استهزاء و اهانت به مقدسات از سويی حاكی از تجديد حيات اسلام اصيل و از سوی ديگر از باب تشفی روانی دردهای دشمن و نشانگر عجز و خشم اوست كه ديگر منطق، استدلال و حرفی برای مبارزه علمی ندارد.
حجتالاسلام و المسلمين مهدی رستمنژاد، عضو هيئت علمی جامعةالمصطفی(ص) العالمية، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، به ارائه نكاتی درباره مواجهه قرآن با موهنان و استهزاء كنندگان مقدسات دينی پرداخت و اظهار كرد: قرآن میفرمايد: «یَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا یَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُون؛ دريغا بر اين بندگان هيچ فرستادهاى بر آنان نيامد، مگر آنكه او را ريشخند مىكردند» (يس/30)؛ اين سخن قرآن بدان معناست كه هر وقت معارف و مفاهيمی كه پيغمبران(ع) میآورند، در ميان بندگان كسانی هستند كه از حربه استهزاء در مقابل پيامبران(ع) استفاده میكنند.
وی افزود: از اين آيه قرآن استفاده میشود كه هر جا معارف دين برسد، عدهای در مقابل آن جبهه خواهند گرفت. حقيقت قصه آن است كه دشمنان امروز ما در شرق و غرب، با دينی كه نسبت به دنياگرايان و سلطهگران خنثی و بیتفاوت نباشد، با چنين دينی تازه آشنا شدهاند؛ همچنان كه يكی از تحليلگران غربی میگويد كه بعد از انقلاب اسلامی، غرب ناگهان اسلام را شناخت.
مؤلف كتاب «جلوههای پيام الهی در قرآن» تصريح كرد: مراد از اسلام همان اسلامی است كه فوكوياما درباره آن میگويد كه تنها ايدئولوژيی كه در مقابل ما (فرهنگ غرب) میتواند بايستد، اسلام جهادی و اصيل با قرائت امام خمينی(ره) است. بنابراين مهمترين علت تحركات استهزاء كنندگان پيامبر(ص) و مقدسات اسلامی بر اساس آين آيه قرآن (يس/30) و آيات مشابه، اين است كه آنان اسلام را تازه شناختهاند.
در روايتی از اميرالمؤمنين(ع) آمده است كه: «الغيبة جهد العاجز؛ غيبت كردن، آخرين تلاش انسان ناتوان است»؛ در اينجا نيز كسی كه جرأت روبهرويی ندارد، تن به استهزاء میدهد و معنای اين مطلب آن است كه اينگونه افراد منطق، استدلال و حرفی برای مبارزه علمی و در حضور ندارند
اين محقق و پژوهشگر تصريح كرد: اين اسلام متفاوت از اسلام خنثايی است كه تنها اسم اسلام را داشت و آنان قرنها با آن آشنا بودند؛ اين اسلام، اسلامی است كه واقعاً حرف جديد و حركت، حيات و نشاط جديد دارد و باز بنا بر آيات متعدد قرآن، دو دسته در مقابل اين حركت جبهه میگيرند: يك دسته حاكمان و مديران سياسی و به اصطلاح قرآنی طواغيت بودند و گروه ديگر مديران فرهنگی و علمی يعنی دانشمندان بودند.
وی خاطرنشان كرد: در مقابل حضرت موسی(ع) هم فرعون (طاغی روزگار) و هم سحره (كاهنان و دانشمندان آن روزگار) هستند. اين دو دسته يعنی صاحبان قدرت و زور و صاحبان انديشه و فكر، كسانی هستند كه در مقابل پيامبران میايستند و معمولاً قرآن از اينها گاهی به «ملأ» يا طبقه مستكبران تعبير میكند؛ بنابراين اين مطلب از نگاه ما نكته جديدی نيست؛ فقط چيزی كه هست، آن است كه اينها تازه اين را فهميدهاند.
حجتالاسلام رستمنژاد با تشريح دلايل جبههگيری اين گروهها در مقابل پيامبران(ع) گفت: نخستين دليل در تعارض بودن اين معارف با سلطهگری است؛ دوم در تعارض بودن اين معارف با منافع دنيوی و حيات مادی آنهاست. به هر حال بازار دوره صدر اسلام در مقابل پيامبر(ص) ايستاد؛ كما اينكه سلطهگران آن دوره هم در مقابل ايشان ايستادند و ماجرای امروز، همان اتفاق است كه تكرار میشود.
عضو هيئت علمی جامعةالمصطفی(ص)العالمية عنوان كرد: تحليل نهايی بنده آن است كه سه چيز میتواند مسئله باشد: نخست آنكه اين اتفاق حاكی از آن است كه اسلام در حال زنده شدن و تجديد حيات است و آنها هيچ رغبتی برای مقابله و مبارزه با اسلام مرده و بیآزار و خنثی ندارند. مسئله ديگر آن است كه اين حركات از باب تشفی روانی است و اين نيز نكتهای قرآنی و روانشناختی است.
وی عنوان كرد: در روايتی از اميرالمؤمنين(ع) آمده است كه: «الغيبة جهد العاجز؛ غيبت كردن، آخرين تلاش انسان ناتوان است»؛ در اينجا نيز كسی كه جرأت روبهرويی ندارد، تن به استهزاء میدهد و معنای اين مطلب آن است كه اينگونه افراد منطق، استدلال و حرفی برای مبارزه علمی و در حضور ندارند. انسانی كه خود را عاجز ببيند، از لحاظ روانی منفجر میشود و بالاخره بايد تخليهای برای تشفی درد خود صورت دهد و اين يك نكته مهم روانی است.
نويسنده كتاب «تكرارپذيری حادثه عاشورا» در تشريح اين مطلب اظهار كرد: دردی كه اينها احساس میكنند، نياز به تشفی دارد و تشفی آن همين فحاشی، جسارت و اهانت است و اتفاقاً در يكی از آيات قرآن بر اين نكته روانی تصريح شده و آمده است: «وَإِذَا خَلَوْاْ عَضُّواْ عَلَیْكُمُ الأَنَامِلَ مِنَ الْغَیْظِ قُلْ مُوتُواْ بِغَیْظِكُمْ...؛ و چون [با هم] خلوت كنند از شدت خشم بر شما سر انگشتان خود را مىگزند؛ بگو به خشم خود بميريد ...» (آلعمران/119).
وی اضافه كرد: نكته سوم آن است كه اين مسئله میتواند يك انگيزه داخلی نيز داشته باشد و آن مشغول كردن ذهن داخلیهاست، برای اينكه معطوف به مشكلات خود نباشند؛ به تعبير ديگر اين اقدام نوعی سرپوش گذاشتن بر مشكلات داخلی است و اينان ذهن مشتریهای داخلی خود را به نوعی معطوف به خارج میكنند كه ببينيد ما چقدر دشمن و مخالف داريم كه پرچمهای ما را آتش میزنند و ... .
حجتالاسلام رستمنژاد با تشريح اين مطلب گفت: اين نيز حربهای است و از ديرباز تاكنون، در طول تاريخ اسلام و نيز اديان گذشته با چنين حربههايی مواجه بوده و آشنا هستيم. اينها برای آنكه دوستان خود را به نوعی راضی كنند، يا بر مشكلات خود به طور موقتی راه درمان و تسكينی بيابند و مردم را وادار به فراموشی اين مشكلات به طور موقت بكنند، به چنين اقداماتی دست میزنند و مستكبران نياز به چنين حربههايی دارند.
عضو هيئت علمی جامعةالمصطفی(ص)العالمية در بخش ديگری از سخنان خود عنوان كرد: علاوه بر اين دلايل قرآنی انگيزههای ديگری نيز پشت اين قصه میتواند باشد و آنچه كه ما از قرآن آموختيم اين است كه «...وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لاَ یَضُرُّكُمْ كَیْدُهُمْ شَیْئًا؛ ...و اگر صبر كنيد و پرهيزگارى پيشه كنيد نيرنگشان هيچ زيانى به شما نمىرساند» (آلعمران/120) و اينها با اين كارشان نمیتوانند كسی را منصرف كنند.
وی در پايان سخنان خود گفت: امروز تمام فرقههای اسلامی با تمام اختلافات و مرزبندیهايی كه در درون خود دارند، همه در يك مرز و در يك صف و در نظام ايستادهاند و پشتيبانی میكنند و همه اينها در نهايت به ضرر و خسارت دشمنان خواهد بود و اتفاقاً قرآن نيز به اين نكته مهم اشاره كرده كه اين دست و پا زدنهای مذبوحانه به ضرر خود دشمن تمام خواهد شد.