اسلامخواهی مسلمانان به هيچ وجه تحت تأثير مدرنيته قرار نگرفته و در حالی كه در كشورهای غربی بسياری از كليساها رو به تعطيلی رفته است، در همان كشورها جمعيتی كثير از مسلمانان در نمازهای جمعه حاضر میشوند و معنويتی قابل توجه را به نمايش میگذارند و اين امر چالشی جدی را پيش روی كليت تمدن غرب پديد آورده است.
محمد جاودان، عضو هيئت علمی گروه شيعهشناسی دانشگاه اديان و مذاهب، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) با اشاره به سابقه برخوردهای منفی و نامناسب غربيان با مسلمانان گفت: ريشه اين برخوردها و تصور غربيان از اسلام از همان اولين مواجهههای جدی اسلام و مسيحيت كه در قرن دوم و در اسپانيای آن روزگار روی داد، شكل گرفت و اين مواجهه تصويری ناقص و نادرست از اسلام را در اذهان آنان شكل داد.
جاودان با اشاره به اين مطلب كه دليل بسياری از حساسيتها درباره اسلام، ورود پرقدرت آن به صحنه بوده است، اظهار كرد: به نظر میرسد روبرو شدن با دين ديگری كه شناخت درستی نسبت به آن وجود نداشته و در عين حال از قدرت قابل توجهی برخوردار بوده است، عامل مهمی در صورت بستن و برجسته و جدی شدن وجوه سياسی و اجتماعی مسئله ظهور اسلام در مواجهه يهوديت و مسيحيت با آن بوده است؛ كه البته به بيان خود قرآن يهوديان در اين امر عداوت و دشمنی بيشتری به خرج دادهاند.
وی افزود: طبيعتاً عدم آشنايی و مزيد بر آن، خودبسندگی و خود برتربينی، كليسا و مسيحيت، به اين امر منجر میشود كه تصوری مبنی بر اين كه دينی بهتر و تفكر و انديشه و معنويتی والاتر از آن چه در مسيحيت يافت میشود، در جای ديگری میتواند وجود داشته باشد، شكل نگيرد و بر همين اساس، آنان تصور میكردند كه اسلام دينی غيرمستقل و صرفاً نسخهای بدلی و تغلبی و نامربوط از مسيحيت است.
هراس از اسلام كه در مواجهه با منطق پيشرو اسلام و جذابيت آن، به نوعی از خباثت نيز آغشته شده بود باعث میشد كه برخی از ويژگیهای پيامبر(ص) مانند تعدد زوجات ايشان را بهانه كنند و از همين زاويه وارد نقد همراه با اهانت به پيامبر(ص) شوند
جاودان با اشاره به كتابی از يكی از شرقشناسان، به نام كارن آرمسترانگ، عنوان كرد: در كتاب muhammad a biography of the prophet كه با عنوان «زندگی پيغمبر اسلام(ص)» به فارسی نيز ترجمه شده است، گزارشی از نحوه مواجهه اوليه مسيحيت با اسلام و توهينهايی كه از همان آغاز به اسلام و مسلمانان روا داشتهاند، ارائه شده است.
عضو هيئت علمی دانشگاه اديان و مذاهب با اشاره به جنگهای صليبی و تقابلهای سياسی بعدی اسلام و مسيحيت، يادآور شد: با نفرتپراكنی ارباب كليسا در مورد مسلمانان، در دوره طولانی جنگهای صليبی كه به شكست مسيحيان از مسلمانان منتهی شد و تهديد جدیای كه عثمانی در دورهای طولانی، اروپا را در معرض آن قرار داده بود و حتی در مقطعی ممكن بود به فتح اروپا توسط عثمانيان منجر شود، نوعی هراس از مسلمانان در بين اروپاييان شكل گرفت.
وی افزود: اين هراس از اسلام كه در مواجهه با منطق پيشرو اسلام و جذابيت آن، به نوعی از خباثت نيز آغشته شده بود باعث میشد كه برخی از ويژگیهای پيامبر(ص) مانند تعدد زوجات ايشان را بهانه كنند و از همين زاويه وارد نقد همراه با اهانت به پيامبر(ص) شوند؛ چرا كه نقدهای آنان هيچگاه نقدی علمی نبوده بلكه همواره جنبههايی غيرعلمی داشته و حالت اهانت، توهين، افترا و بهتان پيدا كرده است. در اين راه آنان برخی نقلها و روايات را نيز كه عليرغم باور و اعتقاد مسلمانان، به بعضی منابع اسلامی راه يافته، مستمسكی برای توهين به پيامبر اسلام(ص) قرار دادهاند.
جاودان در تشريح روند سياسی شدن مواجهه مسيحيان با اسلام، با اشاره به اين كه ظهور اسلام مقارن با دوران قرون وسطای مسيحی است، گفت: اين دوران، دوران حاكميت كليسا بر بخش اعظمی از جهان فرهنگی آن زمان است و طبيعتاً هر دينی در مقابل آن عرض اندام میكرد، به عنوان يك رقيب مطرح میشد كه بايد با منطق و استدلال و در صورت جواب ندادن اين قبيل روشها، با روشهايی همچون توهين يا توسل به زور و قدرت از ميدان به در شود، اما كليسا، به عنوان نهادی دينی - سياسی كه در ادامه راه ديد از مسير منطق و عقل نمیتواند به نتيجه برسد، هر چه پيشتر رفت بار سياسی بيشتری به اين تقابل بخشيد و آن را به تقابلی نهادينه شده در ذهنيت تاريخی اروپائيان بدل كرد.
غرب، از ابعاد گوناگون و به علل مختلف، جهان اسلام را به عنوان تنها موجوديت تمدنی دارای پتانسيل و توانايی خطرآفرينی برای هژمونی خود احساس میكند و میشناسد و از همين روی میكوشد تا از طرق مختلف برای كاستن از قدرت جهان اسلام تلاش كند
وی خاطرنشان كرد: البته اين ذهنيت و برداشت نادرست از اسلام امری همگانی نيست و مخصوصاً در دوره جديد كه بسياری از افراد اهل مطالعهاند، نمیتوان چنين ذهنيتی را ذهنيت همه غربیها دانست. بسياری از مسلمانان كه در حال حاضر در نقاط مختلف اروپا و غرب زندگی میكنند اصالتاً اروپايیاند و فقط بخشی از اين مسلمانان را مهاجرانی از مليتهای مختلف تشكيل میدهند. يعنی در واقع بسياری از اين افراد، اروپاييانی هستند كه اسلام را مورد مطالعه قرار داده و مسلمان شدهاند.
مدرس گروه شيعهشناسی دانشگاه اديان و مذاهب در ادامه با اشاره به مواجهه اسلام و مسيحيت در دوره جديد، عنوان كرد: در اين دوره، با وجود دغدغههای دينی، بعد سياسی اين مواجهه بسيار پررنگتر شده است و تلاش میشود با هراسانگيزی از اسلام، آن را به عنوان دينی خطرناك و خطرآفرين برای بشر و آينده او تصوير كنند.
وی ريشه چنين تصويرسازی از اسلام و هراسانگيز جلوه دادن آن را تعميم تهديد اسلام برای هژمونی غرب به كل تمدن بشری دانست و اظهار كرد: به نظر میرسد كه غرب، از ابعاد گوناگون و به علل مختلف، جهان اسلام را به عنوان تنها موجوديت تمدنی دارای پتانسيل و توانايی خطرآفرينی برای هژمونی خود احساس میكند و میشناسد و از همين روی میكوشد تا از طرق مختلف برای كاستن از قدرت جهان اسلام تلاش كند.
جاودان اسلامخواهی عميق مسلمانان را چالشی جدی پيش روی غرب و مدرنيته دانست و گفت: اين كه اسلامخواهی مسلمانان به هيچ وجه تحت تأثير مدرنيته قرار نگرفته و در حالی كه در كشورهای غربی بسياری از كليساها رو به تعطيلی رفته و يا فقط شماری اندك از افراد در مراسمها و آيينهای مذهبی شركت میكنند، در همان كشورها جمعيتی كثير از مسلمانان در نمازهای جمعه حاضر میشوند و معنويتی قابل توجه را به نمايش میگذارند، مطمئناً وجدانها را به شكل مثبت يا منفی درگير ساخته و چالشی جدی را پيش روی كليت تمدن غرب پديد آورده است.
وی افزود: اين چالش در ابعاد سياسی همچون يك كانون قدرت ديده میشود كه با توجه مجموع شرايط و همچنين با توجه به ساختار جمعيتی اروپا كه ممكن است تا 50 سال آينده بخش قابل توجهی از آن را مسلمانان تشكيل دهند، غربيان را از هم اينك در اين انديشه انداخته است كه با كاستن از حساسيتهای مسلمانان و كم رنگ كردن ابهت پيامبر اسلام(ص) و شكستن جايگاه ايشان، اقدام به كنترل حركت اسلام و پيش بردن اهداف سياسی خود كنند.