حجتالاسلام رمضان محمدی با اشاره به اين كه بيان قاعدهمند مبحث امامت به عنوان يكی از اصول مذهب تشيع، برای اولين بار در سخنان امام صادق(ع) به ظهور رسيده است، تدوين اين مبحث در كلام شيعه را حاصل كلمات نورانی ايشان دانست.
حجتالاسلام و المسلمين رمضان محمدی، عضو هيئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، با اشاره به ظهور فرقههای متعدد سياسی و مذهبی و نابسامانی اوضاع در زمانه امام صادق(ع) اظهار كرد: در شرايطی كه اين گروهها بر سر حقانيت خود و كسب قدرت در نزاع و درگيری با هم به سر میبردند، امام صادق(ع) به حفظ و خالصسازی آرمانهای اساسی تشيع اهتمام داشتند و با تعاليم خود و همچنين تربيت شاگردانی برجسته و متخصص در علوم مختلف به اين مهم جامه عمل پوشاندند.
حجتالاسلام محمدی با تأكيد بر اين كه امام صادق(ع) امر حياتی صيانت تشيع از انحرافات اعتقادی و تمايلات افراطی را در رأس برنامههای خود قرار داده بودند، عنوان كرد: پيش از امامت امام صادق(ع) و از دوره امام باقر(ع)، شبهات و مباحثی در خصوص امامت مطرح شده بود كه با داعيه بنیعباس مبنی بر جانشينی پيامبر اكرم(ص) در دوره امام صادق(ع) به اوج خود رسيده بود و بيم آن میرفت كه اين مباحث، شيعه را دستخوش چالشها و انحرافاتی كند.
وی با اشاره به اقدام استراتژيك امام صادق(ع) در اين برهه حساس از تاريخ تشيع بيان كرد: امام(ع) به منظور حفظ شيعيان از افراط و تفريط، به طرح اصول بنيادين مذهب پرداخته و با تعاليم خود پايههای اساسی مباحث شيعی را مستقر ساختند. ايشان به خصوص متناسب با شرايط و مسائل مطرح در آن زمان، به طرح گسترده مبحث امامت پرداختند و با روشن كردن جوانب مختلف اين امر از جمله علم امام، عصمت امام، وظايف امام، ويژگیهای امام و ... دركی جامع از جايگاه و شرايط امامت را برای شيعيان حاصل كردند.
حجتالاسلام محمدی با اشاره به «بصائرالدرجات» صفار قمی به عنوان يكی از كتب كلام روايی شيعه، گفت: با مراجعه و مروری اجمالی بر اين كتاب، میبينيم كه عمده روايتها در زمينه امامت، از امام صادق(ع) نقل شده است. در واقع در حالی كه بنیعباس داعيه جانشينی پيامبر(ص) را داشتند، امام(ع) با طرح اين نكته كه امام و جانشين پيامبر(ص) بايد از نسل امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) باشد، مشروعيت بنیعباس را نفی كردند.
عضو هيئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه افزود: در حالی كه برخی از فرزندان ائمه(ع) همچون زيد و ... مدعی امامت بودند، امام صادق(ع) همچنين با طرح اين مسئله كه از نسل امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) بودن، برای امامت بر شيعيان كفايت نمیكند، به تبيين آموزههای علم و عصمت امام، به عنوان ضروريات امامت پرداختند. ايشان اين مسئله را مطرح كردند كه يك امام بايد مجموعه علوم امام قبل از خود را به هنگام رحلت يا شهادت وی، از او دريافت كند. همچنين با طرح مبحث عصمت توسط امام صادق(ع)، عده زيادی از مدعيان سكوت كردند.
حركت علمی ائمه(ع) و خارج كردن جريان تشيع از بحران جاهليت آن زمان، در فعاليت گسترده و همه جانبه امام صادق(ع) به نتيجه میرسد و در چنين افقی است كه ما متوجه عظمت كار ايشان میشويم
وی اضافه كرد: هر چند در سخنان اميرالمؤمنين(ع) يا حضرت صديقه طاهره(س) و ساير ائمه(ع) به مسائلی در زمينه مفهوم و وظيفه امام اشاره شده است، اما بيان قاعدهمند مبحث امامت به عنوان يكی از اصول مذهب تشيع، برای اولين بار در سخنان امام صادق(ع) به ظهور رسيده و در واقع تدوين اين مبحث در كلام شيعه حاصل كلمات نورانی ايشان است؛ يعنی هر چند ائمه پيشين به منصوص بودن امامت خود استناد میكردهاند، اما اين در زمان امام صادق(ع) بود كه امامت به صورتی نظاممند مطرح شد و شيعيان به دركی جامع از اين مفهوم رسيدند.
حجتالاسلام محمدی از طرح بنيادين اصول مذهب تشيع و به ويژه اصل امامت و تربيت شاگردان برجسته در علوم مختلف، به عنوان اقدامات تثبيتكننده تشيع از سوی امام صادق(ع) ياد كرد و گفت: طرح تخصصی علوم و طبقهبندی دانشها، كه امروزه در علمشناسی جايگاه ويژهای دارد، از ديگر مورادی است كه مورد توجه امام صادق(ع) بوده است و ايشان آن را در دايره علوم اسلامی به اجرا درآوردند.
اين محقق و پژوهشگر با بيان اين نكته كه در تاريخ اسلام مراحلی را میتوان به عنوان دوره جاهليت نام گذاشت، اظهار كرد: حضرت امير(ع) در برخی از خطبههای خود پس از پذيرفتن امر خلافت، به بازگشت جاهليت در ميان مسلمانان اشاره كردهاند. همچنين ما شاهد اين هستيم كه از دوران امام سجاد(ع) و در زير چكمههای ستم بنیاميه، اين جاهليت، به صورت جاهليتی لهيده درمیآيد كه در آن هيچ كس قدرت اظهار نظر، دعوت افراد و يا امر و نهی آنان از بيرون از دايره قدرت را ندارد و از همين روست كه میبينيم امام سجاد(ع) در قالب ادعيه به بيان مضامين مورد نظرشان میپرداختند.
وی افزود: بايد توجه داشت كه امام سجاد(ع) ادعيه خود را نه در گوشه خانه، بلكه در ملأ عام و بخش اعظمی از آن را در مسجد مدينه قرائت كردند. ايشان در كنار جنبه روحانی و مضامين بسيار عالی معنوی به طرح مسائل سياسی نيز پرداختند و سعی كردند تا به اين شكل و تا حد ممكن بر جاهليت حاكم بر عصر خود غلبه كنند.
حجتالاسلام محمدی با بيان اين كه پس از امام سجاد(ع) اين جريان با تعاليم آشكارتر امام باقر(ع) ادامه يافت، عنوان كرد: زمينه طرح بسياری از مسائل و مباحث در دوران امام باقر(ع) شكل گرفت و پس از اين دوره و با توجه به زمينههايی كه در زمان امام سجاد(ع) و امام باقر(ع) ايجاد شده است، با انبوهی از شاگردان امام صادق(ع) مواجهيم. در واقع حركت علمی ائمه(ع) و خارج كردن جريان تشيع از بحران جاهليت آن زمان، در فعاليت گسترده و همه جانبه امام صادق(ع) به نتيجه میرسد و در چنين افقی است كه ما متوجه عظمت كار ايشان میشويم.
وی همچنين به نكتهای در موضعگيریهای امام صادق(ع) در مواجهه با ساير فرق و مذاهب اشاره كرد و گفت: در شرايطی كه فرقهها و نحلههای متعددی در دوران امام صادق(ع) به ظهور رسيده بودند، امام(ع) فرمودند: «من دخل فی هذا الدين بالكتاب و سنه فلن يخرج منه ابداً و من دخل فی هذا الدين بالرجال فخرج منه بالرجال»؛ يعنی بر اين امر تأكيد كردند كه هر كس با اشخاص به دين اسلام وارد شود، با اشخاص نيز از آن خارج میشود.
حجتالاسلام محمدی خاطرنشان كرد: در واقع امام(ع) بيان كردهاند كه اين دين، دينی است كه با علم و تحقيق و با آگاهی بايد به آن وارد شد و مطرح كردن خود و دعوت مردم به خود، در امر دين دوامی نخواد داشت و در چنين شرايطی شخص ديگری در مقابل فرد نخست ظاهر خواهد شد و مردم را از دين خارج میكند. امام(ع) میفرمايند در صورتی كه شخصی با علم، تحقيق و يقين در دينی وارد شود، هيچگاه از آن خارج نخواهد شد.