ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 7 دي 1404
يکشنبه 7 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 31 مرداد 1391     |     کد : 41525

موزه‌‌داري در ايران در جا مي زند

شايد زماني كه انسان علاقه‌مند به جمع‌آوري برخي​ اشياءء از جمله شاخ حيوانات و سنگ‌ها شد و به مرور با پيدايش تمدن در دوره‌هايي به جمع‌آوري مهرها و سكه‌ها روي آورد به نوعي موزه‌داري شكل گرفت هر چند اين جمع‌آوري نوعي مجموعه‌داري بود اما خود مقدمه‌اي براي موزه‌داري شد.

جام جم آنلاين: شايد زماني كه انسان علاقه‌مند به جمع‌آوري برخي​ اشياءء از جمله شاخ حيوانات و سنگ‌ها شد و به مرور با پيدايش تمدن در دوره‌هايي به جمع‌آوري مهرها و سكه‌ها روي آورد به نوعي موزه‌داري شكل گرفت هر چند اين جمع‌آوري نوعي مجموعه‌داري بود اما خود مقدمه‌اي براي موزه‌داري شد.
اما از زماني كه موزه‌ها به مفهوم امروزي به عنوان يك سازمان غيرانتفاعي با هدف تحقيقاتي، پژوهشي و آموزشي كه در آنها به روي همه باز باشد شكل گرفت حدود 300 سال مي گذرد. به عبارتي موزه‌داري به عنوان يك نهاد فرهنگي 300 سال تجربه را در جهان پشت سر گذاشته است و طي اين سال‌ها تغييرات بنيادين بسياري داشته است. محمدرضا كارگر، رئيس سابق موزه ملي ايران و استاد دانشگاه بر اين باور است​ تغييراتي كه موزه‌هاي جهان در اين سال‌ها پيدا كرده‌اند فقط تغييرات در فرم و ظاهر نبوده بلكه اهداف، فلسفه و چشم‌انداز آنها دچار تغيير شده است و موزه داري در دنيا تا كنون پنج نسل را پشت سر گذاشته است اين در حالي است كه با وجود گذشت حدود 70 سال از ورود موزه به ايران موزه‌هايمان همچنان در نسل دوم باقي ماندند.

نسل اول موزه‌هايي بود كه موضوعي و تخصصي نبودند و صرفا مكاني بودند كه مجموعه‌اي از اشياءء بدون موضوع‌بندي در آنجا نگهداري مي‌شدند. اما با گذشت زمان وارد نسل دوم موزه‌داري شديم دوره‌اي كه موزه‌ها موضوع‌بندي شدند و با توجه به موضوع تفكيك شده ساختمان خاص خودشان را داشتند و اشياء و آثار نيز براساس موضوع و تفكيك صورت گرفته نگهداري مي‌شدند؛ اين مرحله، مرحله مهمي بود براي آن‌كه موزه‌ها هدفمند و تخصصي شوند.

در موزه‌هاي نسل سوم معماري موزه‌ها متحول شد و تصميم‌گيران به اين نتيجه رسيدند كه نمي‌توان هر بنايي را به عنوان موزه قلمداد كرد زيرا موزه‌ها كاركرد خاص خودشان را دارند و ساختار آن بايد براساس نياز موزه‌اي باشد. به گفته مدير سابق موزه ملي ايران، توجه به معماري موزه‌ها در دوره نسل سوم نشان مي‌دهد كه موزه‌ها مفهومي هستند و صرفا جاي نمايش اشياء نيست بلكه مي‌خواهند مفهومي خاص را به بازديدكننده منتقل كنند بنابراين در اين دوره با متحول شدن معماري موزه‌ها و با ايجاد فضاهاي مختص و منحصر به فرد، موزه‌ها وارد فاز جديدي شدند و توانستند با يك هويت مستقل در معماري خودشان را ظاهر كنند.

در نسل چهارم موزه‌ها، تكنولوژي براي انتقال مفاهيم وارد موزه‌ها مي‌شود و استفاده از تكنولوژي‌هاي مختلف در درون موزه‌ها باعث مي‌شود تا از حالت سكون و خمودگي خارج شوند در واقع با جان گرفتن موزه‌ها و متنوع شدن آن امكان ايجاد ارتباط بهتر مخاطب با موزه برقرار مي‌شود.

محمدرضا كارگر: خيلي از موزه‌هاي كشورمان به گونه‌اي است كه مخاطب از آن بهره‌اي نمي‌برد، در واقع مخاطب هنگام بازديد كسل مي‌شود و نمي‌تواند با موضوع موزه ارتباط برقرار كند بيشتر نمايشگاه‌داري صورت مي‌گيرد تا موزه‌داري
در نسل پنجم موزه‌ها كه در حال حاضر بسياري از موزه‌ها به آن رسيدند و گروهي هم در حال تمرين براي رسيدن به آن هستند انسان، محور توجه قرار مي‌گيرد؛ در واقع در اين نسل از موزه‌ها، انسان مهم‌ترين موضوعي است كه بايد به آن پرداخته شود و موزه‌ها به جاي آن‌كه در خدمت اشياء باشند در خدمت انسان هستند يعني تغيير ماهوي و تغيير از شي محوري به انسان محوري صورت مي‌گيرد البته اين به​آن معني نيست كه شيء اهميتي ندارد بلكه اهميت آن در خدمت انسان بودن است. يعني اگر در دوره‌اي اشياء در درون ويترين‌هاي محكم قرار مي‌گرفت و انسان به عنوان يك حاشيه از كنار اين ويترين‌ها گذر مي‌كرد و تمام توجه اين بود كه شيء آسيبي نبيند و در محيطي مناسب چه از لحاظ نور و چه رطوبت نگهداري شود در اين دوره اين سوال مطرح شد كه اگر اين همه توجه و هزينه براي نگهداري شيء مي‌شود اين اشياء چه نقش و تاثيري بر زندگي انسان داشته است و اگر اين اشياء در يكي از حالات انسان به عنوان مثال وضعيت اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي او تاثيري نگذارد چه ارزشي خواهد داشت؟ مديران موزه‌ها به اين نتيجه رسيدند براي پاسخ به چنين پرسش‌هايي بايد در جهت افزايش سطح آگاهي و افزايش لذت وي در جهت تامين نياز انسان گام بردارند و مجهولات ذهني او را تبديل به معلومات كنند. در نسل پنجم موزه‌داري تلاش شد تا چيدمان موزه‌ها براساس نياز انسان تغيير يابد. در واقع موزه‌ها هدفگذاري مي‌شود و بعد از آن براساس اين اهداف مخاطب‌شناسي صورت مي‌گيرد و سپس سناريو نوشته مي‌شود و اين سناريو از طريق اشياء اجرا مي‌شود و در هر جايي كه اشياء نتوانند آن سناريو را منتقل كنند از ابزاري چون فيلم، ماكت، نمودار، نوشته و نقشه استفاده مي‌شود تا حواس انسان را درگير كند.

موزه‌ها كسل‌كننده است

كارگر مدير سابق موزه ملي ايران درباره اين‌كه موزه‌داري كشور در مقايسه با موزه‌داري ساير كشورها چه وضعيتي دارد، مي‌گويد: خيلي از موزه‌هاي كشورمان به گونه‌اي است كه مخاطب از آن بهره‌اي نمي‌برد، در واقع مخاطب هنگام بازديد كسل مي‌شود و نمي‌تواند با موضوع موزه ارتباط برقرار كند يعني براي اين‌كه انسان مفاهيم را بفهمد تلاشي صورت نگرفته است و بيشتر نمايشگاه‌داري صورت مي‌گيرد تا موزه‌داري، اين در حالي است كه موزه وظيفه‌اي فراتر از نمايش اشياء دارد.

در موزه‌هاي نسل پنجم يك اتفاق خيلي مهم ديگر نيز رخ داده است ، امروز موزه يك نهاد فرهنگي يا فرهنگساز است و در كنار آن فعاليت‌هاي جانبي مانند انتشارات، فروشگاه، آمفي تئاتر، برگزاري سمينار، جلسات علمي، كلاس‌هاي آموزشي، برگزاري نمايشگاه، عكاسي اشياء، انتشار بروشور، اسلايد و كاتالوگ صورت مي‌گيرد، در واقع همه اينها سعي مي‌كنند تغييري​ در جامعه ايجاد كنند.

بنابراين موزه صرفا يك سالن نمايش اشياء نيست بلكه يك نهاد فرهنگي با فعاليت‌هاي متنوع همسو است.

در حال حاضر يكي از توانمندي‌هاي موزه در جهان اين است كه انسان را به فضاي گذشته مي‌برد و آن فضارا براي او بازسازي مي‌كند و انسان در آن فضا و فرم حركت مي‌كند تا بتواند به مقايسه دوره‌ها و تحولات بپردازد. اما اين‌كه در ايران در چه نسلي از موزه‌داري قرار داريم سوالي است كه رئيس سابق موزه ملي كشور درباره آن مي‌گويد: اززماني كه موزه وارد ايران شد حدود 70 سالي مي‌گذرد يعني زماني كه موزه‌داري در جهان در نسل دوم خود به سر مي‌برد و موزه‌ها تفكيك موضوعي شده و كم‌كم به معماري اهميت مي‌دادند موزه ملي ايران ايجاد شد. در آن زمان موزه ملي ايران با بسياري از موزه‌هاي همزمان خودش قابل مقايسه بود اما متاسفانه نتوانست همپاي آنها پيش برود و دليل آن وجود روحيه مقاومت در مقابل هر گونه تغيير بود.

كارگر مي‌افزايد: اگر چه در دهه 50 شاهد تغييراتي در برخي​ موزه‌هاي كشور از جمله موزه آبگينه و هنرهاي معاصر بوديم اما اين حركت خيلي به پيش نرفت و در حال حاضر موزه‌اي در كشور نداريم كه از نسل دوم و تا حدودي از نسل سوم معماري پا را فراتر گذاشته باشد و اين مهم‌ترين چالش ماست. به گفته وي، ما در موزه‌ها در شكل و قالب متوقف شده‌ايم.

به نظر مي‌رسد در حال حاضر مديراني كه در راس كارهاي اجرايي هستند هنوز با موزه‌داري نوين آشنا نيستند و بر اين باورند كه تنها با افزايش تعداد موزه‌ها و تغييراتي در ظاهر موزه‌ها گام مهمي در موزه‌داري برداشته‌اند.

سيما رادمنش / گروه فرهنگ و هنر


نوشته شده در   سه شنبه 31 مرداد 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode