همشهری آنلاین-هلن صدیق بنای:حکایات بیشماری در خصوص خوردن طعام نقل کردهاند از آن جمله...
آوردهاند که مردی نزد عابدی رفت و گفت: مرا عبادت کردن بیاموز... عابد پرسید: تو طعام چگونه میخوری؟ سیر و یا نیم سیر؟
گفت: سیر.
عابد گفت: سیر خوردن رسم چارپایان بارکش است. اول برو طعام خوردن بیاموز، بعد بیا تو را عبادت کردن بیاموزم.
در خوردن طعام نکتهها و سنتها آوردهاند، بعضی پیش از خوردن، بعضی پس از خوردن و بعضی در میان آن ...
نخست، شستن دست و دهان است. دوم، طعام بر سفره چیند و خورد. سوم آن که نیکو بنشیند، لمیده و تکیه زده، طعام نخورد. چهارم تا گرسنه نشود دست به طعام نبرد. پنجم ، قناعت و اعتدال پیشه کند. ششم، طعام تنها نخورد. هفتم طعام به نیاز سلامت خورد نه به حرص و طمع.
•حرص و طمع در هنگام خوردن طعام نشاید و نشانه حرص و طمع در طعام خوردن این است که یک لقمه در دهان بگذاری و بجوی و لقمه دیگر را آماده سازی و دو چشمت در لقمه دیگر باشد!
•طعام چنان خور که گویی، تو او را خورده باشی، نه او تو را! اگر تو او را خورده باشی همه نور شود، و اگر او تو را، همه دود شود!
•هر بامداد از خانه بیرون نروی مگر طعامی خورده باشی، زیرا، سیری موجب صبوری و بردباری است و گرسنگی، مایه خشک مغزی و سبک سری...
•ای عزیز، بدان که خوراک دل، معرفت است، و هر چند بیش باشد بهتر. و خوراک تن، طعام است، و اگر زیادت از حد خویش بود، سبب هلاک گردد.
•حکیمی را پرسیدند؛ روزی چه مایه طعام باید خوردن. گفت صد درم سنگ کفایت است. گفت این قدر چه قوت دهد؟ گفت؛ اینقدر تو را به پای همی دارد و هرچه برین زیادت کنی تو حمال آنی.
•حکایت زیبایی آوردهاند که روزی انوشیروان عادل به شکار رفته بود و از لشکر جدا مانده و سخت تشنه شده بود. دهی دید، بدان ده شد و به درِ خانهی رفت و آب خواست.
دخترکی بیرون آمد و او را بدید، به خانه باز آمد و نیشکری بکوفت و در آب آمیخت و کاسه ای پر کرد و به دست او داد.
انوشیروان نگاه کرد، خاشاکی چند خرد در آن کاسه دید. آب را آهسته سر کشید و تمام بخور.
دخترک را گفت: آفرین! خوش آبی آوردی، ولی اگر این خاشاک در این کاسه نبودی بهتر بود.
دخترک گفت: ای امیر، آن خاشاک به عمد اندر آن کاسه افکندم.
انوشیروان گفت: چرا؟
دخترک گفت: از آن که تو را بسیار "تشنه" دیدم و "جگر" گرم، اگر آن خاشاک نبودی تو آن آب آهسته نخوردی و تو را زیان داشتی.
انوشیروان را دانایی و زیرکی دختر عجب آمد و بسی پاداش به او داد.
•حدیث زیبایی از امام رضا (ع) در بحار الانوار آمده است که: بدن همانند زمین پاک و آماده برای زراعت است، اگر در آبادانی و
آب دهی به آن مراقبت شود، به گونهی که آب نه بیشتر از نیاز به آن برسد تا آن را غرق کند و نه از اندازه کمتر باشد تا آن
را به خشکی گرفتار سازد، آبادانیاش استمرار، خرمیاش بیشتر و کشت آن برکت مییابد.
اما اگر از آن غفلت شود به تباهی میگراید و علف هرز در آن میروید. تدبیر آدمی در خوراک و نوشیدنی، سبب سامان و سلامت
آن شده و عافیت در آن ریشه می گستراند. بنگر که چه چیز با تو و با معدهی تو سازگار است.
تن تو با چه چیز نیرو میگیرد و چه خوردنی و نوشیدنی ای برای بدنت سالمتر است، همان را برای خویش مقرر بدار و خوراک خود گیر.
پس کلام آخر این است که انسان باید در بر آوردن این حاجت طبیعی خود پیوسته به حد اعتدال بسنده و به آن توجهی خاص نماید، بویژه
آنکه پر خوری و استفاده از تغذیهای نامناسب مشکلات مادی و معنوی فراوانی را نیز به همراه دارد.