى‏کند. و در بین آن قصیده، از خود چند شعر بالبَداهَه اضافه مى‏کند، و سپس به ایشان مى‏گوید: کدام یک از اینها را غیر عرب سروده است؟ و ایشان نتوانستند تشخیص دهند.

مرحوم قاضى در تفسیر قرآن کریم و معانى آن یَد طولائى داشت. و مرحوم استاد ما علّامه طباطبائى مى‏فرمود: این سبک تفسیر آیه به آیه را مرحوم قاضى به ما تعلیم دادند، و ما در تفسیر، از مسیر و ممشاى ایشان پیروى مى‏کنیم. و در فهم معانى روایات وارده از ائمّه معصومین ذهن بسیار باز و روشنى داشتند، و ما طریقه فهم احادیث را که «فِقهُ الحدیث» گویند از ایشان آموخته‏ایم.

کیفیت تربیت مرحوم قاضى

علامه طهرانی با تأکید بر این نکته که مرحوم قاضى در تهذیب نفس و اخلاق و سیر و سلوک در معارف الهیّه، و واردات قلبیّه، و مکاشفات غیبیّه سبحانیّه، و مشاهدات عینیّه، فَرید عصر و حسنه دهر و سلمان زمان و تَرجُمان قرآن بود، درباره کیفیت تربیت مرحوم قاضی ادامه می دهد: چون کوهى عظیم سرشار از اسرار الهى بود، و به تربیت شاگردان در این قسمت همّت مى‏گماشت. و روزها در مجالس خصوصى که در منزل داشت، شاگردان ساعتى مجتمع مى‏شدند، و آن مرحوم به نصیحت و موعظه و پند و ارشاد مى‏پرداخت. جمع کثیرى از اعلام به یمن تربیت او در احقاب مختلف، در مسیر حقیقت قدم برداشتند، و صاحب کمالات و مقامات گشتند. و از وارستگان و پاکان و آزادگان شدند؛ و به نور معرفتِ توحید منوّر، و در حرم امن وارد، و عالم کثرت و اعتبار را در هم نوردیدند... .

ایشان در مورد تربیت سلوکی مرحوم قاضی چنین بیان می کند: مرحوم قاضى رِضوانُ اللهِ عَلَیه خود در امور معرفت، شاگرد پدرشان مرحوم آیة الحقّ آقاى سیّد حسین قاضى که از معاریف شاگردان مرحوم مُجدّد آیة الله حاج میرزا محمّدحسن شیرازى رحمةُ اللهِ علیه بوده‏اند، مى‏باشند و ایشان شاگرد مرحوم آیة الحقّ امام قلى نخجوانى و ایشان شاگرد مرحوم آیة الحقّ آقا سیّد قریش قزوینى هستند.

ولى چون مرحوم قاضى به نجف آمدند، در تحت تربیت مرحوم آیة الحقّ آقاى سیّد أحمد کربلائى طهرانى قرار گرفتند و با مراقبت ایشان طىّ طریق مى‏نموده‏اند. مرحوم قاضى، نیز سالیان متمادى ملازم و همصحبت مرحوم عابد زاهد ناسک، وحید عصره حاج سیّد مرتضى کشمیرى رضوانُ اللهِ علیه بوده‏اند؛ البتّه نه بعنوان شاگردى، بلکه به عنوان ملازمت و استفاده از حالات؛ و تماشاى احوال و واردات. و البتّه در مسلک عرفانیّه بین این دو بزرگوار تباینى بعید وجود داشته است.

شیوه سلوکی مرحوم قاضی

علامه حسینی طهرانی با تاکید بر این مسأله که طریقه تربیت آیة الحقّ آقاى سیّد أحمد کربلائى طبق رویّه استادشان مرحوم آخوند ملّا حسینقلى همدانى، معرفت نفس بوده و براى وصول به این مرام، مراقبه را از اهمّ امور مى‏شمرده‏اند، شیوه مرحوم قاضی را علاوه بر این، چنین بر می شمرد: مرحوم قاضى شاگردان خود را هر یک طبق موازین شرعیّه با رعایت آداب باطنیّه اعمال و حضور قلب در نمازها و اخلاص در افعال، به طریق خاصّى دستورات اخلاقى مى‏دادند؛ و دل‏هاى آنان را آماده براى پذیرش الهامات عالم غیب مى‏نمودند.

خود ایشان در مسجد کوفه و مسجد سَهله حجره داشتند، و بعضى از شب‏ها را به تنهائى در آن حجرات بیتوته مى‏کردند؛ و شاگردان خود را نیز توصیه مى‏کردند بعضى از شب‏ها را به عبادت در مسجد کوفه و یا سهله بیتوته کنند. و دستور داده بودند که چنانچه در بین نماز و یا قرائت قرآن و یا در حال ذکر و فکر براى شما پیش آمدى کرد؛ و صورت زیبائى را دیدید؛ و یا بعضى از جهات دیگر عالم غیب را مشاهده کردید، توجّه ننمائید؛ و دنبال عمل خود باشید!


کمالات استاد مرحوم قاضى

علامه طهرانی می افزاید: مرحوم قاضى از نقطه نظر عمل، آیتى عجیب بود. اهل نجف و بالاخصّ اهل علم از او داستانهائى دارند. در نهایت تهیدستى زندگى مى‏نمود با عائله سنگین، و چنان غرق توکّل و تسلیم و تفویض و توحید بود که این عائله به قدر ذرّه‏اى او را از مسیر خارج نمى‏کرد.

یکى از رفقاى نجفى ما که فعلًا از اعلام نجف است براى من مى‏گفت: من یک روز به دکّان سبزى فروشى رفته بودم، دیدم مرحوم قاضى خم شده و مشغول کاهو سوا کردن است؛ ولى به عکس معهود، کاهوهاى پلاسیده و آنهائیکه داراى برگهاى خشن و بزرگ هستند بر مى‏دارد. من کاملًا متوجّه بودم؛ تا مرحوم قاضى کاهوها را به صاحب دکّان داد و ترازو کرد، و مرحوم قاضى آنها را در زیر عبا گرفت و روانه شد. من که در آنوقت طلبه جوانى بودم و مرحوم قاضى مَرد مُسنّ و پیرمردى بود، به دنبالش رفتم و عرض کردم: آقا من سؤالى دارم! شما به عکس همه، چرا این کاهوهاى غیر مطلوب را سوا کردید؟!

مرحوم قاضى فرمود: آقا جان من! این مرد فروشنده، شخص بى بضاعت و فقیرى است، و من گاهگاهى به او مساعدت مى‏کنم؛ و نمى‏خواهم چیزى به او بلا عوض داده باشم تا اوّلًا آن عزّت و شرفِ آبرو از بین برود؛ و ثانیاً خداى ناخواسته عادت کند به مجّانى گرفتن؛ و در کسب هم ضعیف شود و براى ما فرقى ندارد کاهوى لطیف و نازک بخوریم یا از این کاهوها؛ و من مى‏دانستم که اینها بالاخره خریدارى ندارد، و ظهر که دکّان خود را مى‏بندد به بیرون خواهد ریخت، لذا براى عدم تضرّر او مبادرت به خریدن کردم.


نوشته شده در   دوشنبه 15 آبان 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode