رویدادهای مهم 12 مرداد در گذرتاريخ
شهادت شهيد حسين كاميابی (1362ش)
اشاره:
شهيد حسين كاميابي در ديماه ۱۳۳۴ش در تهران، گام به دنياي فاني نهاد. حسين، دوران تحصيل خود را در تهران و خوزستان به پايان رساند، سپس به خدمت سربازي رفت و در طول خدمت به تعليم و تربيت کودکان روستائي پرداخت. حسين چندي بعد به استخدام آموزش و پرورش درآمد و در زمان شروع جنگ تحميلي به جبهههاي پيکار اعزام گرديد و به صف رزمندگان جانبرکف دفاع مقدس ايران اسلامي پيوست. شهيد حسين كاميابي سرانجام طي عمليات پيروزي بخش والفجر ۲ در تاريخ دوازدهم مردادماه ۱۳۶۲ش در منطقه حاجعمران در سن ۲۸ سالگي به فيض عظماي شهادت دست يافت. فرازی از وصيتنامه: فراموش نميکنيم که مصيبت امام حسين (ع) اعظم مصائب است و اگر هم خواستيد، گريه کنيد فقط براي حسين (ع) گريه کنيد، خدايا وجود پربرکت اين رهبر عظيم را تا ظهور حضرت مهدي (عج) حفظ بفرما، بارخدايا، توفيق گناه نکردن را به ما عطا بفرما و کمک کن تا همچنان در حال توبه باقي بمانيم.
شهادت شهيد علیاصغر كنی (1362ش)
اشاره:
شهيد علياصغر كني در سال ۱۳۳۷ش در يک خانواده مذهبي در ورامين چشم به جهان گشود. علياصغر، دوران تحصيل را در يکي از روستاهاي ورامين گذراند و بعد از اتمام تحصيلات متوسطه و سپري کردن دوره تربيت معلم در روستاهاي اطراف ورامين مشغول انجام وظيفه شد. علياصغر داراي اخلاقي نيکو و بسيار پسنديده بود و در بيشتر فعاليتهاي سياسي و مذهبي شرکت داشت. پس از شروع جنگ تحميلي بر خود وظيفه دانست، که به نداي رهبر کبير انقلاب حضرت امام خميني (ره) لبيک گويد، در سال ۱۳۶۲ش به جبهههاي نور اعزام گرديد و سرانجام در تاريخ دوزادهم مردادماه همان سال در سن ۲۵ سالگي به درجه رفيع شهادت نائل آمد. فرازی از وصيتنامه: مگر خدا نميفرمايد که به ريسمان الهي چنگ بزنيد و متفرق نشويد، من با آگاهي کامل انتخاب کردم و به جبهه آمدم من بهخاطر خدا آمدم و اگر شهيد شدم، عاشق بودم. کسي که عاشق خدا و شهادت بشود، دنيا و زن و زندگي براي او اهميتي ندارد. اين انسان است که اشرف مخلوقات است و ميتواند تصميم بگيرد و انتخاب کند. پس چه راهي بهتر از اينکه انسان به سوي خدا برود و رستگار شود.
شهادت شهيد مرتضی زارع (1362ش)
اشاره:
سال ۱۳۳۷ش يادآور تولد شهيد مرتضي زارع در محله دولاب تهران است. محلهاي كه عطر و بوي شهادت «نواب صفوي» و مبارزات «آيتالله سعيدي» در آن پيچيده بود. مرتضي در سايه تربيت صحيح خانواده، از همان كودكي علاقه وافري به قرآن و كتب مذهبي نشان ميداد. او پس از تحصيل تا مقطع دوم راهنمائي به كار روي آورد و معلومات خود را با مطالعه آثار بزرگان مبارزه و شرح حال آنان روز به روز افزون ميساخت. اولين جرقههاي حضور مرتضي در مبارزات انقلابي، پخش اعلاميههاي حضرت امام (ره) و شركت در سخنرانيهاي علما و بزرگان اين قيام مردمي در سال ۱۳۵۶ش آشكار شد كه نتيجه آن مورد ضرب و شتم قرار گرفتن او توسط مأمورين ساواك بود. پس از پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي نيز مرتضي در زمره افرادي بود كه به تشكيل كميته انقلاب مشغول شدند و پس از آن به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي درآمد. هنوز يك ماه از ازدواجش نگذشته بود كه عازم جبهه سوسنگرد و آبادان گرديد و بعد از شركت در عمليات بيتالمقدس، همراه جمعي از مسئؤلان به كمك مردم ستمديده لبنان شتافت و مدت چهارده ماه در علمياتهاي ضد صهيونيستي همپاي مبارزان لبناني ايفاي نقش نمود. زماني كه مرتضي به ايران بازگشت، فرماندهي گردان حضرت قاسم (ع) را در لشگر ۱۰ سيدالشهدا (ع) بر عهده گرفت. مرتضي همواره در آرزوي پيوستن به ياران سفركردهاش بود و پس از حماسهآفريني در عمليات والفجر مقدماتي و والفجر يك؛ طولي نكشيد كه او نيز به پرستوهاي مهاجر رسيد و در بامداد دوازدهم مردادماه سال ۱۳۶۲ش مصادف با شهادت امام جعفر صادق (ع)، درحاليكه عمليات غرورآفرين والفجر ۲ در منطقه حاجعمران دنبال ميشد، پرچم سرخ شهادت را اينبار شهيد مرتضي زارع عاشقانه بر فراز قله ۲۵۱۹ برافراشته ساخت.
شهادت شهيد سعيد كهن (1367ش)
اشاره:
شهيد سعيد كهن در پانزدهم تيرماه سال ۱۳۴۸ش در تهران و در يک خانواده مذهبي قدم به عرصه حيات گذاشت. سعيد، تحصيلات خود را با موفقيت پشت سر نهاد و در دانشگاه پذيرفته شد و سپس به خدمت آموزش و پرورش درآمد. سعيد سرانجام عشق حقيقي خود را در شرکت در ميدانهاي نبرد حق عليه باطل يافت و راهي جبهه شد. عمليات مرصاد، عملياتي براي معراج شهيد سعيد كهن به ملکوت اعلي بود و دوازدهم مردادماه ۱۳۶۷ش، روز شهادت اين شهيد والامقام. فرازی از وصيتنامه: شما را توصيه ميکنم به صبر و دفاع از اسلام و امام عزيز و راه مقدس شهدا و مراقبت از هواي نفس و اينکه در تمام موقعيتهاي انقلاب در صحنه باشيد. پدر و مادر عزيزم! در راه انقلاب و اسلام، اگر شهيد شدم، صبور و مقاوم باشيد.
تأسيس شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي (1359 ش)
اشاره:
برگزاري مناسبتها، مراسم عمومي و راهپيمائيهاي سراسري كشور، علاوه بر تعظيم شعائر مذهبي، ملي و انقلابي، داراي اثرات بالقوه بالاي فرهنگي، اجتماعي و سياسي است كه با بازتابهاي گسترده بينالمللي، وجهه مردمي نظام مقدس جمهوري اسلامي را به نمايش ميگذارد. موضوع فعاليت مركزي توانا و پويا براي تقبل مسؤوليت ياد شده و اداره صحيح و سازماندهي در جريان حركت عمومي مردم، در قالب «شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي» رسميت يافت. شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي، به عنوان مركز هماهنگي، مشاركت و هم فكري تشكيلات فرهنگي - تبليغي نهادهاي انقلابي در حركتهاي عمومي و فراگير جامعه و اجراي طرحهاي تبليغي مشترك و عمومي، انقلاب اسلامي را ياري ميدهد. اين شورا با تأئيد حضرت امام و سرپرستي شهيد حقاني تأسيس شد و در طول اين مدت، همراه با شور و شوق وصفناپذير آحاد ملت به وظيفه پاسداري از حضور امت مسلمان ايران در صحنه انقلاب پرداخته است. در طول هشت سال دفاع مقدس و تا هماكنون، اين شورا، اساسيترين نقش را در تدارك و برگزاري راهپيمائيهاي عظيم و سرنوشت ساز و تقويت و تحكيم حضور مؤثر آحاد ملت در مراسمهاي عمومي، بزرگداشت ايامالله و مناسبتهاي متعدد انقلاب اسلامي داشته است. اين شورا با استفاده از اين فرصتها توانسته است به مقتضاي شرايط و ضروريات، در خدمت به انقلاب اسلامي و اعتلاي فرهنگ ملي، مستقل از جريانات و جناحهاي سياسي، تنها در خط امام، رهبري و نظام حركت كند.
مرگ «حجاج بن يوسف ثقفي» حاكم خونخوار عراق بعد از مرضي سخت(95 ق)
اشاره:
حجاج بن يوسف ثقفي از ستمكاران تاريخ به شمار ميآيد و طي مدت بيست سال حكومت خويش، تلاش وافري در تحكيم و تثبيت حكومت مروانيان به عمل آورد. وي پس از كشتن عبدالله بنزبير و به منجنيق بستن خانهي خدا و پايان دادن به حكومت آلزبير، علاوه بر حجاز، حكومت عراق و شرق عالم اسلام( تا مرزهاي هند و مغولستان) را نيز به دست آورد. غير از افرادي كه در جنگها به دست اين حكمران خونخوار كشته شدند، وي حكم قتل حدود صد و بيست هزار نفر را نيز در دوران حكومتش صادر كرد. حجاج بن يوسف، تلاش وافري در كشتن طرفداران امام علي(ع) و براندازي نام و نشان اهلبيت از خود نشان داد و در اين راه، از هيچ ظلم و تعدي فروگذار نكرد. حجاج سرانجام در حالي كه به دليل جناياتش دچار اختلال رواني و كابوس شده بود در 55 سالگي از دنيا رفت و جسد وي را مخفيانه در محلي كه مردم خشمگين متوجهي آن نشوند، دفن كردند. در آن هنگام بيش از 50 هزار مرد و 30 هزار زن در زندان او به سر ميبردند كه بسياري از آنان برهنه بودند.
درگذشت «شاه اسماعيل دوم صفوی(985 ق)
اشاره:
شاه اسماعيل دوم مردي عياش و خونخوار و سفيه بود و چون در جواني در هرات به دست معلمي سني مذهب تربيت يافته بود، بر آن شد كه چون به شاهي برسد، مذهب شيعه را براندازد و همين كار را كرد. وي پس از به دست گرفتن قدرت، تمام برادران خود را يكي پس از ديگري به قتل رسانيد و سپس به كشتار شاهزادگاني كه در اطراف پايتخت بودند، پرداخت. با اين حال، حكومت پرجور او، بيش از يك سال به طول نيانجاميد و بر اثر افراط در مصرف شراب و مسكرات و مواد افيوندار مُرد. مردم از مرگ اين پادشاه، بسيار شادمان شدند.
وفات فقيه عارف «جهانگير خان قشقائي» عالم نامدار قرن چهاردهم هجري(1328ق)
اشاره: ميرزا جهانگير خان قشقايى از دانشمندان بزرگ ايراني در اواسط قرن سيزدهم هجري، در ميان ايلات قشقايى به دنيا آمد. پس ازمدتي به فراگيري علوم اسلامي همت گماشت و به عالمي توانا تبديل شد. از آن پس، عمر خود را به تدريس علوم ديني صرف كرد و بسياري از بزرگان، از محضر او استفاده كردند. در طول حدود پنجاه سال كه در مدرسهي صدر اصفهان و... به تدريس ميپرداخت شاگرداني از قبيل آيتالله شهيد سيدحسن مدرس، آيت الله بروجردي، فاضل توني و وحيد دستگردي در حلقهي درس او آموزش ديدند. ميرزا جهانگيرخان قشقائي با اين كه دروس حوزوي را تدريس ميكرد ولي به لباس محلي و سنتي خود مقيد بود و همواره از آن استفاده ميكرد. اين دانشمند بزرگ ايراني سرانجام در حدود 85 سالگي دار فاني را وداع گفت و در تخت فولاد اصفهان به خاك سپرده شد.
رحلت «آيت الله سيدعلي سيستاني»عالم و فقيه بزرگوار شيعه (1340 ق)
اشاره:
آيت الله سيدعلي سيستاني پس از اتمام تحصيلات ديني در نجف، در سال 1318 ق به ايران آمد و در مسجد گوهرشاد مشهد، به ارشاد مردم، تدريس فقه، اصول فقه و اقامهي نماز جمعه پرداخت. آيت الله سيستاني، فقيه، مجتهد و عالم بزرگ اسلامي در زمان نهضت مشروطه به دليل مبارزات ضد استبدادي، مدتي به زندان افتاد و سرانجام در سيزدهم رمضان 1340 ق دار فاني را وداع گفت.