عقلايی بودن زبان قرآن؛ يعنی قرآن كريم بر اساس اصول محاوره عقلايی با مردم سخن گفته و دليلی بر فهم قرآن و رد مدعای اخباريان در عدم فهم قرآن است.
از مباحث مهم و كليدی در باب شناخت قرآن كريم، بحث از امكان فهم و تفسير غير معصومان از اين كتاب الهی است. دو ديدگاه در اينباره مطرح شده است؛ يكی ديدگاه اخباريان در امتناع فهم غير معصومان ـ كه دير زمانی است منسوخ شده ـ و ديگری ديدگاه عموم عالمان كه باور به امكان فهم قرآن دارند.
وقتى از منطق فهم يا منطق تفسير قرآن سخن مىگوييم، بدين معناست كه فهم و تفسير قرآن و تفاوت آن را با بطن و تأويل قرآن مشخص كردهايم و بعد از آن مرحله، جواز تفسير را پذيرفتهايم؛ زيرا اگر كسى قائل به عدم تفسير شد، سراغ منطق فهم و تفسير قرآن رفتن براى او بىمعناست. دست كم كسى كه به اين كتاب آسمانى و اين دين معتقد و متعبد است، وقتى باور داشته باشد كه تفسير قرآن جايز نيست، سراغ فهم آن نيز نمىرود. در مرحله سوم، اين پرسش كه «آيا براى غير معصومان امكان دسترسى به تفسير قرآن وجود دارد يا خير؟» پاسخ خود را يافته است. كسى كه از منطق فهم قرآن سخن مىگويد، پذيرفته است كه غير معصوم نيز میتواند قرآن را بفهمد، آنگاه درصدد برمىآيد تا براى فهميدن قرآن و تفسير آن روش و منطق و سازوكارى بيابد؛ بنابراين خود اين عنوان، سه مسئله را در بردارد؛ معناى فهم و تفسير و فرق آن با بطن و تأويل، جواز فهم قرآن و امكان فهم قرآن.
اخباريان برای عدم فهم قرآن به دلايلی استناد كردهاند؛ از جمله: عدم سنخيت كلام خدا با فهم انسان غيرمعصوم، آيات بيانگر معلم قرآن بودن پيامبر(ص) و اختصاص فهم قرآن به پاكشدگان، روايات بيانگر اختصاص فهم قرآن به معصومان(ع)، و روايات بيانگر اراده خلاف ظاهر از آيات و روايات دال بر صامت بودن قرآن.
با رد مدعای اخباريان، به اين ادله پاسخ داده شده و به دلايلی كه بيا میشود، بر امكان فهم قرآن، استدلال شده است. برخی از اين دلايل عبارتند از: عقلايی و به لسان عرف بودن محاورات قرآن، تلازم هماوردخواهی قرآن با امكان فهم، تلازم فراخوان تدبر در قرآن با امكان فهم، دلالت برخی از اوصاف قرآن (مانند نور، بيان، تبيان، بصائر، برهان و بينه) بر امكان فهم، دلايل روايی؛ مانند روايات بيانگر ضرورت تدبر در قرآن، چگونگی فهم قرآن، لزوم تمسك به قرآن و معيار بودن قرآن در ارزيابی اخبار و احاديث.
عقلايی بودن زبان قرآن؛ يعنی قرآن كريم بر اساس اصول محاوره عقلايی با مردم سخن گفته و دليلی بر كاربرد شيوه جديدی در بيان قرآن وجود ندارد؛ بنابراين همانگونه كه محاورات ديگران قابل فهم است، آيات قرآن نيز فهم میشود و مخاطبان نيز فهم خود را درست میشمارند. اگر اينگونه برداشت و فهم زبان قرآن شيوهای نادرست يا مخالف با مراد خداوند از آيات میبود، لازم بود به روشنی به همه ابلاغ شود تا مردم دچار كجفهمی نشده و هدف از نزول قرآن، كه هدايت مردم است، از ميان نرود.
هماوردخواهی قرآن نشان ديگری در امكان فهم قرآن است، چنانچه پيامبر اكرم(ص) برای اثبات حقانيت رسالت خود، مخالفان را به آوردن كتابی همانند قرآن فراخوانده است. لازمه اين فراخوان، قابل فهم بودن قرآن است تا مخالفان با فهم محتوا و آگاهی از جنبههای گوناگون اعجازی آن همانندآوری كنند. اگر قرآن قابل فهم نباشد يا فهم مخالفان قرآن بر خلاف مراد خدا و يا منوط به تأييد آن از سوی معصومان(ع) باشد، تحدی و مبارزطلبی قرآن بیمعنا خواهد بود؛ زيرا منكران قرآن برای سخنان معصومان(ع) اعتباری قايل نيستند.