هر قالى ايرانى يك اثر صنعتى كامل و تركيب متعادلى از طرح و رنگ و نقش بوده است
صرافان معاني و حواريون زيبايي
جام جم آنلاين: تاريخ تمدن بشرى گواهى مىدهد ايرانيان طى 6000 سال عشق خود را به زيبايى نشان دادهاند و در اين راه خدمات بزرگى به تمدن و فرهنگ بشرى كرده و «شيوه خاص ايرانى» را در هنر بهوجود آوردهاند. ايرانيان در رشتههاى متعددى طبعآزمايى و آثارى خلق كردهاند كه سرآمد روزگار خود بوده است.
از جمله در رشتههايى چون: نقاشى و مينياتور، خط و تذهيب، صحافى و تجليد، حجارى و گچبرى، چوببرى و منبتكارى، حكاكى، فلزكارى، سفالسازى، شيشه و بلور، منسوجات، فرش و قالى، كاغذسازى، آجركارى، كاشيكارى و...
ايران بهواسطه موقعيت جغرافيايى از سه تمدن و فرهنگ چين و هند و اروپا استفاده كرده و اندوختههايى بر ادب و علم و هنر خود افزوده و در مقابل توانسته است آن تمدنها را از فرهنگ خود بهرهمند سازد. ايران در تمام طول تاريخ مدنى خود، شخصيت خود را حفظ كرده و توفانهاى سهمگين مانند حمله اسكندر مقدونى و هجوم قبايل مغول و تاتار و تاخت و تاز اعراب نتوانسته است او را محو يا به كلى تغيير دهد، بلكه پس از هر فاجعه هولناكى، سجاياى اصلى خود را بازيافته و دوباره برپا خاسته و زندگى از نوآغاز كرده است.
از جمله رشتههايى كه ايرانيان به آن مىپرداختند و آثارى بديع خلق ميكردند و تأثيرى شگفت در آن سوى مرزهاى ايران برجاى گذاشتهاند، صنعت «صحافى و تجليد» بوده است.
صنعت صحافى و تجليد ايرانى در عهد صفويه، نهتنها مورد تقليد صنعتگران تركيه قرار مىگرفت، بلكه در ايتاليا و در ميان صنعتگران ونيزى موبهمو تقليد مىشده است. جالب آنكه از طريق تأثيرى كه صنعت صحافى و تجليد ايرانى در ايتاليا برجاى مىگذارد، بسيارى از نقوش شرقى و موضوعات اختصاصى ايرانى به طرحهاى اروپايى راه پيدا كرد. از طريق ايتاليا بود كه صنعت صحافى و جلدسازى و طلاكوبى و تزيين جلد ايرانى به اروپا سرايت كرد و در ممالك آنجا مورد تقليد واقع شد.
درباره اهميت صحافى و تجليد در نزد ايرانيان بايد گفت كه كار «خطاط» و «رسام» در توليد و فراهم آوردن كتاب و نسخ خطى با عمل صحاف تكميل مىشد. زيرا مسئوليت حفظ اوراق كتاب از گزند زمانه و تهيه جلدى كه شايسته محتويات آن باشد به عهده صحاف بود.
بهترين موادى كه براى تجليد كتاب به كار مى رفت «چرم» بود. بعدها «مقوا» نيز مرسوم شد ولى صحافان قديم منحصرا براى جلد كتاب چرم را به كار مى بردند. آنها طرحهاى زيبايى را با فشار بر روى چرم حك مىكردند. نيز طرحهايى با طلا روى چرم نقش مىكردند، هر چند جلدها و صحافىهاى دوران تيمورى و مكتب هرات در زيبايى و استحكام نظير ندارند؛ اما در دوره صفويه بود كه جلد كتاب با اشتياق زيادترى تزيين مىشد.
در اين دوره صحافى و تجليد و چرم كارى به حد كمال خود رسيد. در عهد صفويان تزيينات با دست و فشار دست اجرا نمىشد، بلكه بهوسيله قالبهاى بزرگ مس و فولاد تهيه و عمل مىآمد.
از ديگر صنايع و هنرهاى ايرانيان، قاليبافى است. عالىترين قالىهاى ايرانى در دوره صفوى بافته شده است. در زمان شاه اسماعيل و شاه طهماسب، شهر تبريز يكى از مهمترين مراكز صنعت و فن و از جمله قالىبافى بوده است. ساير مراكز قاليبافى عبارت بودند از: كاشان، همدان، شوشتر، هرات و اصفهان.
هر قالى ايرانى يك اثر صنعتى كامل و تركيب متعادلى از طرح و رنگ و نقش بوده است.
نكته: فرآوردههاى صنعت منسوجات ايران در قديم به نقاط بسيارى از دنيا صادر مىشده است. در اغلب موزههاى معتبر اروپا و آمريكا پارچههايى وجود دارد كه اثر صنعتگران و هنرمندان ايرانى است
در آمريكا چند نمونه عالى از قالىهاى ايرانى وجود دارد. دو نمونه معروف در موزه متروپوليتن نيويورك است. يكى در مجموعه «آلتمن» و ديگرى در مجموعه «بلومنتال». نمونههاى عالى ديگر در مجموعه مايرون تيلور و پال گتى يافت مىشود.
قديمىترين نمونه موجود قالى ترنجى با مناظر شكار است كه در موزه پولدى پزولى در ميلان ايتاليا نگهدارى مىشود و تاريخ بافت آن ۹۲۹ هجرى و نام بافنده آن نيز غياثالدين جامى است.
قالى بزرگ ترنجى مسجد شيخصفى اردبيل كه هماكنون در موزه «ويكتوريا و آلبرت» لندن قرار دارد، برطبق كتيبه روى آن، به دستور مقصود كاشانى به عنوان هديه به مقبره مذكور بافته شده است (۹۴۶هـ .)
از مشهورترين قالىهاى ايرانى، قالىهايى است كه نقش گل و برگ نخلى و شكل ابر به سبك چينى دارند. اين نوع قالىها را به اشتباه به اصفهان نسبت مىدهند در حالى كه متعلق به شرق ايران و هرات هستند. تصوير اين نوع از قالىها در آثار نقاشان بزرگ هلندى و اسپانيايى قرون 16 و 17 ميلادى ديده مى شود. در زندگى روزانه ايرانيان، باغ نقش عمدهاى داشت. نقاشان ما نيز در آثار نقاشى و مينياتور اغلب مناظر باغ مىكشيدند. نقش باغ در اوايل دوره صفوى در طراحى قالىها مرسوم شد. يك گروه جالب از قالى ايرانى، داراى نقش باغ هستند. در اين نوع از قالىها، سطح قالى به قطعات مستطيلى كه داراى درخت و گياه است و جوى آب آنها را از هم جدا كرده تقسيم شده است. اين نوع قالىها، به «قالى خيالى» موسوم و به قالى «بهار خسرو» نيز معروف بودند. قديمىترين نمونه از اين نوع كه با نخ نقره و طلا بافته شده، در مجموعه «فيگدور» در وين واقع است كه در زمان شاهعباس بافته شده است.
فرآوردههاى صنعت منسوجات ايران نيز در قديم به نقاط بسيارى از دنيا صادر مىشده است. در اغلب موزههاى معتبر اروپا و آمريكا پارچههايى وجود دارد كه اثر صنعتگران و هنرمندان ايرانى است. در كليساى سنت ويكتوريا، دستمالى نگهدارى مى شود كه با اسلوب ساسانى بافته شده است. پارچههاى ديگرى از دوره ساسانى را در موزه كوپريونيون نيويورك و در خزانه كليساى بزرگ سانس نگهدارى مىكنند. در موزه لوور پاريس يك پارچه ابريشمى محافظت مىشود كه متعلق به سالهاى حدود ۲۰۰ هجرى و كار استادان خراسانى است. در آن سالها، مرو و نيشابور شهرهاى معتبرى در نساجى بودهاند. پارچه يادشده به نوشتهاى منقوش است با نام اميرمنصور بختكين.
در برلين، ماستريخت، لندن، نيويورك، وين، پاريس، رم، ونيز، مادريد، مسكو و بسيارى از مراكز مهم جهان آثار متعددى از قالى، گليم، پارچه، مينياتور، سفال، سراميك، شيشه و بلور، فلز و انواع دست ساختههاى حيرتآور اساتيد ايرانى با احترام و تكريم حفظ و نگهدارى مىشود.
در موزه مترو پوليتن نيويورك، يك قطعه كمياب زربفت وجود دارد كه در آن طرح گل و غنچه و برگ نخل به شيوه هنر دوره تيمورى كار شده است.
احمدرضا دالوند / نويسنده و منتقد هنري