ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 5 مرداد 1403
جمعه 5 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 31 مرداد 1391     |     کد : 41529

تنها كنار ايستگاه قطار

فيلم «نامه‌هاي خيس» ساخته مرجان اشرفي‌زاده ديشب از شبكه چهار سيما بازپخش شد؛ فيلمي كه مي‌توان آن را چند بار به تماشا نشست و در هر بار ديدن به بخشي از فيلم توجه كرد و لذت برد.

جام جم آنلاين: فيلم «نامه‌هاي خيس» ساخته مرجان اشرفي‌زاده ديشب از شبكه چهار سيما بازپخش شد؛ فيلمي كه مي‌توان آن را چند بار به تماشا نشست و در هر بار ديدن به بخشي از فيلم توجه كرد و لذت برد.
نامه‌هاي خيس هرچند يك فيلم ويدئويي است كه براي پخش از تلويزيون ساخته شده، اما آنقدر ظرفيت‌هاي خوبي براي غافلگيري مخاطب دارد كه او را وامي‌دارد اين فيلم را براي ديدن انتخاب كند و حدود 90 دقيقه شش‌دانگ حواس خود را به نامه‌هاي خيس بدهد تا هم از داستان آن لذت ببرد و هم ساختارش، او را به دنيايي ببرد كه به اصطلاح به آن دنياي سينما مي‌گويند و مخاطب دوست دارد اين دنيا را در سالن تاريك سينما تجربه كند.

مرجان اشرفي‌زاده با نامه‌هاي خيس نشان داده كه مي‌توان با دقت در ظرايف، مخاطب تلويزيون را از فضاي خانه دور كرد.

او را چنان درگير داستان كرد كه فراموش كند نامه‌هاي خيس يك فيلم است و مي‌تواند واقعيت نداشته باشد. برگ برنده اشرفي‌زاده در اين است كه مرز واقعيت و درام را به‌هم نزديك و داستاني باورپذير از زندگي را روايت كرده است؛ داستاني كه زندگي دو زن را به نمايش مي‌گذارد، زندگي يك مادر و يك دختر؛ مادري كه در جواني به دليل خيانت شوهرش دچار بحران روحي شده است.

طلعت سال‌هاست كه از رفتن همسرش عذاب مي‌كشد. او هميشه منتظر است تا مردش بار ديگر برگردد و پناهي شود براي او و دخترش، اما دختر از جنس پدر نيست كه مادر را با درد و تنهايي‌هايش رها كند و به دنياي خودش برسد. او مي‌داند كه بايد در كنار مادر بماند تا شايد زخم روحي‌اش التيام يابد.

خانه اين مادر و دختر در كنار ايستگاه قطار زرين‌شهر است؛ شهركي در نزديكي تهران؛ ايستگاهي كه هرروز بارها و بارها پر و خالي از مسافر مي‌شود.

ايستگاهي كه نشان مي‌دهد هيچ چيز در زندگي ثابت نيست و همه چيز در حال تغيير است. روحيات اين مادر و دختر را هواي هميشه ابري و پرباران به نمايش مي‌گذارد. دختر جوان هميشه در حال ذكر گفتن است.

وقتي سنگ‌هاي تزئيني و مرواريدها را بر لباس‌ها مي‌دوزد، ذكر مي‌گويد. او مي‌داند فقط يك نفر مي‌تواند او را به آرزوهايش برساند. ذكر دختر جوان تنها كاري است كه از دست زني تنها برمي‌آيد كه همه تلاشش را مي‌كند تا روي پاي خود بايستد.

زندگي دختر جوان از روزي دگرگون مي‌شود كه پاي عشق به زندگي‌اش باز مي‌شود؛ عشقي كه روزنه‌اي به او نشان مي‌دهد. آيا روزهاي بد تنهايي به پايان رسيده است؟ از روزي كه مرد جوان ديگر به ديدن دختر نمي‌آيد، بيننده هم مانند دختر بغض مي‌كند.

آيا سرنوشت دختر امتداد سرنوشت مادر است؟ چقدر تلخ است صحنه‌اي كه دختر در آغوش مادر گريه و براي اولين بار از سرنوشت خود گلايه مي‌كند، اما نامه‌هاي خيس آنقدر روايت انساني دارد كه ثابت مي‌كند، توكل مي‌تواند سرنوشت‌هاي شبيه به‌هم را تغيير دهد.

نامه‌هاي خيس هنرمندانه داستاني باورپذير از شرايط انسان‌هاي تنها را به نمايش مي‌گذارد تا ثابت كند كه اگر فيلمساز كارش را بلد باشد، اثر او مي‌تواند به فيلمي تاثيرگذار و ماندگار تبديل شود.

طاهره آشياني - دبير گروه راديو و تلويزيون


نوشته شده در   سه شنبه 31 مرداد 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode