انتظار از زندگی ، عامل اصلی طلاق بر اساس آمارهای رسمی در سه ماهه اول سال جاری ۳۴ هزار و ۷۵۹ مورد واقعه طلاق به اتفاق افتاده که در هر ساعت به طور متوسط ۱۶ واقعه طلاق در کشور به ثبت رسیده است. سلامت نیوز: بر اساس آمارهای رسمی در سه ماهه اول سال جاری ۳۴ هزار و ۷۵۹ مورد واقعه طلاق به اتفاق افتاده که در هر ساعت به طور متوسط ۱۶ واقعه طلاق در کشور به ثبت رسیده است. آمارها نشان می دهد که طلاق در کشور در سالهای اخیر روند روبه رشدی داشته است. با عباس عبدي، پژوهشگر مسائل اجتماعی در اين باره گفت و گو کرده ايم. او معتقد است مهمترین علت افزایش طلاق تغيير در انتظار زن از زندگي و نقش خود در خانواده است .
با توجه به شیوع پدیده طلاق در سال های اخیر ، به نظر شما علت افزایش این واقعه در جامعه ما چیست ؟
به عقیده من بروز طلاق مثل هر پديدهي اجتماعي ديگر، تك عاملي نيست و به لحاظ منطقي، انواع و اقسام، علل و عوامل مختلفی در بروز و افزايش آن مؤثر است. براي اين كه بدانيم كدام عامل مهمتر است، نيازمند انجام و دسترسي به پژوهشهاي اجتماعي در اين زمينه هستيم. ولي با نهايت تأسف بايد گفت كه طي سالهاي اخير به نحو چشمگيري انجام اين پژوهشها و نيز طرح عمومی يافتههاي پژوهشي و بحثهای کارشناسی در باره این موضوعات، كاهش يافته است. گويي كه هيچ معضل و آسيب اجتماعي وجود ندارد كه دولت موظف به ایجاد زمینه لازم برای مطالعه دربارهي آنها باشد. اولين نتيجهي مبارزهي غيرمنطقي عليه علوم اجتماعي، همين وضع است كه ميبينيم. بنابراين آنچه كه در اين زمينه اظهار ميكنم، استنباطهاي كلي بنده است و براي تأييد صحت و سقم و آن بايد به مطالعات ميداني و معتبر پژوهشي مراجعه كرد.
به نظر من علت اصلي افزايش طلاق، تغيير در انتظار زن از زندگي و نقش خود در خانواده است. انتظاري كه به دلايل متعدد تغيير كرده است، ولي شوهران آن را نميپذيرند. البته مشابه همين وضع هم در ميان مردان رخ داده است، و در واقع از یک سو تغيير انتظارات هم در زن و هم در شوهر دربارهي خودشان و از سوی دیگر نپذيرفتن اين تغييرات دربارهي طرف مقابل، علت اصلي افزايش طلاق است. همچنين ناهمخواني مقررات حقوقي ازدواج با انتظارات طرفين و شرایط روز جامعه نيز عامل مهم ديگري است كه بيربط به عامل اول نيست. شرح اين مسأله طولاني ميشود و از حوصلهي این گفتوگو خارج است.
بعضی از آسیب شناسان و جامعه شناسان معتقدند که در سالیان اخیر پدیده طلاق عاطفی هم شیوع پیدا کرده ، شما اعتقادی به طلاق عاطفی و شیوع آن دارید ؟
اعتقاد دارم در هر جایی که محدودیتهای اخلاقی و قانونی برای انجام طلاق باشد، به همان نسبت نیز طلاق عاطفی بیشتر است ولی به نظر من با توجه به رشد طلاق و کم شدن اثرات منفی این رویداد جوانان کمتر از گذشته خود را در قید و بند زندگی سخت که همان طلاق عاطفی باشد قرار میدهند پس شدت طلاق عاطفی در حال کاهش است و این یکی از نتایج مثبت افزایش وقوع طلاق است.
عوارض این پدیده چگونه خود را بر جامعه نمایان می کند و اصلا برای جلوگیری یا کاهش طلاق چه راهکاری وجود دارد ؟
از اثرات افزایش این پدیده ، تغيير در الگوي خانوار و حتي افزايش تقاضا براي مسكن (به دليل زياد شدن تعداد خانوار)، تغيير الگوي روابط جنسي، كاهش رشد جمعيت و انواع مسائل ديگر ميتواند در كوتاه و بلند مدت به دليل رشد آمار طلاق، را می توان نام برد .
اما ؛ به يك تعبير جلوي افزايش طلاق را نميتوان گرفت، ولي ميتوان روند آن را كاهش داد. ضمن آنكه ميتوان از تبعات منفي آن كاست. به نظر من در سه مرحله بايد اين كار انجام شود.
مرحلهي اول پیش از ازدواج است كه بايد مشورتهاي متعددي را دربارهي چگونگي انتظارات از يكديگر و تطابق دادن هر يك از انتظارات به دختر و پسر داده شود. در اين مرحله معتقدم كه بايد مقررات و حقوق ازدواج تغيير كند. ازدواج يك عقد است كه به هر شكلي ميتوان آن را منعقد كرد. ولي در ايران كنوني بايد چند الگوي ثابت (به جاي يك الگوي فعلي) به زوجين ارائه شود تا هر كدام را كه خود خواستند، انتخاب كنند. بحث اين مسأله نيز نيازمند فرصت ديگري است. مرحلهي بعد در طول زناشويي است كه بايد كمكهاي مشاورهاي و بهويژه رايگان به زوجين داد تا بتوانند مشكلات متعدد ارتباطي خود را بهويژه در امور جنسي و نيز ارتباطات با ديگر اعضاي خانواده و کنار آمدن با مشکلات زندگی، حل كنند. و بالاخره در مرحلهي طلاق بايد امكانات و مشورتهايي را فراهم كرد كه طرفين با حداقل خسارت رواني و اخلاقي از يكديگر جدا شوند و سرنوشت كودكان (در صورت وجود) قرباني اين طلاق نشود.
همانطور که در ابتدا اشاره شد آمار رسمی سازمان ثبت احوال گویای روند افزایشی طلاق را نشان می دهد چرا مسئولین به طور عام به مسائل اجتماعی و بالاخص واقعه طلاق توجه کمتری نسبت به مسائل اقتصادی و سیاسی می کنند .
واقعيت اين است كه مسائل و مشکلات اقتصادي به نحوي اورژانسي هستند. وقتي ارز گران شود، همهي شاخكها متوجه چهارراه استانبول ميشود. ولي مسائل اجتماعي به صورت آهسته آهسته تغيير ميكند. لذا تا وقتي كه به درجهي بحراني نرسند، كمتر مسئولي به آن توجه ميكند، البته وقتي هم متوجه ميشوند كه كاري از دستشان برنميآيد. با اين حال همه مشكلات را بر دوش دولت نبايد انداخت. مردم و مطبوعات و نهادهاي ديگر هم بايد حساسيت لازم را از خود نشان دهند. به نظر من سونامي طلاق از چند سال پيش در تهران آغاز شده و هنگامي كه به شهرستانها و روستاهاي كشور برسد، با يك بحران بزرگ اجتماعي مواجه خواهيم بود، بهطوري كه بساط همهي برنامههاي فرهنگي دولت را برخواهد چيد.
عده ای از افراد ، نفوذ مدرنیته به فرهنگ و اجتماع سنتی ما را علت این واقعه می دانند نظر شما در این مورد چگونه است . و میتوان مدرنتیه را در روند افزایشی طلاق سهیم دانست .
در واقع بخشي از طلاق ناشي از تضاد سنت و مدرنيسم است و بخشي نيز ناشي از مدرنيته است. براي درك بهتر است مثال بزنم. صعود از يك سطح شيبدار، همراه با كشيدن يك چرخدستي، خستگي را دوچندان ميكند. يكي به دليل صعود از يك سطح شيبدار و ديگري به علت حمل بار اضافي كه فرد را به پايين ميكشد. مدرنيته مثل همان سطح شيبدار به سوي بالا است و تضاد سنت و مدرنيسم مشابه آن بار اضافي است كه حمل آن بر دوش فرد سنگيني ميكند. افزايش طلاق ناشي از صعود به بالاي سطح شيبدار را نميتوانيم كاهش دهيم، هرچند ميتوانيم عوارض آن را كم كنيم، ولي تضادهاي موجود (بهويژه در حقوق خانواده) كه انعکاسی از تضادهای میان سنت و مدرنيسم است را ميتوانيم كم كرده و تبعات آن، از جمله طلاق را تا حدي كاهش دهيم.
وزیر ورزش و جوانان گفته است که :" صدور مجوز به سايتهاي همسريابي از ايدههاي اين وزارتخانه براي کاهش میزان طلاق است " چقدر این ایده را می توان موثر دانست .
ارزیابی درستی این نظر منوط به این است که گوینده مستندات و شواهد کافی برای تاثیر مثبت داشتن این کار بر کاهش طلاق ارائه دهد آنگاه من یا هر کس دیگری به نقد این اظهارات بپردازیم اما وقتی هیچ دلیلی برای این ادعا آورده نمیشود چه می توان گفت؟ مگر این سایتها قرار است چه کاری کنند که طلاق کم شود؟ این سایتها در بهترین حالت امکانی برای پیدا کردن شریک جنسی هستند مگر در دنیا که از این امکانات زیاد است ازدواجهای سایتهای مشابه، طلاق را کم کرده است؟ خوب! اگر میخواهند مخالفت با تاسیس این سایتها را کم کنند اشکالی ندارد که از این مطالب هم گفته شود ولی بدانند که اینها کمکی به حل مساله طلاق نمیکند.