امام عصر(عليه السلام) وجود مقدسي است كه خداوند به دست با كفايت ايشان جهان را پر از عدل و داد مينمايد. امام مهرباني كه تمام خيرات و بركات و نعمتهايي كه خداي متعال به بندگان خويش عطا ميفرمايد، به يمن ايشان است.
اعتماد ملی: نيمه شعبان سالروز ميلاد مسعود قطب عالم امكان آخرين خليفه پروردگار، حضرت بقيهاللهالاعظم (اروحنا فداه) ميباشد. آن حضرت پس از ولادت به سجده افتاده و فرمودند: اشهد ان لا اله الا الله و ان محمداً رسول الله و ان ابي اميرالمؤمنين، سپس نامهاي مبارك امامان را يك به يك شمردند تا به خود رسيدند و آنگاه براي ظهور خويش دعا كردند.
امام عصر(عليه السلام) وجود مقدسي است كه خداوند به دست با كفايت ايشان جهان را پر از عدل و داد مينمايد. امام مهرباني كه تمام خيرات و بركات و نعمتهايي كه خداي متعال به بندگان خويش عطا ميفرمايد، به يمن ايشان است.
حضرت امام موسيابنجعفر(عليهما السلام) درباره غيبت امام عصر و حال مومنان در آن دوره اندوهبار چنين ميفرمايند: «يغيب عن ابصار الناس شخصه، ولا يغيب عن قلوب المومنين ذكره» (شخص او از ديدگان مردم غايب ميگردد ولي يادش از دلهاي مومنين نميرود.)
دوران ظهور آن امام مهرباني، دوران صلح و صفا و امنيت و آسايش براي همه جهانيان است و مذهبي را كه خدا ميپسندد در جهان حاكم خواهد كرد.
ما شيعيان بايد خاضعانه و خاشعانه براي ظهور آن حضرت دعا كنيم، همواره به ياد ايشان باشيم و بدانيم كه آن حضرت ناظر بر رفتار و كردار ما هستند و از اعمال صالح ما خوشحال و از گناهانمان اندوهگين و آزرده خاطر ميشوند. شايسته است كه همواره در جهت خشنود كردن آن حضرت بكوشيم. توسل مداوم به امام زمان عليه السلام و خواندن دعاي عهد و زيارت آل يس سرمايهاي گرانبهاست كه بايد آن را غنيمت شماريم.
امام عسكري (عليه السلام) خطاب به فرزند عزيز خود امام عصر (عجل الله فرجه الشريف) ميفرمايد: «و اعلم ان قلوب اهل الطاعه والاخلاص نزع اليك مثل الطيرالي اوكارها» (و بدان كه دلهاي اهل طاعت و اخلاص به سوي تو پر ميكشد آنگونه كه پرندگان به لانههاي خود ميروند.)
ظهور؛ پيدايي نتيجه آفرينش و ثمره برانگيختن پيامبران
روايات عامه و خاصه نسبت به آن حضرت {امام زمان} به حد تواتر است. ابوالحسن ابري ـ كه از بزرگان علماي عامه است ـ ميگويد: «به تحقيق اخبار متواتر و مستفيض شده است به كثرت راويان آن اخبار از مصطفي (ص) در مهدي و اينكه او از اهل بيت آن حضرت است و هفت سال حكومت ميكند و زمين را پر از عدل ميكند و عيسي(ع) خروج ميكند، پس او را به قتل دجال كمك ميكند و او بر اين امت امامت ميكند و عيسي پشت سر اوست.»
شبلنجي در نور الابصار ميگويد: «اخبار از پيغمبر(ص) متواتر است كه آن حضرت از اهل بيت اوست و او زمين را پر از عدل ميكند.» ابن ابيالحديد ميگويد: «و به تحقيق اتفاق فرق از مسلمين همگي واقع شده است بر اينكه دنيا و تكليف منقضي نميشود مگر بر آن حضرت.» زيني دحلان ميگويد: «و احاديثي كه در آن احاديث ذكر ظهور مهدي(عج) آمده است بسيار متواتر است.»
تحرير خصوصيات و مزاياي آن حضرت در اين مختصر نميگنجد، ولي به چند خصوصيت كه در روايات عامه و خاصه آمده است اشاره ميشود:
در نماز جماعت تقدم با افضل است، چنان كه در روايت عامه و خاصه آمده «امام القوم و افدهم فقدموا افضلكم» و هنگام ظهور آن حضرت و قيام حكومت حقه او عيسي بن مريم از آسمان به زمين ميآيد و بر طبق روايات عامه و خاصه به آن حضرت اقتدا ميكند. او كسي است كه از كلمهالله و روحالله و محبي موتي به اذنالله و رسول خدا صاحب عزم خدا افضل و وجاهتش نزد خدا، و قربش به ساحت ذوالجلال است، عيسي بن مريم او را امام خود قرار ميدهد و به زبان او با خدا سخن ميگويد.
گنجي در البيان بعد از اعتراف به صحت اخبار وارده در امامت آن حضرت در نماز و جهاد، و اجماعي بودن اين تقدم و امامت، با بيان مفصلي ثابت ميكند كه آن حضرت به ملاك اين امامت از عيسي افضل است.
در عقد الدرر باب اول از سالم اشل روايت ميكند كه گفت: شنيدم از ابيجعفرمحمدبنعليالباقر(ع) كه ميگويد: «موسي(ع) نظر كرد در نظر اول به آنچه به قائمآلمحمد(ص) عطا ميشود، پس موسي گفت: پروردگارا مرا قائمآلمحمد قرار بده، به او گفته شد كه او ذريه احمد است، در نظر دوم هم مثل همان را يافت و همچنان درخواست كرد، و همان پاسخ را شنيد، در نظر سوم هم مانند آن را ديد و همچنان گفت و همان جواب را شنيد.»
با آنكه موسيبنعمران پيغمبر صاحب عزم خدا و كليمالله است «و كلمالله موسي تكليما» و خداوند او را با نه آيه مبعوث كرد «و لقد آتينا موسي تسع آيات بينات» و مقرب درگاه باري تعالي است «و ناديناه من جانب الطور الايمن و قربناه نجيا» آيا چه مقام و منزلتي براي آن حضرت ديد كه آرزوي آن داشت و سه مرتبه درخواست كرد؟ آرزوي موسيبنعمران مقام آن حضرت را واقعيتي است كه نياز به حديث و روايتي ندارد، زيرا تنها امامت آن حضرت براي پيغمبر صاحب عزمي مانند عيسي در نماز، براي آرزوي اين مقام كفايت ميكند، گذشته از اين نتيجه آفرينش عالم و آدم و ثمره برانگيختن تمام انبيا از آدم تا به خاتم در چهار امر خلاصه ميشود:
الف- اشراق نور معرفت و عبادت خدا بر عرصه گيتي كه ظهور «و اشرقت الارض بنوربها» است.
ب- احياي زمين به حيات علم و ايمان كه بيان «اعلموا ان الله يحي الارض بعد موتها» است.
ج- حكومت حق و زوال باطل كه تجلي «و قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا» است.
د- قيام عموم ناس به قسط و عدل كه علت غاييه ارسال جميع رسل و انزال جميع كتب است «لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط» و ظهور تمام اين آثار به دست قائم آل محمد (عج) است. «يملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما» و اين مقامي است كه آرزوي تمام انبيا از آدم تا به عيسي است.
عنوان آن حضرت در روايات عامه و خاصه خليفهالله است «يخرج المهدي و علي راسه غمامه فيها مناد ينادي هذا المهدي خليفهالله فاتبعوا» و به مقتضاي اضافه خلافت به اسم مقدس الله وجود آن حضرت آيت جميع اسماي حسني است. علو مقام آن حضرت از مقام اصحاب آن حضرت روشن ميشود كه نمونهاي از آن در روايات خاصه اين است: «عدد آنان عدد اهل بدر، و بر آنان شمشيرهاست، بر هر شمشيري كلمهاي نوشته شده كه مفتاح هزار كلمه است» و در روايات عامه روايت صحيحهاي است به شرط بخاري و مسلم كه حاكم نيشابوري در مستدرك و ذهبي در تخليص نقل كرده و قسمتي از آن اين است كه «لايستوحشون الي احد و لا يفرحون باحد يدخل فيهم علي عده اصحاب بدر لم يسبقهم الاولون و لا يدركهم الاخرون و علي عده اصحاب طالوت الذين جاوزوا معه النهر» آيا اگر آنان كه در ركاب او و تابع اويند داراي مقام قرب خاص به سابقين باشند «و السابقون السابقون اولئك المقربون» و در پيشي گرفتن به كمالات، آخرون به گرد آنان نرسند، پس مقام مولا و آقاي آنان كه باب الله و ديان دينالله و خليفهالله و ناصر حقالله و حجتالله و دليلالله است، چه خواهد بود؟