گروه انديشه: روايات امام صادق(ع) مرجع فقه شيعه و نيز فقه ديگر مذاهب اسلامی، بهويژه اهل سنت است و تفاوتهای كنونی بين فقه شيعه و چهار گرايش اهل تسنن به تعصبات قومی و اعتقادی و نيز سياستهای خلفای بنیعباس در مقابله با جاذبه معارف حقه اهل بيت(ع) و نفوذ آنان برمیگردد.
حجت الاسلام و المسلمين ميثم صفايی، محقق و عضو هيئت مدرسين انديشكده يقين، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، درباره تأثير امام صادق(ع) بر فقه مذاهب اسلامی اظهار كرد: اگر نگاهی به روايات موجود (حدود يك ميليون روايت)، اعم از ضعيف السند و قوی السند بيفكنيم، متوجه میشويم كه نيمی از اين روايات مربوط به امام صادق(ع) است و اين امر خود نشانگر آن است كه برای امام صادق(ع) بيشتر از ائمه ديگر برای نشر فرهنگ اهل بيت(ع) فرصت ايجاد شده بود.
وی افزود: هر يك از ائمه(ع) بنا بر شرايط زمانی خود رسالتی خاص برعهده گرفته بودند؛ امام حسين(ع) خون خود را در راه اسلام فدا كردند و امام جواد(ع) بحث نظام ولايی را پی گرفتند و ائمه پس از ايشان نيز بحث زمينهسازی برای غيبت حضرت ولی عصر(ع) را پيش گرفتند و امام صادق(ع) و پدر گراميشان امام باقر(ع) نيز به سبب شرايط زمانه انتقال قدرت از بنیاميه به بنیالعباس و درگيری اين دو دولت (به مصداق «اللهم اشغل الظالمين بالظالمين»)، به نشر حقايق اهل بيت(ع) در قالب فعاليت علمی و فرهنگی پرداختند.
اين محقق و پژوهشگر با بيان اين كه روايات امام صادق(ع) مرجع فقه شيعی و نيز فقه ديگر مذاهب اسلامی است، خاطرنشان كرد: از همين روی ما در آثار فقهی خودمان (مثلاً لمعه و شرح لمعه شهيدين، مكاسب شيخ انصاری و ...) میبينيم كه اقوال اهل تسنن نيز آمده است و بالعكس در آثار فقهی اهل سنت (مثلاً در كتاب مغنی و ...) اقوال علمای شيعه نيز آمده است.
هر يك از ائمه(ع) با توجه به شرايط زمانه خود، انقلابی در حد رسالت خود انجام دادند و انقلاب امام صادق(ع) قطعاً انقلاب علمی و فرهنگی بوده كه ما همچنان از آثار و بركات آن بهرهمند میشويم
وی تصريح كرد: علت اين امر آن است كه مهمترين امام فقهی اهل تسنن، يعنی ابوحنيفه، چندين سال شاگرد درس امام صادق(ع) بوده است. گر چه امام(ع) هم به ظاهر و هم به باطن افراد اشراف داشتند، از حضور چنين افرادی به كلاس درس خود ممانعت نمیكردند؛ چون لازم میدانستند كه آنان نيز ـ با وجود مخالف بودنشان ـ به قدر توان خود از معارف استفاده كنند.
حجتالاسلام صفايی با اشاره به اينكه ابوحنيفه و به ويژه شافعی در مواضع متعدد سخنانی در بزرگداشت امام صادق(ع) بيان كردهاند، عنوان كرد: حال اين سؤال پيش میآيد كه چرا با وجود اين كه ائمه مذاهب اهل سنت از محضر درس امام(ع) استفاده كردهاند، اكنون تفاوتهايی بين فقه شيعه و فقه چهار گرايش اهل تسنن ديده میشود؟ پاسخ اين سؤال به يك سری تعصبات قومی و اعتقادی و نيز تعصبات و سياستهای خلفای بنیالعباس برمیگردد.
عضو هيئت مدرسين انديشكده يقين خاطرنشان كرد: بنیعباس وقتی جاذبه معارف اهل بيت(ع) و نفوذ ائمه(ع) در بين مردم را میديدند، به بهانههای گوناگون میكوشيدند تا از توسعه اين جريان ناب و طاهر جلوگيری كنند كه بارزترين نمونه حركات خلفا در مقابله با گسترش معارف حقه انمه(ع) را در زمان مأمون عباسی میتوان مشاهده كرد.
وی عنوان كرد: مأمون با راهاندازی بيتالحكمة در واقع میخواست با معارف امام صادق(ع) كه پس از ايشان با دو امام ديگر تثبيت شده بود، مقابله كند. با اين حال، با وجود تمام موانع پيش روی امام صادق(ع)، امروز فقه شيعه را معروف به فقه جعفری میدانند و آثار و بركات حضرت امام صادق(ع) حتی در فقه اهل سنت نيز بسيار مشهود است و چهار پيشوای اهل سنت همگی در زمان امام(ع) يا پس از ايشان میزيسته و مستقيم يا باواسطه شاگرد مكتب ايشان بودهاند.
اين محقق و پژوهشگر با بيان اينكه تفقه و اجتهاد موجود در فقه شيعه مرهون زحمات امام صادق(ع) است، اضافه كرد: اهل تسنن بعد از آن چهار پيشوای خود، چيزی به نام اجتهاد (از آن نوع كه در فقه شيعه وجود دارد) ندارند و از همين رو مقداری حالت واپسگرايی در فقه ايشان در مواجهه با مسائل جديد ديده میشود. اهل تسنن در فقه خود از قياس و استحسان استفاده میكنند و همين مباحث، عامل انحرافاتی در پياده شدن مسائل آنان شده است.
وی در بخش ديگری از سخنان خود در پاسخ به اين سؤال كه موضع امام صادق(ع) در قبال قيامهای مبتنی بر خونخواهی امام حسين(ع) و احقاق حقوق اهل بيت(ع)، مانند قيامهای ابومسلم در ايران و ابوسلمه در عراق چه بود و چرا با وجود مساعد بودن فضا، برای به دست گرفتن رهبری سياسی، با اين قيامها همراهی نكردند؟، بيان كرد: نكته نخست در اين باب، اين است كه در روايات آمده كه هر امام معصومی كه 70 يار داشته باشد (مانند ياران امام حسين(ع) در روز عاشورا)، موظف به قيام و بزرگداشت اركان اسلام هست؛ بنابراين يكی از دلايل قيام نكردن امام صادق(ع) می تواند همين نكته باشد.
بنیعباس وقتی جاذبه معارف اهل بيت(ع) و نفوذ ائمه(ع) در بين مردم را میديدند، به بهانههای گوناگون میكوشيدند تا از توسعه اين جريان ناب و طاهر جلوگيری كنند و بارزترين نمونه حركات خلفا در مقابله با گسترش معارف حقه انمه(ع) را در زمان مأمون عباسی میتوان مشاهده كرد
حجتالاسلام صفايی افزود: مسئله ديگر در باب اين موضوع آن است كه ائمه طاهرين(ع) از بطن قيامهايی مانند قيام ابومسلم اطلاع داشته و میدانستند كه اين قيامها به سرانجامی نخواهد رسيد و اين قيامها حتی اگر به نام ائمه(ع) علمداری شوند، سرانجام پرچم به دست ديگران خواهد افتاد؛ با اين حال قيامهايی چون قيام مختار و قيام زيد بن علی(ع) از سوی ائمه(ع) تأييد شدهاند.
وی با اشاره به اينكه علت قيام نكردن مستقيم ائمه(ع) همان بحث تقيه بوده است، اظهار كرد: در روايات آمده است كه در همان دوران نخستين اسلام، زمانی كه حضرت زهرا(س) به اميرالمؤمنين(ع) فرمودند كه چرا درصدد احقاق حق خويش برنمی آيد؟ اميرالمؤمنين(ع) عمامه زرد خويش را به سرگذاشته و ذوالفقار خود را برداشتند. در اين هنگام مؤذن «اشهد انّ محمدا رسول الله» میگفت و حضرت امير(ع) رو به حضرت زهرا(س) كرده و فرمودند: برای پايدار و ماندگار ماندن نام حضرت رسول(ص) چنين اقدامی به مصلحت نيست.
اين محقق و پژوهشگر تصريح كرد: در واقع ائمه(ع) با صبر و شكيبايی، حفظ اصل اسلام را اولويت نخست خود میدانستند و از سوی ديگر به پرورش اعتقادات اصيل شيعه میپرداختند. با نگاهی به تاريخ شيعه متوجه میشويم كه حضرت امير(ع) فتح باب شيعه بودند، امام حسين(ع) با خون خود اين راه را تضمين كردند و امام زين العابدين(ع) نشر معارف معنوی تشيع را دستور كار خود قرار دادند.
وی خاطرنشان كرد: امامين صادقين(ع) بحث عقايد و تفقه تشيع را تثبيت كردند و ائمه پس از امام صادق(ع)، بحث نظام ولايی و سپس زمينهسازی برای غيبت امام زمان(عج) را مطرح كردند. هر يك از ائمه(ع) با توجه به شرايط زمانه خود، انقلابی در حد رسالت خود انجام دادند و انقلاب امام صادق(ع) قطعاً انقلاب علمی و فرهنگی بوده كه ما همچنان از آثار و بركات آن بهرهمند میشويم.