جام جم آنلاين: يكي از اصليترين اهداف در پس راهاندازي موزههاي علوم و فناوري، آموزش و به تعبيري آمادهسازي فرد براي يادگيري مفاهيم علمي، يادگيري چگونگي تحليل رويدادها و تفكر در سير شكلگيري و شكلدهي به پديدههاي علمي است. آموزش، محوري اساسي در مباني فلسفي راهاندازي گالريهاي يك موزه علوم محسوب ميشود و البته در اين ميان قلب آموزش انگيزش است. انگيزش عامل كلي مولد رفتار به حساب ميآيد.
«انگيزش» عاملي است كه رفتار مشخصي را تحريك و هدايت ميكند و پاسخي به اين سؤال است كه اساس يادگيري علم چيست. روانشناسان براي انگيزش اهميت بيشتري نسبت به هوش قائل ميشوند. آنان انگيزش را حاصل عواملي مانند مشوّقها، نيازهاي دروني، كنجكاوي، برانگيختگي و علتهايي ميدانند كه فرد براي رويدادها و نتايج اعمال ميكند.
بين انگيزش و يادگيري رابطه دوسويه است. انگيزش بيروني به انگيزشي اطلاق ميشود كه حاصل عواملي بيرون از خود يادگيرنده است. چشمانداز رفتاري بر پاداش و تنبيههاي بيروني به صورت كليد تعيين انگيزش دانشآموز، تأكيد ميكند. انگيزش از ديدگاه انسانگرايي، نيرويي فعال تلقي ميشود كه موجب ميشود همه انسانها رشد كنند و تحول يابند، در رويكرد انسانگرايانه، چون بر رشد تواناييهاي فرد و آزادي انتخاب سرنوشت تأكيد ميشود، ارضاي نيازهاي اساسي مهمترين انگيزه رفتاري است. روانشناسان شناختي، انگيزش را پاسخي در برابر نيازهاي دروني در نظر ميگيرند و بنابراين، از انگيزش دروني سخن ميگويند. انگيزش دروني عبارت است از پاسخي كه به نيازهاي درون يادگيرنده از قبيل كنجكاوي، نياز به دانستن و احساس قابليت و رشد داده ميشود.
در تمامي موزههاي علوم در سراسر جهان، يكي از گروههاي مخاطبان اصلي، گروه دانشآموزان هستند و بديهي است براي دستيابي به اهداف ارزشمند آموزشي و تعالي روحيه كنجكاوي و پرسشگري در دانش آموزان مخاطب ميبايد روشهاي ايجاد انگيزش را در آنان ارزيابي كرد.
ترفندهايي براي رشد انگيزه
بهترين راه ايجاد علاقه در يادگيرندگان، بهبود شرايط يادگيري وافزايش سطح كيفي روشهاي آموزشي است. از اين طريق يادگيرندگان به موفقيت بيشتر در يادگيري نائل ميآيند، و اين كسب موفقيت، علاقه و انگيزش آنها را نسبت به يادگيري مطالب جديد افزايش ميدهد.
يكي از راههاي اصلي سرعت بخشيدن به انگيزش دروني دانشآموزان براي يادگيري، اين است كه محيطهاي تحصيلي را با تغيير موقعيتها و دادن فرصتهاي واقعي، تقويت وپربار كرد. موزههاي علوم بنا بر ذات عملكردي خود، اين پتانسيل را دارند كه با تغييري چشمگير در محيط آموزشي به اين روند ياري رسانند. محركهاي تازه، تعجببرانگيز و پر معني سطح بر انگيختگي را افزايش ميدهد و سبب تحرك حس كنجكاوي يادگيرنده ميشوند. موزههاي علوم ميتوانند با ارائه مسائل و مطالبي از اين دست در يادگيرندگان بشدت ايجاد انگيزش كنند.
همچنين موزههاي علوم اين توانايي را دارند كه دانشآموزان را در هماوردجويي شخصي و فعالانه يادگيري درگير كنند و در محيط موزههاي نوين علوم و فناوري به آنها اجازه داده ميشود تا به صورت تعامل محور، دست به انتخابهاي شخصي بزنند و ميزان ادراك از پديدهها را با ظرفيتهاي ذهني خود هماهنگ سازند.
فراموش نكنيم كه تنوع در يادگيري عامل موثر ديگر در انگيزش است كه آن نيز در ساختار گالريهاي استاندارد موزههاي علوم به طرز چشمگيري مشهود است. تنوع فعاليتها و ارائه محركهاي گوناگون و استفاده از ابزارهاي آموزشي و پژوهشي متنوع در موزههاي علوم باعث ميشود تا انگيزش در يادگيرنده ايجاد شود و با شوق بيشتري به مفاهيم و مطالب ارائه شده گوش فرادهد، با آنها ارتباط برقرار كند و در نتيجه بهتر ياد گيرد.
در اين ميان براي فعاليتهاي عملي هيچ راهي وجود ندارد جز اينكه يادگيرندگان از سكون و نشستن بپرهيزند و قدم در راه فعاليتهاي گروهي و با مشاركت عمومي گذارند. در ميان اصول تعليم و تربيت، يادگيري عملي، اصلي بسيار قوي و موثر است. هر چه آموزشهاي عملي بيشتر باشند، علاقه و اشتياق دانشآموز بيشتر ميشود و طبيعي است كه يادگيري هم بهتر خواهد بود.
از طرف ديگر بسياري محققان بر اين باورند كه تفريح و سرگرمي و بازي در جريان يادگيري و آموزش معجزه ميكند. البته مسلم است كه منظور تفريح و سرگرمي است كه به درس مربوط باشد. در موزه علوم و فناوري اين شرايط فراهم است كه با اشكال متنوع بازي و سرگرميهاي علمي، مفاهيم اساسي دانش در شاخههاي مختلف به ويژه علوم پايه همچون شيمي، رياضي، فيزيك و زيستشناسي به كودك ارائه شود.
انسان موجودي اجتماعي است و دوست دارد كه با ديگران تعامل داشته باشد. بيشتر كلاسها پر از رديف صندليهايي است كه خلاف خواسته دانشآموزان است و طبيعي است كه اينگونه محيطها براي خلاقيتهاي اجتماعي و مسئوليتپذيريهاي افراد نامناسبند. موزه علوم با ويژگيهاي منحصر به فرد. محيطي خلق ميكند كه در آن امكان تعامل و تبادل افكار وجود دارد.
نكته جالب اينجاست كه بهترين كار براي ايجاد انگيزه در دانشآموزان اين است كه از آنها بخواهيم در يادگيري مطالب درسي به يكديگر كمك و ياري برسانند. در گالريهاي يك موزه علوم، شرايط بسيار مناسبي براي ياري، همفكري، همياري و تبادل افكار ميان دانشآموزان و سايرين پديد ميآيد.
فرصتي براي كسب تجارب جديد
پيوند مهارتها و مطالب جديد با مهارتهاي قبلي يكي از كارهايي است كه توانمنديهاي كودكان را تقويت ميكند. بسيار مناسب است كه هنگام معرفي مهارتها يا دانش جديد، آنها را با مهارتها و دانستههاي قبلي ربط داد. اين موضوعي است كه زنجيروار در طراحي مفهومي گالريها و در چينش موضوعي آيتمهاي موزهاي مشاهده ميشود و از اين رو محيط موزه علوم را ميتوان سر سلسله پيوند ميان يافتههاي جديد افراد و دانش پيشين آنان به حساب آورد.
ناگفته پيداست هر قدر فرصت بيشتر باشد، زمان براي تمرين مطالب و برنامههاي آموزشي بيشتر خواهد بود. بايد به يادگيرندگان باور آنكه قادر به درك، تحليل و تكميل يافتههاي علمي هستند القا شود. اين باور به بهترين صورت عملي و علمي در موزه علوم بارز ميشود، زيرا فرصت تمرين علمي و دستورزي در تكرار پديدههاي علمي وجود داردو آن رويداد در حقيقت تقويت انگيزش آنان را در پي دارد.
در اين ميان نبايد فراموش كرد كه هر گاه در برنامههاي آموزشي خلاقيت وجود داشته باشد، رشد تفكر علمي، توانايي تجزيه و تحليل و درك فلسفه پديدههاي علمي و به عبارتي، چوني و چرايي آنها بيشتر خواهد بود. محيط موزههاي علوم در قالب استاندارد با ارائه فضايي باز براي شكوفايي خلاقيت، تفكر و تدبير، به نماياندن خلاقيتهاي بازديدكنندگان كمك ميكند.
فلسفه علم در موزه علوم
با در نظر گرفتن مولفههاي مختلف نقش بيبديل موزههاي علوم در برقراري محيطي سرشار از انديشمندي، تفكر و خلاقيت كاملا آشكار ميشود و معلوم ميگردد كه موزههاي علوم تا چه ميزان قادرند به تبيين فلسفه دانش بپردازند و به بازديدكنندگان خود بينش علمي ببخشند. نكته اساسي در اين ميان، تفكر مبنايي مرتبط با مسئولان و دستاندركاران موزههاي علوم است كه در ايجاد، همگرايي و تقويت اين مولفهها نقش دارد.
در موزهها و به ويژه موزههاي علوم و فناوري، اين استراتژي تفسيري و تبييني و به عبارتي جهان بيني اتاق فكر طراح موزه در انتخاب و چينش اشيا است كه تعيين ميكند هر يك از اشيا چگونه ديده خواهند شد و برداشت بازديدكنندگان از هر شيئي و نيز از مجموع آنها چه خواهد بود.
كاملا بديهي است كه در اين ميان شيوه انگيزش بازديدكننده به همين استراتژي و همين جهانبيني بازميگردد و در تداوم همين استراتژي است كه ميتوان انتظار داشت مولفههاي پيش گفت در محيط بارز شوند و به قدرت تامل و تفكر و تحليل كودكان ياري رسانند. اين شيوهشناسي چنان در ايجاد كشش و انگيختن اذهان كودكان بازديدكننده از موزه موثر است كه در برخي بررسيها معلوم شده است آنان علاقهمندي شديدي به كامل كردن نقاط خالي در مجموعههاي آموزشي ارائه شده در آموزش مفاهيم در گالريها دارند و اين فرصتي است بيهمتا كه در كلاسهاي آموزشي معمول فراهم نيست. دستكاري اطلاعات توسط خود فرد بازديدكننده و تحصيل يافتههاي جديد و به عبارتي شخصي ساختن دانستهها از ارزشمندترين وجوه يادگيري و انگيزش در فرد است و اين نكته در مطالعات مختلف به وضوح مورد تاكيد قرار گرفته است.
برخي مطالعات بر هشت مولفه تاكيد دارند كه ميتوانند در انگيزش و فراگيري در موزه موثر باشند. وجود عناصر و آيتمهاي ملموس و مادي، روايتپذيري مفاهيم در گالريها، ارتباط مفاهيم با جامعه، فعاليت و تحركپذيري، تعدد مداليتههاي ارائه شده در گالريها، درگير شدن بازديدكننده با آيتمها، توسل به رايانه به عنوان تقويتكننده ساير مولفهها و توجه به فعاليتهاي كودكمآبانه اين هشت ايتم هستند.
به نظر ميرسد اتاق فكري كه در پس فعاليتهاي موزههاي علوم قرار دارد، با در نظر داشتن اين مولفهها، ميتواند مجموعهاي توانمند از سلسله مفاهيم و آيتمهاي موزهاي در كنار يكديگر قرار دهد كه امكان رشد انديشه، مهارتهاي مختلف كودكان و..... را فراهم آورد.
دكتر كامبيز بني هاشمي / عضو هيات علمي بنياد دانشنامه نگاري ايران