در کتاب «بشارة المصطفى» و «مجالس» شیخ مفید و «أمالى» شیخ طوسى روایت کردهاند از شیخ مفید، از ابن قولویه، از حسین بن محمد بن عامر، از مُعَلّى بن محمد، از محمد بن جمهور عَمِّى، از ابن محبوب، از أبو محمّد وابِشى، از أبو وَرْد که گفت: از حضرت امام محمّد باقر علیهالسلام شنیدم که مىگفت:
چون روز قیامت بر پا شود، خداوند همه مردم را عریان و پابرهنه در زمین هموارى جمع میکند؛ و آنها را در محشر به قدرى نگه میدارند که همگى عرق بسیارى مىکنند و نفَسهاى آنان به شدت میزند، و به قدرى که خداوند اراده کرده است مردم را نگه ميدارند؛ و این است معناى گفتار خداوند تعالى: «فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا؛ و در آن وقت (اى پیامبر) نمىشنوى مگر صداى آرام و بدون صوت را».
در این حال منادى از عرش ندا میکند: کجاست پیامبر امّى؟
خلایق میگویند: این صداى تو به همه رسید و همه شنیدند، آن پیامبر را با اسمش صدا کن!
منادى ندا میدهد: کجاست پیامبر رحمت: محمد بن عبدالله؟ رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم بر پا مىایستد، و از همه مردم جلوتر مىآید تا اینکه مىرسد به خوض كوثر، حوضى که طول آن به قدر مسافت ما بین أیْلَة و صَنْعَاء است، و در کنار حوض مىایستد و پس از آن صاحب شما را ندا مىکنند؛ او هم به جلو مىآید، و در برابر مردم با رسول الله(ص) وقوف مىکند.
سپس به مردم اجازه داده مىشود و آنان به حرکت در مىآیند.
در آن وقت، مردم به دو دسته تقسیم مىشوند:
جماعتى وارد آن حوض مىشوند، و جماعتى را از حوض دور مىکنند.
چون رسولالله صلّى الله علیه و آله و سلّم ببیند که کسى از محبان ما اهلبیت را از حوض دور کنند گریه میکند و میگوید:
اى پروردگار من! شیعه على!
اى پروردگار من! شیعه على!
در این حال خداوند فرشتهاى را مىگمارد که از آن حضرت بپرسد: اى محمد! سبب گریه شما چیست؟!
رسول الله میگوید:
چگونه نگریم بر جماعتى که از شیعیان برادرم علىّ بن ابى طالب هستند، و من آنان را مىنگرم که از حوض دورشان کردهاند، و به جانب أصحاب دوزخ روان ساختهاند!؟
خداوند عز و جل میگوید:
اى محمد! من از گناهان آنها گذشتم، و همه را به تو بخشیدم. و من آنان را به تو و به کسانى که از ذریه تو هستند، و آنان آن ذرّیه را دوست دارند و ولایت آنها را برعهده گرفتهاند، ملحق ساختم، و آنها را از زمره و جمعیت تو قرار دادم و در حوض تو وارد کردم و شفاعت تو را درباره آنان پذیرفتم و به همین دلیل تو را مکرم و گرامى داشتم.
و حضرت باقر علیهالسلام گفتند: در آن روز چه بسیار از مردان و زنان گریه کنندهاى که چون این جریان را ببینند، فریاد مىزنند: یامحمداه! و هیچ یک از موالیان ما و از محبان ما نمىماند مگر آنکه در حزب ما قرار مىگیرد و با ما وارد در حوض ما مىشود.(1)
پيامبر رحمت فرموده است: اى على، كوثر نهرى است كه در زير عرش خدا جارى مىشود، آبش از شير سفيدتر، از عسل شيرينتر و از كره نرمتر، سنگريزههايش زبرجد و ياقوت و مرجان، گياههايش زعفران و خاكش مشك خوشبو، و اساس و بنيانش زير عرش خداست. آن گاه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم دست بر پهلوى على امير مؤمنان عليه السلام زد و فرمود: اى على، اين نهر از آن من و تو و از آن دوستان تو پس از من است.
بحار الانوار 8/ .18
شرط خدا براي ورود به كوثر
1 - نيت درست و دل پاك
رسول خدا(ص) فرموده است: پروردگارم شرط كرده است كه كسى به آنوارد نشود مگر آنان كه داراى نيتهايى درست و دلهايى پاكند، آنان كه در حال توانگرى و فراخ دستى حقوقى را كه بر عهده دارند مىپردازند و در حال نياز و تنگدستى حق قانونى خود را نمىگيرند،و پس از من تسليم وصى من خواهند بود.
(ـبحار الانوار 8/ .28)
2 - عمل به گفتار امامان(ع)
علي (ع) فرمود: من با رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و خاندانم بر سر حوض قرار داريم، پس هر كه خواستار ماست بايد گفتار ما را بگيرد و مانند ما عمل كند، زيرا هر خاندانى برگزيدهاى دارد و ما را نيز برگزيدگانى است، و ما را شفاعتى است و دوستان ما را نيز شفاعتى است، پس براى ديدار ما بر سر حوض با هم رقابت كنيد، كه ما دشمنانمان را از آن مىرانيم و دوستان و اولياى خود را از آن سيراب مىكنيم، هر كه جرعهاى از آن بنوشد هرگز تشنه نخواهد شد، دو نهر از بهشت در حوض ما سرازير مىشود، يكى از تسنيم و ديگرى از آب زلال و گوارا، بر لبه آن زعفران روييده و سنگريزهاش لؤلؤ است و آن كوثر نام دارد.
تفسير صافى 5/ .301
گردآوري و تنظيم: رضا صابري خورزوقي