جام جم آنلاين: استان چهارمحال و بختياري با مساحتي برابر با يك درصد از كل كشور، 10 درصد از منابع آب كشور را در اختيار دارد. ريزشهاي جوي و برف و باران دركوههاي اين استان منشأ رودخانههاي دائم جنوب غربي و مركزي ايران يعني كارون و زايندهرود است.
در اين استان چشمههاي مختلفي نيز وجود دارد كه ميتوان به چشمههاي ديمه، كوهرنگ، برم، مولا و سرداب و سياسرد اشاره كرد. آبشارهاي ديدني اين استان نشانگر موقعيت مهم منابع آبي اين استان است. جنگلهاي بلوط نيز از ديگر جاذبههاي زيستمحيطي اين استان است كه ميتوان از آن ياد كرد.
با اين حال اين استان نيز همچون ساير نقاط كشور دستخوش مسائل زيستمحيطي گوناگوني است. از سويي خشكسالي، منابع آبي اين استان را تهديد ميكند و پربارشترين استان كشور را به رده يازدهم كمبارشترين استانها رسانده است و از سوي ديگر طرحهاي گوناگون انتقال آب، تهديدات مختلفي را عليه محيطزيست استان بسيج كرده است.
تالاب بينالمللي چغاخور با چشمانداز بديع پرواز پرندگان بومي و مهاجررا از سويي يك تونل انتقال آب در معرض تهديد قرار داده است و از سوي ديگر با افزايش ارتفاع آب در آن، ديگر تعريف تالابي را از دست خواهد داد. تالاب گندمان نيز به دليل سدي كه روي تالاب چغاخور احداث شده رو به خشكي نهاده است و سودجويان مشغول برداشت علوفه و چراي دام در اين تالابند.
تهديد مهم ديگر طرح انتقال آب بهشتآباد است. طرح بهشتآباد عنواني است كه براي انتقال آب از سرشاخههاي رود كارون به اصفهان به كار برده ميشود. اين طرح بزرگ احداث تونلي 65 كيلومتري است كه با ظرفيت انتقال سالانه يك ميليارد و صد ميليون مترمكعب، آب را به فلات مركزي ايران منتقل ميكند. سازمان حفاظت محيطزيست كشور سال ۱۳۸۶، مركز پژوهشهاي مجلس سال ۱۳۸۷ و سازمان مديريت منابع آب ايران به عنوان متولي آب كشور تير امسال به اين طرح، اشكالات فراواني گرفتند و آن را تائيد نكردند. كارشناسان معتقدند كه در اين طرح به مصارف حوضههاي پايين دست توجهي نشده است. اين در حالي است كه بسياري از مناطق استان خوزستان از كمآبي رنج ميبرند. هدف اين طرح تامين آب شرب اصفهان و جلوگيري از خشكشدن زايندهرود است و اين در حالي است كه عوامل زيادي در خشكشدن زايندهرود در منطقه پايين دست لنجان و مباركه و محل شهر اصفهان موثر است. مركز پژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي نيز فروردين ۱۳۸۷، در شماره مسلسل ۸۹۳۵ گزارشي تحت عنوان «انتقال آب بين حوضهاي بهشتآباد، به فلات مركزي» منتشر كرد. در اين گزارش محورهاي اصلي شامل انتقال آب حوضهاي در گستره جهاني، معيارهاي ارزيابي در طرحهاي انتقال آب بين حوضهاي، انتقال آب بين حوضهاي در ايران، تحليل اجمالي انتقال آب بهشتآباد به زايندهرود، چالشهاي انتقال آب حوضه به حوضه، ضرورتها و توصيهها و سوالهاي مطرح در مورد طرح بهشتآباد، مطالب بسيار مهم و ارزشمندي ارائه شد.
كارشناسان آب تاكيد ميكنند كه آمار آورد رودخانه كارون كه در اين طرح مورد استفاده قرار گرفته تنها مربوط به دوران ترسالي بوده، بنابراين قابل اتكا نيست. همچنين با توجه به بستر آهكي و كارستي استان چهارمحالوبختياري، احداث تونل زير سفرههاي زيرزميني و با شيب منفي عملا آب منطقه را زهكش خواهد كرد. اين در حالي است كه در استان چهارمحال و بختياري در چهار سال اخير بارشها 54 درصد نسبت به ميانگين بلندمدت كاهش يافته و 80 درصد نوع بارش هم از برف به باران تغيير پيدا كرده است.
مديركل محيطزيست استان چهارمحال و بختياري نيز مشكل بيآبي اين استان را تائيد ميكند. به گفته او در كوهرنگ به 70 روستا با تانكر آبرساني ميشود و آب در 10شهر استان نيز جيرهبندي شده است. عملا همه برداشتها از سفرههاي آب زيرزميني است و در بخشي از دشتهاي استان فرونشست زمين به دو تا سه متر رسيده است.
سعيد يوسفپور تاكيد ميكند: «در خان ميرزا، هم نشست زمين و هم كاهش آب زيرزميني را شاهديم. رسيدن به گنبدهاي نمكي باعث شده آب، شور شده و EC آن از استانداردها فراتر برود. همه اينها يعني كه منابع آبي وجود دارد، اما براي مردم استان عملا اتفاقي نميافتد.»
او مشكل ديگر استان را مساله تشكيل كانونهاي گرد و غبار ميداند: «الان در استان، 12كانون گرد و غبار شكل گرفته كه سه تاي آن كانونهاي اصلي است. يكي مرغزار شهركرد كه پايين شهركرداست، جايي كه الان فرودگاه قرار دارد و به دليل تغيير كاربريهاي نامناسبي كه در اراضي ايجاد شده بود مثل كشاورزي و احداث فرودگاه و زهكش چاههاي آب كشاورزي، الان به كانون گرد و غبار تبديل شده است. البته اتفاق خوبي كه ميافتد، اما خيلي دير است اصلاح آبياري است كه از غرقابي به باراني و قطرهاي تبديل ميشود. با اين حال در اين چند سال برداشت آب بوده، اما جايگزين نبوده است. تالاب گندمان هم به دليل خشكسالي و عرصه زيادي كه دارد يكي از كانونهاي گرد و غبار شده است. در خان ميرزا نيز تالابي بوده به نام تالاب ده صحرا كه سي سال پيش با اين نيت خير كه آنجا كشاورزي ايجاد بشود اين تالاب را زهكش كردند و كامل خشك شده است. با خشكشدن اين تالاب، سفره آب زيرزميني متاثر شده و آنجا هم به يك كانون مولد گرد و غبار در استان تبديل شده است. بيشترين چالشي كه در حوزه كمآبي داريم در همين دشت خان ميرزاست. بيشترين چاه كشاورزي و برداشت آنجاست، اما رودخانهاي در اين دشت وجود ندارد. يعني ورودي صفر و برداشت زياد است. تازه اين دشت يكي از 11 دشت ممنوع ماست.»
يوسفپور معتقد است كه در زمينه آگاهي مردم، تغييرات خوبي انجام شده است: «حتي در عشاير هم اين دانش ايجاد شده كه ديگر منابع آب برگشتپذير نيست كه فكر كنيم با باران سال بعد برميگردد. چون وقتي زمين نشست ميكند اين خلل و فرج پر ميشود و ديگر سفره آب بر نميگردد. مردم ديگر اينها را ميدانند، اما جايي كه بحث معيشت و زنده ماندن در ميان است مسائل، تداخل پيدا خواهد كرد. اين درست نيست كه ما بگوييم مردم كار بدي ميكنند كه از منابع چوبي جنگلها برداشت ميكنند، وقتي براي زنده ماندن و پخت و پز و گرمايش ناچار باشند، اگر بخواهيم از اين مساله جلوگيري كنيم بايد سوخت در اختيارشان قرار بدهيم يعني يا گازرساني كنيم يا سوخت در اختيارشان باشد تا به سمت منابع جنگلي نروند.»
با اين حال با تلاشهاي سازمان محيطزيست اتفاقات خوبي نيز در جريان است. به گفته يوسفپور در حوزه كاهش آلاينده سال گذشته هم در كل كشور و هم در استان چهارمحال و بختياري 20 درصد صنايع آلاينده كاهش يافته است. البته اين به معناي تعطيلي صنايع نيست، بلكه فيلترگذاري احداث تصفيهخانه و مانند آن انجام پذيرفته است. ميزان كاهشي كه براي سال پيش رو برنامهريزي شده نيز كاهش 50 درصدي صنايع آلاينده است. پايش آنلاين كه اغلب صنايع زير باران نميروند نيز اتفاق خوب ديگري است كه در حوزه محيطزيست افتاده است. يوسفپور استانداردهاي سوخت و ممنوعيت سختگيرانه آزبست را نيز اتفاق خوشايند محيطزيستي ديگري ميداند كه به همه استانها نيز تكليف شده است.
وي اخبار خوشايند ديگري نيز در حوزه محيطزيست استان چهار محال و بختياري دارد: «سال گذشته ما نزديك به 9 برابر سال قبل از آن در حوزه پرسنلي آموزش داشتيم كه شامل آموزش اطفاي حريق و قانون حمل و به كارگيري سلاح بوده است. در اين مورد با قضات دادگستري هم كلاسهاي ثابتي داشتهايم. بحث آشنايي با طبيعت و گونههاي حياتوحش را نيز شروع كرديم، چرا كه يك محيطبان در عرصهاي كه هست چيزهايي را بايد بداند. البته بحث محيطياري هم بوده كه تا حدي به دليل محدوديتهاي اعتباري نتوانستيم به اهدافمان دست پيدا كنيم. سال گذشته ما رتبه خوبي را در حوزه عملكرد استان گرفتيم. ارتقاي پوشش بيسيم در استان يك موفقيت بود كه براي پوشش 95 درصدي برنامه داريم و با وجود مشكلاتي كه بر سر تهيه تجهيزات بيسيم ثابت و سيار هست توانستيم 65 درصد استان را تحت پوشش شبكه جديد قرار بدهيم. پاسگاه محيطباني معدنمان بر اثر زلزله تخريب شده بود كه الان در حال بازسازي هستيم.
در حوزه بودجه هم ما سال گذشته 37 درصد رشد داشتيم كه بيشتر صرف پرداختهاي پرسنلي شد هرچند گوشهاي از زحمات محيطبانها را هم جبران نميكند، اما مثلا در جيره غذايي سعي كرديم آنچه حقشان است، پرداخت شود. در حوزه خشكسالي هم چيزي حدود 200 ميليون تومان هزينه كرديم و كارهايي مثل لايروبي قنوات و ساخت آبشخور انجام داديم و هنوز هم در دست انجام است. خريد مواردي مثل پمپهاي اطفاي حريق كه پشت ماشين قرار ميگيرد نيز كار خوب ديگري بود كه در اين دو سال انجام شد. نتيجه هم اين بود كه مثلا تالاب گندمان براي نخستين بار در دو سال گذشته آتش سوزي نداشت كه البته بخشي از آن هم به خاطر زحمت محيطبانها بود. موارد ديگري هم بود ضمن اين كه الان خود مردم هم بخصوص در شهر گندمان و روستاهاي اطرافش دغدغه زيادي نسبت به تالاب دارند.»
مديركل محيطزيست استان چهارمحال و بختياري پايان سخنش را به نهادهاي مردمي محيطزيست اختصاص ميدهد. يوسفپور تاكيد ميكند: «جاهايي بايد ما تصدي را به بخش خصوصي بسپاريم. بويژه تشكلهاي غيردولتي كه خودشان دغدغه محيطزيست دارند و بدون هيچ انتظاري وارد عرصه شدهاند. ما بايد طبق اصل 44 بخشي از تصدي را واگذار كنيم و به نظر من هم بهترين افراد ميتوانند همين تشكلها باشند، چه در حوزه محيطزيست و چه در موارد ديگر. من حتي معتقدم اگر بشود بايد مثل برخي كشورهاي ديگر در مديريت بهرهبرداري پايدار، استفاده از طبيعت و طبيعت گردي، مديريت موزهها و مانند اين امور، سازمانهاي مردمنهاد اولويت اول باشد. ضمن اين كه من تاكيد ميكنم ما به سازمانهاي مردمنهاد حداقل كمك را ميكنيم. اگر قرار است در حوزه آموزش، مشاركت مردمي اتفاق بيفتد به نظر من صف اول، سازمانهاي مردمنهاد است. اگر بتوانيم به آنها كمك مالي بكنيم و آموزش لازم را به آنها بدهيم، خيلي از سنگيني كه روي دوش ماست برداشته ميشود.»
مسعود بُربُر / جامجم