ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 1 آذر 1403
پنجشنبه 1 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 7 فروردين 1387     |     کد : 440

آيت‏الله حاج سيدابوالحسن مولانا تبريز ى

«27جمادى الاول سال 1343 هجرى قمرى برابر با چهارشنبه سوم دى ماه سال 1303 هجرى شمسى، اولين بار بيت آيت‏الله حاج سيدعلى مولاناى تبريزى درنجف اشرف با قدوم كودكى متبرك شد كه پدر نام وى را «سيد ابوالحسن‏» نهاد ...

 «27جمادى الاول سال 1343 هجرى قمرى برابر با چهارشنبه سوم دى ماه سال 1303 هجرى شمسى، اولين بار بيت آيت‏الله حاج سيدعلى مولاناى تبريزى درنجف اشرف با قدوم كودكى متبرك شد كه پدر نام وى را «سيد ابوالحسن‏» نهاد .

نسبت‏خاندان مولانا به امام هفتم معصوم، حضرت موسى بن‏جفعر (ع) مى‏رسد . تحصيل درعلوم دينى و تفقه در خاندان مولانا تبريزى موروثى است .

سيد ابوالحسن سه ساله مى‏شود كه دوره درس پدرشان درحوزه علميه نجف به اتمام مى‏رسد و به همراه والدين به تبريز، زاد بوم اجدادى مى‏برگردد .

مادر مكرمه سيد ابوالحسن، فرزند حاج على‏اكبر جلال الف از تجار شناخته شده معروف و مذهبى تبريز بود .

اين كودك دوره ابتدايى را درمدارس جديد مى‏گذارند . و بعد از آن سه سال را درحوزه علميه دينى تبريز دروس مقدماتى درحوزه‏ها را نزد والد گرامى‏شان و برخى ديگر از استادان فرامى‏گيرد .

 

هجرت به قم

مهاجرت سيد ابوالحسن جوان به حوزه علميه قم كه از اشتهار لازم برخوردار است در 19 سالگى اتفاق مى‏افتد كه برابر است‏با روز ششم اسفند ماه سال 1321 (روز هفتم جمادى الاولى 1362) .

دوره اقامت‏حاج سيد ابوالحسن مولانا درقم و اشتغال به تحصيلش در مدارس علميه دارالشفا، فيضيه و حجتيه، 14سال استمرار مى‏يابد و ايشان موفق مى‏شوند از محضر علماى مبرز و طراز اول مانند آيات عظام حاج سيد اسدالله مدنى، آقا شيخ موسى زنجانى، سيدمحمد باقر سلطانى طباطبايى، سيدمحمدرضا گلپايگانى، سيد شهاب‏الدين مرعشى نجفى، آقا سيدحسين قاضى تبريزى، علامه طباطبايى وحضرت امام خمينى توشه علمى و اخلاقى برگيرند .

آيت الله سيد ابوالحسن مولانا براى مدت 10سال در درس خارج فقه آيت‏الله العظمى بروجردى و در درس «صلاة مسافر» و كتاب «بيع‏» آيت‏الله العظمى حجت‏حاضر مى‏شوند و كليه درس‏هاى اين دو تن را به رشته تحرير در مى‏آورند . لذا اساس مبانى فقهى وى از تفكر اين دو فقيه عاليقدر حوزه علميه قم نشات مى‏گيرد .

آيت الله مولانا در مدت اقامتش در قم همواره مورد توجه و عنايت استادانش بوده‏اند .

 

اقامت درنجف اشرف

آيت‏الله سيدابوالحسن مولانا پس از شركت فعال و مجدانه در دروس علماى قم، تصميم مى‏گيرند عازم شهرنجف اشرف درعراق شده و درجوار بارگاه ملكوتى امير مؤمنان على بن ابى‏طالب (ع)، رحل اقامت افكنند و از فيض الهى و بارقه روحانى صاحب آن بارگاه پيشواى متقيان دمادم سيراب شوند . اين آرزوى مبارك به سال 1376 هجرى قمرى تحقق مى‏بايد . گرچه مدت اين بيتوته چندان دراز نيست اما درهمين مدت از درس فقه و اصول حضرت آيت‏الله العظمى حاج سيد ابوالقاسم خويى و حاج شيخ حسين حلى استفاده مى‏كنند

آيت الله پس از مراجعت‏به تبريز، و اقامت‏يكساله دراين شهر عازم تهران مى‏شوند اما حسب الامر والد محترمشان به تبريز بازمى‏گردند كه منجر به اقامت دايم ايشان درتبريز مى‏گردد .

 

مشايخ اجازات

فهرست اجازاتى كه علماى به نام دين به نام آيت‏الله مولانا صادر كرده‏اند از تنوع خاص برخوردار است كه نشانگر مقام بلند علمى حضرت ايشان است كه نام برخى از مشايخ والامقامشان آورده مى‏شود:

- آيت‏الله العظمى سيدشهاب‏الدين مرعشى نجفى

- آيت‏الله العظمى شيخ محمد صالح مازندرانى

- آيت‏الله امام سيد عبدالحسين شرف‏الدين موسوى

- آيت‏الله حاج شيخ آقا بزرگ طهرانى

- آيت‏الله حاج ميرزاعلى غروى عليارى

- آيت‏الله حاج شيخ نصرالله شبسترى

مرحوم مولانا در امور حسبيه، نيز از طرف آيات عظام سيدمحمدسعيد حكيم، سيدابوالقاسم خويى، مرعشى نجفى و سيدمحمد وحيدى مجوز داشتند .

آيت‏الله مولانا بعدها خود براى گروهى اجازه و روايتى صادر كرده‏اند .

 

درتبريز

آيت‏الله سيدابوالحسن مولانا، در دوره اقامت‏خود درتبريز ازهرنظر، منبع خير و بركت‏بوده‏اند . ايشان در اين شهر ازجمله سطح رسائل، مكاسب شيخ انصارى، منظومه سبزوارى و اخلاق را براى طالبان علوم دينى تدريس مى‏كردند .

از ويژگى‏هاى شايان آن مرحوم آراسته بودنشان به اخلاق حميده و رفتار كريمه با عموم بود . نوع سلوك مخلصانه و تواضع و آگاهى آيت‏الله سبب شده‏بود تا جوانان شهر با طيب خاطر به ايشان رجوع كنند و جناب مولانا را سنگ صبور خويش به حساب آورند . ارتباط و علقه مودت‏آميز دو جانبه جوانان و آيت‏الله مولانا در روز تشييع جنازه ايشان به خوبى خود را نشان داد .

حجت‏الاسلام و المسلمين سيدعبدالله فاطمى‏نيا مى‏گويد: «غير از مقام علمى، ايشان ربانى بودند يعنى عالم عامل و داراى مكارم بودند . بنده كه مكرر خدمت ايشان مى‏رسيدم ايشان را بدون تبسم نديده بودم . دائما تبسم داشتند با وجود كهولت‏سن همواره با جوانان بودند و با آنان، همانند يك جوان برخورد مى‏كردند . اين حسن خلق از باطن شخص ايشان كاشفيت دارد .»

درهمين زمينه آيت‏الله كريمى جهرمى گفته‏اند: «از خصايص ديگر ايشان، اخلاق بود . از يك اخلاق فاضلانه و مكرمت‏هايى برخوردار بودند كه نمونه اعلا بود و جوان‏ها معمولا به دنبال كسانى هستند كه به سن و سال باشند . منتها ايشان با سن بالاى خود كارى كرده‏بود كه جوان‏ها كاملا به سمت ايشان روى آورند و آيت‏الله مولانا ملجايى براى جوانان تبريز بود . تواضع و فروتنى ايشان در حد اعلا بود . آقاى مولانا يك عالم مردمى بود .»

گذشته از كمك مالى و رسيدگى به مستضعفين در امور عام‏المنفعه و ساخت و مرمت مساجد شهر نيز نقش درخور توجه داشتند . يكى از كارهاى ماندگار ايشان شركت فعال در بنيانگذارى «بنياد فرهنگى و خيريه نيمه‏شعبان مسجد آيت‏الله انگجى تبريزى‏» درسال 1367 است .

آيت‏الله مولانا، امام جماعت مسجد «استاد و شاگرد» تبريز بودند . اين مسجد را اميرحسين چوپانى بنا نهاده و به نام سليمان نواده هلاكوخان مغول معروف شده‏بود . اين مسجد را «سليمانيه‏» و «علائيه‏» نيز مى‏گويند . مسجد به مدت 40 سال تعطيل بود و ازسال 1380ه . ق كه آيت‏الله مولانا در تبريز اقامت اختيار كرد، به همت و سعى ايشان تعمير گرديد .

 

بازماندگان

همسر مرحوم آيت‏الله مولانا، ازسادات حسنى و از خاندان «دستمالچى‏» است . حاصل زندگى ايشان (كه عمرش دراز باد) با مرحوم مولانا، يك دختر و پنج پسربوده است . يكى از فرزندان پسر به نام «سيدحسين‏» در 24 سالگى، پنجم فروردين ماه سال 1361 درعمليات فتح‏المبين، جبهه شوش در مصاف با متجاوزان بعثى به درجه رفيع شهادت رسيد .

 

نام ديگر فرزندان وى عبارتند ا ز: سيد حسن، سيد محسن، سيد محمود (مسوول دفتر پدر تا هنگام رحلت آيت‏الله)، مهندس سيدجواد و سيده معصومه مولانا .

مرحوم آيت‏الله سيدابوالحسن دو برادر به نام‏هاى آيت‏الله حاج سيد ابوالقاسم مولانا و حاج سيد ابوالفضل مولانا دارند .

 

تاليفات آن مرحوم

از آيت‏الله سيدابوالحسن مولانا 32 عنوان كتاب تاليفى باقى مانده است كه تاكنون بيش از 75 عنوان از اين كتاب‏ها چاپ و منتشر شده‏اند . كتاب‏هايى كه چاپ شده‏اند عبارتند از:

النجم الزهرا فى‏صلاة المسافر (تقريرات درس آيت‏الله العظمى سيدمحمد حجت كوه‏كمرى)، ثلث مسائل (تقريرات درس آيت‏الله العظمى بروجردى، در حجيت‏شهرت فتواييه و اجماع و خبر واحد)، احسن الدلالات فى حل اشكالات عن احكام اولاد الكلالات (تحقيق و تعليق بر اصل كتاب كه تاليف آيت‏الله شيخ محمد صالح حايرى مازندرانى است، حاشيه بر توضيح المسائل آيت‏الله العظمى خويى، الحليه فى حرمة اللحيه (در اين اثر به دلايل تحريم تراشيدن ريش از طريق استدلال از قرآن و سنت و اجماع پرداخته‏اند). ، توضيح الاحكام (مطابق با فتاوى آيت‏الله مولانا)، مساله ولاية‏الفقيه، تعليقه بر وجيزه شيخ بهايى (در علم درايه)، پيامبر اسلام و كثرت همسر (ريشه‏يابى علل تعدد ازدواج حضرت رسول اكرم (ص) و پاسخگويى به شبهه‏ها در اين مورد)، مهدى (ع) و مساله غيبت، مهدى (ع) و مساله رجعت، انتظار فرج، فاطمه‏زهرا، سرور زنان عالمين، داستان‏هاى راستين (در دو جلد، داستان‏هايى از زندگانى معصومين (ع))، راهنماى دين در اصول دين، مقالات و رسالات آيت‏الله مولانا الملاحم و القتن

ديگر آثار چاپ نشده آن مرحوم عبارتند از: دررالمطالب فى شرح المكاسب، حاشيه بر منهاج الصالحين آيت‏الله العظمى خويى، حاشيه بر رسائل شيخ اعظم انصارى، البيان فى تفسير القرآن، الفاظ مسكله در قرآن و شرح نهج‏البلاغه‏»

 

مسافرت‏ها

آيت‏الله مولانا با هدف آگاهى از وضع حال و كار مسلمانان به چند كشور اسلامى از جمله مصر، سوريه، لبنان و تركيه سفر كرده و با علما و مشاهير اين كشور مجالست داشته‏اند . و در ايران نيز به اكثر شهرها رفته‏اند .

 

زمان رحلت

حضرت آيت‏الله سيد ابوالحسن مولانا ساعت 30/8 دقيقه بامداد روز پنجشنبه هفتم خرداد ماه سال 1383 (برابر با هفتم ربيع‏الثانى سال 1425ه . . ق) پس از قرائت زيارت عاشوراجان به جان آفرين تسليم كرد . پزشكان معالج، علت فوت را سكته مغزى تشخيص دادند . آيت‏الله مولانا هنگام رحلت 80 سال داشت .

از آيت‏الله سيدابوالحسن مولانا تبريزى 32 عنوان كتاب تاليفى باقى مانده است كه تاكنون بيش از 15 جلد از اين كتاب‏ها چاپ و منتشر شده‏اند .

نوع سلوك مخلصانه و تواضع و آگاهى آيت‏الله سبب شده بود تا جوانان تبريز با طيب خاطر به ايشان رجوع كنند و جناب مولانا را سنگ صبور خويش به حساب آورند .

سيدابوالحسن مولانا از جمله از آيات عظام سيدشهاب الدين مرعشى نجفى، شيخ محمد صالح‏مازندرانى، سيد عبدالحسين شرف‏الدين، شيخ آقا بزرگ تهرانى، ميرزا على غروى عليارى و حاج شيخ نصرالله شبسترى اجازه روايتى داشته‏اند .

 

ابراهيم زاده گرجى

 


نوشته شده در   چهارشنبه 7 فروردين 1387  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode