در تعارض ظاهری بين تفاسير روايی و عقلی، قول معصوم(ع)، البته به شرطی كه از حيث دلالت و سند صحيح بوده و شرايط حجيت در آن احراز شده باشد، بر قول و فهم عقل حاكم است و حتی اگر با عقل هم معارضت ظاهری داشته باشد، حجت است.
حجتالاسلام و المسلمين محمد اكبری، رئيس دانشكده علوم قرآنی ملاير، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، به بيان سخنانی درباره ارزش و جايگاه تفسير روايی يا مأثور و نيز شواهدی (از قرآن و روايات) دال بر تأييد اين شيوه تفسيری پرداخت و اظهار كرد: هم در قرآن و هم در كلام معصومين(ع) تأكيد شده كه ضرورت دارد قرآن را ـ در مرحله نخست ـ پيامبر(ص) و جانشينان او يعنی ائمه معصومين(ع) تفسير و تبيين كنند و دقايق، حقايق، اشارات، لطايف و معارف ناب آن را به مردم تبيين و ابلاغ كنند.
وی در پاسخ به اين سؤال كه با توجه به اينكه ذيل برخی از آيات قرآن ممكن است رواياتی نقل نشده باشد، آيا میتوان تفسير مأثور را به مثابه يك تفسير مستقل در نظر گرفت؟ عنوان كرد: در عين اينكه تفسير روايی اصيلترين و باسابقهترين شيوه تفسير قرآن است؛ اما ما نمیتوانيم آن را به عنوان يك تفسير مستقل و بینياز از تفسير عقل محسوب كنيم.
اين محقق و پژوهشگر در بيان علت اين مطلب گفت: با وجود اختلافی كه بين علما در تعداد رواياتی كه در ذيل آيات شريفه قرآن (شامل ششهزار و اندی آيه) آمده است، قدر متيقن آن است كه در ذيل بسياری از آيات قرآن روايتی از پيامبر(ص) يا ائمه معصومين(ع) در تفسير آنها نيامده است؛ بنابراين نياز به اجتهاد، عقل و روشهای ديگر داريم و نمیتوانيم با اكتفای به اين روش تفسيری خود را از روشهای ديگر تفسير قرآن بینياز بدانيم.
وی در بخش ديگری از سخنان خود در پاسخ به اين سؤال كه آيا اختلاف ظاهری كه بعضاً ميان عقل و نقل مطرح بوده، میتواند بين تفاسير روايی و عقلی مطرح باشد؟، گفت: اين اختلاف و تعارضی كه بين عقل و نقل وجود داشته، ممكن است در تفسير روايی نيز مشهود باشد، ولی اين تعارض را میتوان برطرف كرد. رواياتی كه در اختيار ماست اصول و مبانی خاص خود را دارد و در واقع بايد از فيلتری عبور داده شود تا ما آن روايت را حجت بدانيم و بتوانيم با آن كلام خداوند را تفسير كنيم.
در عين اينكه رجوع به تفسير روايی بسيار شيوه متين و پسنديدهای است، اما اكتفای بدان آفتهايی نيز دارد كه يكی از آنها عبارت از وجود روايات ساختگی و جعلی است كه از مهمترين مشكلات اين روش است
رئيس دانشكده علوم قرآنی ملاير افزود: پس با توجه به اين مطلب ما هر روايتی را نمیتوانيم قبول كنيم و تنها رواياتی را كه شرايط حجيت را داشته باشند، میپذيريم. چنانچه روايتی از معصوم(ع) از حيث دلالت و سند صحيح بود و شرايط حجيت در آن احراز شد، حتی اگر با عقل هم معارضت ظاهری داشته باشد، حجت است.
وی در تشريح اين مطلب گفت: برای نمونه ممكن است عقل امكان معراج جسمانی يا اعاده معدوم را نفی كند، اينجا اين روايت چون كلام معصوم و تلقی از وحی است، حاكم بر فهم و درك عقلی انسان است. شعاع عقل محدود است و تا شعاع خاصی میتواند حقايق و معارف را دريابد. اما شعاع درك و فهم شرع نامحدود است؛ چون منتسب به خداوند متعال و ذات اقدس الهی است.
حجتالاسلام اكبری با بيان اينكه بنابراين در تعارض بين عقل و شرع زمانی كه حديث دارای شرايط حجيت باشد، قول امام معصوم(ع) بر قول و فهم عقل حاكم است، در بخش ديگری از سخنان خود تصريح كرد: در مواجهه با تفسير روايی سه مسلك مطرح بوده است: نخست مسلك اخباريان است كه راه افراط را پيموده و معتقدند كه قرآن را فقط و فقط با روايت بايد تفسير كرد و بس؛ و عقل ما توان فهم و درك تفسير قرآن را ندارد.
وی اضافه كرد: مسلك دوم قائلند به اين كه ما اصلاً نيازی به روايات و اخبار پيامبر(ص) و ائمه معصومين(ع) نداربم و عقل ما مستغنی از اين روايات و اخبار است؛ اينها نيز راه تفريط را رفتهاند. مسلك سوم كه بهترين و كاملترين مسلك است، در حقيقت عبارت است از اينكه عقل و نقل مكمل يكديگر در تفسير قرآن هستند؛ يعنی ما میتوانيم هم از عقل و هم از شرع در تفسير قرآن استفاده كنيم.
اين محقق و پژوهشگر در نقد و بررسی مسلك طرفداران تفسير روايی محض كه معتقدند قرآن را فقط بايد با روايت و اخبار تفسير كنيم و لا غير، بيان كرد: بايد به اينها گفت كه در عين اينكه رجوع به چنين شيوهای در تفسير قرآن بسيار متين و پسنديده است، اما اكتفای بدان آفتهايی نيز دارد كه يكی از آنها عبارت از وجود روايات ساختگی و جعلی است كه از مهمترين مشكلات اين روش است.
وی عنوان كرد: گفتهاند كه شخصی به نام ابوهريره كه تنها يك سال و نه ماه پيامبر(ص) را در مدينه درك كرده بود، بيش از تمام صحابه از ايشان روايت نقل كرده و پيداست كه بسياری از روايات او از نوع تدليس، كذب و ساختگی بوده باشد و خود اهل سنت هم به اين مطلب اذعان كردهاند كه بسياری از روايات موجود، ساختگی و جعلی است.