ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : دوشنبه 8 دي 1404
دوشنبه 8 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 7 آبان 1391     |     کد : 44921

تفسير مأثور برای تبيين قرائن فهم آيات قرآن كريم پديد آمد

به زعم جعفر نكونام، قرآن در اوج فصاحت و بلاغت نازل شده و در زمان نزول حاجتی به تفسير يعنی كشف مراد الهی نداشت، اما مدتی پس از سپری شدن زمان نزول و فراموش شدن قرائن فهم آيات، تفسير مأثور برای روشن كردن شرايط و حوادث عصر نزول پديد آمد.

 به زعم جعفر نكونام، قرآن در اوج فصاحت و بلاغت نازل شده و در زمان نزول حاجتی به تفسير يعنی كشف مراد الهی نداشت، اما مدتی پس از سپری شدن زمان نزول و فراموش شدن قرائن فهم آيات، تفسير مأثور برای روشن كردن شرايط و حوادث عصر نزول پديد آمد.

جعفر نكونام، عضو هيئت علمی دانشگاه قم، در گفت‌وگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، به بيان سخنانی درباره ماهيت، روش، محدوده و آسيب‌های تفسير مأثور قرآن كريم پرداخت و اظهار كرد: مناسب است كه نخست، تعريف روشنی از اصل تفسير ارائه دهيم تا بر اساس آن بتوانيم تفسير مأثور را نيز تعريف كنيم.

نويسنده كتاب «درآمدی بر معناشناسی قرآن» افزود: تفسير آن‌گونه كه علمای تفسير تعريف كرده‌اند، عبارت از كشف مراد الهی از آيات است؛ يعنی تلقی اين است كه لااقل در پاره‌ای از آيات، مراد الهی مشخص نيست و تفسير عهده‌دار توضيحاتی به منظور روشن ساختن مراد الهی از آنهاست.

وی ادامه داد: البته تفسير آن‌گونه كه در كتاب‌های تفسير آمده، چيزی اعم از اين است و آن، عبارت از هر توضيحی درباره آيات قرآن است؛ اعم از شرح لغات، ذكر اختلاف قرائات، توضيح اعراب، بيان اسباب نزول، و خلاصه هر بحثی كه می‌تواند كمترين ارتباطی با آيات قرآن داشته باشد و گاهی ارتباط بحث‌های ذيل آيات قرآن با خود آيات چندان كم می‌شود كه گفته می‌شود در فلان تفسير همه چيز است، جز تفسير.

تفسير روايی اين گونه شكل گرفت كه صحابه و تابعينی كه عهده‌دار قرائت قرآن بر مردم بودند، علاوه بر آياتی كه از قرآن قرائت می‌كردند، به ذكر خاطراتی كه از زمان نزول آيات قرآن داشتند و يا شنيده بودند، مبادرت می‌كردند و اين خاطرات نيز لزوماً، اسباب نزول آيات نبود

تعریف تفسیر مأثور

عضو هيئت علمی دانشگاه قم تشريح كرد: به اين ترتيب، تفسير روايی به لحاظ نظری عبارت از كشف مراد الهی به كمك روايات است، اما به لحاظ عملی، يعنی آن چنان‌كه در كتب موسوم به تفاسير روايی مشاهده می‌شود، عبارت است از ذكر هر روايتی در ذيل آيات قرآن كه حتی كمترين ارتباط را با آيات قرآن دارد.

نويسنده كتاب «روش تحقيق با تأكيد بر علوم اسلامی» تصريح كرد: به عقيده بنده، طبق تعريف نظری از تفسير، نياز به تفسير روايی و بلكه نياز به تفسير به طور كلی، نيازی عرضی است؛ يعنی بر اثر گذشت زمان و فراموش شدن قرائن فهم آيات قرآن، نياز به تفسير پديد آمده است.

وی خاطرنشان كرد: قرآن در زمانی كه نازل شد، حاجتی به تفسير يعنی كشف مراد الهی نداشت؛ چون در اوج فصاحت و بلاغت و به قصد هدايت مردم نازل شده بود و لذا لزوماً بايد مراد خداوند برای مخاطبان روشن بوده و احتياجی برای كشف مراد برای آنها نبوده باشد، و گرنه هدايت كه غرض از نزول قرآن است، محقق نمی‌شد.

نكونام اضافه كرد: بنابراين اين تلقی نمی‌تواند درست باشد كه وقتی قرآن نازل می‌شد، نيازمند تفسير به معنای كشف مراد الهی بوده و حاجت بوده است كه مردم نزد پيامبر اسلام(ص) زانو بزنند و به توضيحات ايشان گوش بسپرند تا مراد آيات قرآن را درك كنند؛ زيرا به فرض كه بپذيريم، مسلمانان مدينه به جهت ارادتی به پيامبر اسلام(ص) داشتند، موجه بود، وقتی آياتی بر آنان نازل می‌شد، نزد آن حضرت آمده و زانو زده و مراد الهی را از ايشان پرسيده باشند، اما اين اقدام از جانب مشركان پذيرفتنی نيست.

وی ادامه داد: چگونه پذيرفتنی است مشركانی كه نبوت پيامبر اسلام(ص) را قبول نداشتند و با او خصومت می‌ورزيدند، وقتی آيات خطاب به آنان نازل ‌شد، نزد او آمده و زانو زده و تفسير آيات را از ايشان جويا شده باشند. بايد دانست كه حدود 90 سوره از قرآن در مكه و خطاب به مشركان قريش نازل شده است و تنها حدود 24 سوره بقيه در مدينه و خطاب به مردم مدينه نزول يافته است.

نويسنده كتاب «درآمدی بر معناشناسی قرآن» گفت: بنابراين، بايد پذيرفت كه تفسير روايی، بعد از زمانی مورد حاجت شد كه مدتی از نزول آيات قرآن سپری شده و قرائن فهم آيات قرآن فراموش شده بود و مشخص نبود كه آيات قرآن ناظر به چه شرايط و حوادث و اشخاصی نازل شده است.

تطبيق خاطرات بر آيات

وی تصريح كرد: تفسير روايی اين گونه شكل گرفت كه صحابه و تابعينی كه عهده‌دار قرائت قرآن بر مردم بودند، علاوه بر آياتی كه از قرآن قرائت می‌كردند، به ذكر خاطراتی كه از زمان نزول آيات قرآن داشتند و يا شنيده بودند، مبادرت می‌كردند و اين خاطرات نيز لزوماً، اسباب نزول آيات نبود، بلكه عبارت از هر خاطره‌ای بود كه می‌توانست كمترين ارتباطی با آيات قرآن داشته باشد.

وی خاطرنشان كرد: آنان حتی وقتی عبارت «نزل فی كذا» را در آغاز هر خاطره بر زبان جاری می‌كردند، هرگز از آن اسباب نزول آيات را قصد نمی‌كردند؛ بلكه مقصودشان اين بوده است كه آن خاطره بر آن آيات قابل انطباق است؛ لذا مفسران دوره‌های بعدی كه در مقام تجزيه و تحليل اين روايات برآمدند، آنها را از قبيل تطبيق خاطرات بر آيات دانستند.


نوشته شده در   يکشنبه 7 آبان 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode