جام جم آنلاين: نگرش معنوي و توجه به مبادي اخلاق الهي و سير به سمت مصدر خير از دير باز در نهاد ايران و ايراني ريشه دارد و توجه ژرف ايرانيان به اين امور باعث شده تا در جهان اخلاق سرآمد باشند، چه ايراني در هر دورهاي خواسته است كه سجاياي اخلاقي ملاك و ميزان اعمال خرد و كلان وي باشد و تا ميتواند از زشتي و پليدي دور شود.
اينگونه تفكر و توجه به سمت اخلاق الهي و به تبع آن خلق اجتماعي قدمتي بس ديرينه در اين خاك پاك دارد، چه تعاليم اديان باستان نيز به آن تاكيد و آن را ملاك و معيار زندگي قرار داده و با توجه به آن سعي در رسيدن به فره و تائيد ايزدي داشتهاند و از همه مهمتر اين كه اين اخلاق سمت و سوي روحاني و الهي داشته كه حاكي از بلنداي فكر و انديشه حاملان و عاملان آن است و از جمله مهمات اين سجايا عدالت گستري و دهش است كه تاكيد فراواني بر آن شده است. چنانكه حكيم طوس در اين باره بيان ميدارد:
فريدون فرخ فرشته نبود
ز مشك و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دهش يافت اين فرهي
تو داد و دهش كن فريدون تويي
و بر پايه همين عدل و داد و دهش بود كه انسان خاكي مبدل به مرغ ملكوتي گشته و لايق فرهمندي شده و قدرت غلبه بر اهريمن مييافت.
اما ادامه اين روند و توجه به ملكات فاضله اخلاقي بعد از طلوع آفتاب جهانتاب اسلام از افق ايران و روشن نمودن فضاي تاريك آن زمان بسيار عميقتر و ژرفتر گشته و زايشي معنوي را در دل ايراني پديد آورد و روح خسته وي را جاني تازه دميد.
اسلام با تعاليم عاليه خويش و با تكيه بر توحيد محض باريتعالي، اخلاق نابي را ارائه كرد كه آشنايي ساير ملل با آن، قلوب مستعدان و تشنگان وادي معرفت الهي را جذب و آنان را شيفته و شيداي سادگي و ژرفاي بيحد و حصر خود كرد. اخلاقي كه قرآن مطرح ميکند نه انسان را به كنج عزلت و خمولي تن ميكشاند و نه از چارچوب انساني خارج ميكند، تعادل و توازن روح و جسم را ايجاد كرده باعث ميشود تا انسان در سير خويش به سوي حقالحقايق درعين حضور در اجتماع سير در درون نموده، سلوك معنوي پيشه سازد و اين موضوع قول عارف نامي ابوسعيد ابوالخير را تداعي مينمايد كه: در هوا روي مگسي باشي، بر آب روي خسي باشي... شرط آن است كه در ميان مردم باشي و از خدا غافل نشوي.
ايرانيان با مشاهده اين طبع و منش والا و درك عيني آن در وجود ذي جود ختمي مآب(ص) كه رحمت عالميان بود و نيز مواجهه با ژرفاي عميق فتوت سرور فتيان عالم مجذوب اين خصال شده و با دل و جان پذيرا گشتند.
در اين باره در كتاب خاتمالنبيين تاليف عباس مهرين آمده است: ميگويند اميرالمومنين چون به صفين ميرفت به مداين گذرش افتاد. ايرانيان شنيدند كه خليفه يا به گفته خودشان شهنشاه ميآيد. پذيرايي نمودند و بيرون شهر شتافتند و چون نگاهشان به خليفه افتاد نماز بردند و تعظيم نمودند. خليفه پرسيد اين چه حالي است؟ گفتند رسم ايرانيان چنين است كه فرمانده را چنين تعظيم كنند. علي(ع) فرمود بايد به خداوند متعال سر فرود آورد و او را نماز برد. شايسته نباشد به ماسواي او چنين تعظيم نماييد. اگر ميخواهيد ارادت و محبت خويش را اظهار كنيد بر او سلام نماييد. اين بود قيامتي كه در جامعه ايران پديد گشت و پديد كننده آن خاتم النبيين(ص) بود1.
ايرانيان كه توسط سلمان فارسي و هرمزان با حقيقت اسلام آشنا شده بودند و نيز كساني كه از تعصب قومي و نژادي به دور بودند به آغوش اسلام پناه بردند و اين موضوع در طول ازمنه باعث شد كه مردمان اين سرزمين به كنه عقايد اسلام وقوف يافته و بواطن آن را ادراك كنند كه اين مسأله باعث ايجاد آثار و اثرات شگرفي در تاريخ ايران شد.
مردم ايران در اعصار بعدي و با تكيه بر همين آموزهها يعني تعاليم ناب اسلام و سنت رسول اكرم(ص) و سيرت علي مرتضي(ع) و 11سلاله پاك حضرت، آثار و اثراتي از خود به يادگار نهادند كه هر كدام از آنها در عصر خود بديع و بينظير بود كه حاكي از تاثير عميق اسلام در روح و جان ايراني داشت.
از جمله آثاري در اخلاق الهي و اجتماعي به وسيله عرفا و حكماي اين سرزمين تاليف شد كه مباحث عاليه اخلاقي و سلوك فردي را در عين حال رعايت مبادي انساني در اجتماع مطمح نظر قرار داده و باعث سوق جامعه به سوي تعالي و توازن ميشد.
نكته: يكي از صبغههاي اخلاقي را در جامعه ايراني ميتوان در جوانمردي و فتوت مشاهده كرد جوانمردان اين سرزمين در دوران اسلامي با تكيه بر آيات و سنن توانستند اخلاقي را بنيان نهند كه در آن جوامع انساني از خاك به افلاك بر شود
نجمالدين رازي در مرصاد العباد آورده است: متابعت هوا كردن از راه خداي افتادن است و مخالفت هوا كردن راه خداي رفتن است.... پادشاهي خلق با مقام و مرتبه نبوت ميتوان كرد. چنانكه هم رعايت حقوق جهانداري و جهانگيري و عدل گستري و رعيت پروري كند و هم حق سلوك راه دين و حفظ معاملات شرع بجاي آورد2.
از جمله اين كتب، اخلاق ناصري خواجه نصيرالدين طوسي، بوستان و گلستان شيخ اجل سعدي، سياستنامه خواجه نظامالملك، مرصاد العباد نجمالدين رازي و.... را ميتوان مثال زد كه هر كدام در نوع خويش كوشيدهاند جامعه يا حكام را به سوي عدالت و حقمداري سوق داده از كژي بازدارند. براي مثال سعدي شيراز درباره رعايت اخلاق اجتماعي و ثمره آن در حيات اخروي مينويسد:
كسي خسبد آسوده در زير گل
كه خسبند از او مردم آسوده دل
يا:
طريقت به جز خدمت خلق نيست
به تسبيح و سجاده و دلق نيست
يا حافظ شيراز ميگويد:
آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
اما يكي ديگر از صبغههاي اخلاقي و منش والاي انساني را در جامعه ايراني ميتوان در جوانمردي و فتوت مشاهده كرد، جوانمردان اين سرزمين در دوران اسلامي با تكيه بر آيات و سنن توانستند اخلاقي را بنيان نهند كه در آن جوامع انساني رو به رشد و تعالي نهاده از خاك به افلاك بر شود.
اصول اخلاقي را كه در فتوت بيان ميشود بسيار دقيق و نيز لازمالاجراست و يك جوانمرد لاجرم بايد متصف به اين صفات حسنه بوده و خود نمونه بازر آن شود و اين موضوع چنان حائز اهميت است كه مشاهده ميكنيم در تاريخ اين مرز و بوم و قبل از تدوين قوانين امروزي، اصول و معيارهاي فتيان در جوامع ساري و جاري بوده و در حكم قانون عمل مينمود تا جايي كه هر صنف از صنوف جامعه تحت نظارت پير فتي قرار داشت كه هم از لحاظ علم و هم عمل از سايرين ممتاز و به فضايل اخلاقي آراسته بود و اين پير فتي قوانين آن صنف را تدوين و بر اجراي درست آن نظارت كرده و خاطي را مجازات مينمود.
اما از وراي اخلاق اجتماعي و سلوك ابناء بشر با يكديگر در فتوت، اخلاق الهي مطمح نظر قرار دارد كه يك جوانمرد را به پايه پهلواني سوق داده و در نهايت تبديل به عارفي كامل و سيمرغي بيبديل مينمايد.
در كل ايرانيان با تاسي به منش پاك و قلب چون آيينه خويش تعاليم ژرف اسلامي و سيره نبوي و امامان معصوم(ع)، حصهاي بزرگ از اخلاق را دارا بوده و سعي ميكردند آن را در زندگي خويش چه در عبادات و چه در معاملات و... مرعي نموده و پاي را از دايره آن بيرون ننهند و اين ميراث عظيم را حفظ و حراست و به نسل آينده منتقل نمايند.
پي نوشتها:
1 ـ خاتم النبيين يا تاريخ زندگي پيامبراسلام تاليف پروفسور عباس شوشتري(مهرين)، موسسه مطبوعاتي عطايي 1349.
2 ـ برگزيده مرصادالعباد نجمالدين رازي از دكتر محمد امين رياحي، انتشارات توس، 1361.
امير هاشمپور / جامجم