ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : دوشنبه 8 دي 1404
دوشنبه 8 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 22 مهر 1391     |     کد : 44103

خوابگاه؛ خاطره‌اي در ياد، لبخندي بر لب

از زندگي خوابگاهي، تنها يك اتاق به هم ريخته هميشگي در يادش مانده و شوخي‌ها و خنده‌هايي كه گاه باعث كتك و كتك‌كاري شده است.

جام جم آنلاين: از زندگي خوابگاهي، تنها يك اتاق به هم ريخته هميشگي در يادش مانده و شوخي‌ها و خنده‌هايي كه گاه باعث كتك و كتك‌كاري شده است.
هنوز هم دلش براي آن زندگي تنگ مي‌شود. جوراب‌هاي شسته‌شده آويزان از نرده‌هاي تخت‌هاي دوطبقه، تجربه هرباره زلزله با پايين‌آمدن هم‌اتاقي از تخت بالاي سرش، بيدار‌ماندن‌‌هاي شب امتحان و تصميم تكراري هر ترم براي خواندن درس‌ها در طول ترم، مهماني‌هاي دوستانه از اين اتاق به آن اتاق، گرسنگي‌كشيدن و نخوردن غذاي خوابگاه، ماكاروني و املت در طعم‌ها و رنگ‌هاي گوناگون و... يادآور خاطراتي هستند كه تنها يادش بخيري از آنها مانده است.حالا چند سال از آن روزها مي‌گذرد و ياد آن روزهاي بي‌خيالي، لبخندي بر لبش مي‌نشاند. خودش مي‌گويد: روزهاي بد هم داشتيم. روزهايي كه سيگار را به دستم داد و از آن روز تا امروز هر بار كه سيگاري روشن كردم بر خودم لعن و نفرين فرستادم كه اين چه كاري است من مي‌كنم. روزهاي دلتنگي و دوري از خانه. سختي‌هايي كه تصور نمي‌كرديم پاياني داشته باشد، اما آنچه بيشتر در ذهنمان مانده خاطرات خوش است و دوستي‌هايي كه بعضي از آنها تا امروز هم ادامه دارد. يكي از خاطراتش را تعريف مي‌كند كه تا مدت‌ها باعث خنده هم‌اتاقي‌ها بوده است.

مي‌گويد: يك روز خسته و گرسنه از دانشگاه برگشتيم. هم‌اتاقي‌ها غذا را گرفته بودند و منتظر ما بودند. غذا را كه پلو با خورش قيمه بود در ماهيتابه گرم كرديم و وسط اتاق گذاشتيم. وقت كشيدن غذا با يكي از دوستان بحثم شد. او مي‌گفت همه در همان ماهيتابه غذا را با هم بخوريم و من كه حساسيت زيادي به اين موضوع داشتم، اصرار مي‌كردم هر كس غذايش را در بشقاب بكشد. بحث بالا گرفت و من ظرف پلو را در يقه دوستم خالي كردم او هم ظرف خورش را در يقه من ريخت. بلند شديم كه همديگر را بزنيم، اما با ديدن قيافه‌هايمان به خنده افتاديم و تا مدت‌ها بر سر اين ماجرا مي‌خنديديم.

خاطرات خوابگاه براي خيلي‌ها خاطرات خوشي است و براي عده كمتري خاطرات بد. وارد شدن دانش‌آموز نازپرورده به اتاقي شلوغ با هم‌اتاقي‌هايي كه حتي نامشان را نمي‌داند، چشم‌انداز نه‌چندان زيبايي از ترم اول دانشجوي راه دوري است كه براي درس‌خواندن، سختي راه را بر خود هموار كرده است. همه اينها در كنار دوري از خانه و خانواده و بر دوش گرفتن كارهايي كه شايد تا آن روز هيچ‌گاه انجام نداده است. هر چند عده‌اي معتقدند همين كارها و سختي‌هاست كه فرد را براي زندگي اجتماعي آماده مي‌كند و مستقل بودن را به او مي‌آموزد، اما معمولا آنها كه تجربه اين نوع زندگي را دارند تا زماني كه در خوابگاه هستند، از آن مي‌نالند.

لذت زندگي در خوابگاه؛ آموزش سازگاري

شهرزاد، دانشجوي كارشناسي ارشد يكي از دانشگاه‌هاي اصفهان است كه از شيراز به اين شهر آمده است.

او مي‌گويد: معمولا در هر اتاق يك نفر هست كه اعصاب بقيه را به هم بريزد. كسي كه بقيه را از زندگي خوابگاهي زده مي‌كند. بويژه دانشجويان ترم اول كه اگر با چنين كسي هم اتاق شوند، كمتر مي‌توانند با قضيه كنار بيايند.

شهرزاد حالا هفت سال از بهترين سال‌هاي عمرش را در خوابگاه‌هاي مختلف گذرانده است و درباره آن احساسي دوگانه دارد. از دوستي‌ها و خوشگذراني‌هاي دوستانه با هم‌اتاقي‌ها ياد مي‌كند، اما اين را منوط به همگن بودن همه افراد يك اتاق مي‌داند.

شهرزاد معتقد است كه زندگي در خوابگاه‌ها و دورشدن از خانواده مي‌تواند اثرات سوئي نيز بر دانشجويان داشته باشد، اما با همه اين حرف‌ها باز هم او از بزرگ‌شدن دانشجوها در زندگي خوابگاهي مي‌گويد؛ بويژه دختران بي‌تجربه‌اي كه از شهرهاي كوچك به دانشگاه مي‌آيند و زندگي خوابگاهي به آنها مي‌آموزد چگونه مستقل زندگي كنند و با ديگران كنار بيايند. او مي‌گويد: زندگي در كنار فرهنگ‌هاي گوناگون با اخلاق و آداب متفاوت گرچه سخت است، اما افراد را سازگارتر مي‌كند و به آنها ياد مي‌دهد چگونه برخي موضوعات و اختلاف‌نظرها را ناديده بگيرند تا بهتر زندگي كنند.

بيشترين سختي زندگي خوابگاهي ترم اول است

كيوان كريمي، يكي ديگر از دانشجوياني است كه سال‌هاي زيادي را در خوابگاه زندگي كرده است. او هم خاطرات تلخ و شيريني از روزها و شب‌هاي خوابگاه دارد.

او از روزهاي اول ورود به خوابگاه مي‌گويد: دوري از خانواده خيلي سخت است. بويژه كه در ترم اول به صورت اتفاقي هم‌اتاقي‌ها انتخاب مي‌شوند و دانشجو حق انتخاب هم‌اتاقي خود را ندارد كه همين موضوع باعث ايجاد تنش‌هايي مي‌شود.

نكته: زماني كه دانشجويان به خوابگاه وارد مي‌شوند به سمت تشكيل سرمايه‌هاي اجتماعي مي‌روند و حلقه‌هايي مانند حلقه‌هاي دانشجويان همشهري، ​همزبان يا كساني به سبك زندگي نزديك به هم در بين آنها شكل مي‌گيرد
وي به سرخوردگي‌هاي دانشجويان از نمره‌هاي پايين‌شان اشاره دارد و مي‌افزايد: معمولا افرادي كه به دانشگاه مي‌آيند دانش‌آموزاني زرنگ هستند و نمره‌هاي 14 و 15 براي آنها غريب است. در دوران دانشگاه هم كه گرفتن نمره‌هاي بالا چندان مقدور نيست. به همين دليل در پايان ترم اول معمولا دانشجو خيلي سرخورده مي‌شود و تصميم مي‌گيرد در ترم بعد جبران كند، اما اين اتفاق نمي‌افتد و فرد دچار مشكلات شخصيتي و رفتاري مي‌شود و حتي به مسائلي نظير سيگار كشيدن يا اعتياد روي مي‌آورد.

او معتقد است: متاسفانه در برخي موارد، جو ناسالمي بر خوابگاه‌ها حاكم مي‌شود به گونه‌اي كه برخي دانشجويان سيگار كشيدن را نشانه رشد شخصيت مي‌دانند و كسي را كه سيگار نمي‌كشد مورد تمسخر قرار مي‌دهند. اين جو ممكن است برخي را به سمت اعتياد سوق دهد در حالي كه خانواده‌ها با اطمينان كامل فرزندان خود را به خوابگاه مي‌آورند و به او اعتماد دارند. به همين دليل حتي نمي‌توانند تصور كنند فرزند آنها معتاد شده يا مشكلات اخلاقي پيدا كند.

وي در عين حال به يافتن دوستان جديد به عنوان يكي از خوبي‌هاي زندگي در خوابگاه اشاره مي‌كند و مي‌گويد: اين موضوع بويژه براي كساني كه روابط عمومي بالايي دارند،‌ بسيار لذتبخش است.

سازگاري با محيط، يادگرفتن زبان‌هاي ديگر، شناخت فرهنگ‌هاي گوناگون و آداب و رسوم شهرهاي مختلف همه از مزيت‌هايي است كه دانشجوياني كه زندگي خوابگاهي را تجربه كردند از آن برخوردارند. كيوان مي‌گويد: ما دانشجويي داشتيم كه در ترم اول بشدت خجالتي بود، اما بعد از چند ترم هيچ مشكلي نداشت و اعتماد به نفس بالايي به دست آورده بود و اين به بركت زندگي در خوابگاه بود.

او معتقد است: بيشترين سختي زندگي خوابگاهي در ترم اول است كه اجازه انتخاب هم‌اتاقي به دانشجو داده نمي‌شود، اما در ترم‌هاي بعدي كه مي‌توانيم خودمان هم‌اتاقي‌هايمان را انتخاب كنيم خيلي از مشكلات رفع مي‌شود و ناسازگاري‌ها كاهش مي‌يابد.

سرمايه‌اي به نام زندگي خوابگاهي

زندگي خوابگاهي موضوعي است كه دكتر زند رضوي، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه شهيد باهنر كرمان نيز به آن اشاره مي‌كند.

دكتر زند رضوي مي‌گويد: زماني كه دانشجويان به خوابگاه وارد مي‌شوند به سمت تشكيل سرمايه‌هاي اجتماعي مي‌روند و حلقه‌هايي مانند حلقه‌هاي دانشجويان همشهري، هم استاني، همزبان يا كساني به سبك زندگي نزديك به هم در بين آنها شكل مي‌گيرد. دانشجو بايد اين حق را داشته باشد افرادي را كه مي‌خواهد با آنها زندگي كند، انتخاب كند اما در برخي دانشگاه‌ها اجازه نمي‌دهند اين سرمايه اجتماعي ساخته شود و به اجبار، دانشجو را وارد حلقه‌اي مي‌كنند كه خودش آنها را انتخاب نكرده و نسبت به آنها احساس نزديكي ندارد.

اين جامعه‌شناس به مسائل زندگي خوابگاهي اشاره مي‌كند و مي‌گويد: هر زندگي جمعي براي خود مسائلي دارد كه بايد حل و فصل شود. زندگي خوابگاهي هم از اين قاعده مستثنا نيست. البته درصد زيادي از اين مسائل در بين خود دانشجويان حل مي‌شود، اما همين حل و فصل مشكلات باعث مي‌شود دانشجو مشاركت را تمرين كند و مهارت‌هايي مانند برنامه‌ريزي، نحوه اجراي برنامه‌ها و گرفتن تصميمات بهتر را بياموزد.

وي تاكيد مي‌كند: بايد اين فرصت را در اختيار دانشجويان قرار داد؛ هرچند برخي دانشگاه‌ها با بي‌انصافي خوابگاه در اختيار دانشجو قرار نمي‌دهند و آنها را از حق داشتن يك محيط امن براي گذراندن دوران دانشجويي محروم مي‌كنند.

دكتر زند رضوي زندگي خوابگاهي را يك تمرين مهم براي حل مسائل به شيوه گفت‌وگو مي‌داند و مي‌افزايد: معمولا دانشجوياني كه به خوابگاه مي‌آيند افرادي هستند كه در خانه نيز در يك محيط جمعي و از قبل تمرين‌هايي براي زندگي مشاركتي داشته‌اند، زيرا دانشجوياني كه خانواده‌هايشان وضع مالي خيلي خوبي دارند، معمولا خانه‌هاي مستقل مي‌گيرند و به خوابگاه نمي‌‌روند.

اما به هر حال زندگي خوابگاهي اين فرصت را به دانشجويان مي‌دهد كه بهتر با اطرافيان خود توافق كنند و بفهمند زندگي يك مبادله همزمان است كه در آن از هر دست بدهند از دست ديگر پس مي‌گيرند.

اليزا ذوالقدر / جام‌جم


نوشته شده در   شنبه 22 مهر 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode