ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 7 دي 1404
يکشنبه 7 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 1 مرداد 1391     |     کد : 39947

جنبش علمی؛ استراتژی امام صادق(ع) در عصر آشفته انتقال قدرت

پژوهشگر مجمع جهانی شيعه‌شناسی با تشريح شرايط تاريخی حاكم بر جهان اسلام در اوايل سده دوم هجری گفت: با توجه به محدوديت عمل در دوران آشفته انتقال قدرت، امام صادق(ع) در اين شرايط، استراتژی جنبش علمی را در پيش گرفتند كه اين استراتژی بی‌شك از مهم‌ترين عوامل بقای تشيع در طول تاريخ بوده است.

 پژوهشگر مجمع جهانی شيعه‌شناسی با تشريح شرايط تاريخی حاكم بر جهان اسلام در اوايل سده دوم هجری گفت: با توجه به محدوديت عمل در دوران آشفته انتقال قدرت، امام صادق(ع) در اين شرايط، استراتژی جنبش علمی را در پيش گرفتند كه اين استراتژی بی‌شك از مهم‌ترين عوامل بقای تشيع در طول تاريخ بوده است.

سيدرحيم سادات هاشمی، پژوهشگر مجمع جهانی شيعه‌شناسی، در گفت‌وگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، با اشاره به برخی از اصلی‌ترين زمينه‌های تحول در اواخر سده اول و اوايل سده دوم هجری در عالم اسلام، عنوان كرد: تأثيرات ديوان‌سالارانه و پس از آن فكری و فرهنگی روم بر حكومت بنی‌اميه و منطقه شام، درگيری‌های فرقه مختلف مذهبی و درگيری‌های سياسی و نظامی درون عالم اسلام از جمله برخی عوامل زمينه‌ساز تحول‌های سياسی و فكری در عالم اسلامی بودند.

سادات‌هاشمی با اشاره به دوران حاكميت بنی‌اميه در شام گفت: در اين زمان در شام كه مركز خلافت و هم‌مرز روم بود، علما و مشاوران خلافت، يا مسلك رومی داشتند و يا از افكار رومی متأثر بودند. شام به عنوان مركز خلافت به دليل ارتباط با حكومت و فرهنگ مسيحی روم به شدت تحت تأثير الگوی رومی و مسيحی بود. در واقع ديوان‌سالاران، اموی يا رومی بودند و يا براساس قوانين و الگوی تشكيلات رومی به اداره امور می‌پرداختند.

وی افزود: از اين خلال بسياری از تفكرات مسيحيت به درون عالم اسلامی رسوخ می‌كرد و موجب شكل‌گيری معضلات فكری و فرهنگی در عالم اسلامی می‌شد. افرادی همچون سرجون رومی، ابن اصال و بسياری ديگر مسائل فراوانی را از حوزه فكری رومی به عالم فكری اسلامی وارد و مسلمانان را با آن مسائل درگير كردند. برای مثال، بحث قضا و قدر در قالب كلامی خود اولين بار با آثار سرجون رومی، مشاور عالی معاويه، يزيد و عبدالملك، مطرح شد و در قالب جريان قدريه گسترش يافت.

سادات‌هاشمی همچنين با اشاره به جريان خوارج گفت: اين جريان كه در دوران خلافت اميرالمؤمنين(ع) شكل گرفت، در ابتدا و حتی تا پايان دوران امويان سفيانی يعنی امويان دوره اول، جريانی نظامی بود و در حيطه نظری فقط به تكفير و مخالفت با طرف‌های مقابل می‌پرداخت، اما پس از آن و برای جذب و ارضای طرفداران خود به طرح برخی مباحث عقيدتی از جمله معنای كفر و ايمان پرداخت و در حالی كه اينان معصيت را نافی ايمان می‌دانستند، جريان مرجئه در مقابل خوارج بر اين موضع بود كه هيچ معصيتی به ايمان آسيب نمی‌رساند.

اين پژوهشگر مجمع جهانی شيعه‌شناسی ادامه داد: در چنين شرايطی امويان به حمايت از مرجئه می‌پرداختند و قدريه را به عنوان جريانی كه قائل به جبر بود، مجال می‌دادند و مباحث ميان اين گروه‌ها جو فكری سرزمين اسلامی را پر كرده بود. از سوی ديگر و در حالی كه مجال اندكی برای ائمه شيعه(ع) فراهم بود تا به تبيين معارف ناب اسلامی بپردازند، گروه‌های ديگری همچون مانويان، دهريون، زنادقه، معتزله، اشاعره و ... در همين دوران‌ شكل گرفتند و به تبليغ و گسترش نظرات خود پرداختند.

سادات‌هاشمی با اشاره به شكل‌گيری تحولات سياسی اظهار كرد: قيام ابومسلم خراسانی و پيوند او با عباسيان كه با شعار يا لثارات الحسين(ع) و پشتيبانی از اهل بيت پيامبر(ص) خود را معرفی كرده ‌بودند، شرايط تا حدودی تغيير كرد. با افول حكومت بنی‌اميه، فرصتی پديد آمد تا مردم به طرح سؤالاتی در مورد عقايدی كه در زمان امويان حاكم شده بود، بپردازند. در اين شرايط و در ابتدای كار بنی‌عباس مجالی نيز برای امام صادق(ع) فراهم شد و ايشان توانستند به شكلی گسترده به طرح و تبيين معارف بپردازند.

وی در ادامه با بيان اين كه آزادی عمل برای امام صادق(ع) مدت زيادی به طول نينجاميد، افزود: تنها در مقطع كوتاهی يعنی از زمان سرنگونی مروان بن محمد حمار، آخرين خليفه اموی، و در زمان حكومت ابوالعباس صفاح، امام صادق(ع) تقريباً از آزادی عمل قابل توجهی برخوردار بودند. در دوره خلافت ابوالعباس كه دو سال به طول انجاميد، او مشغول تصفيه حساب با امويان بود و حتی به نبش قبر و سوزاندن اجساد خلفای اموی اقدام كرد، اما با سر كار آمدن منصور دوانيقی، برادر ابوالعباس، مجدداً همان شدت عمل نسبت به شيعيان و ائمه شيعه، حتی به ميزانی بيش از گذشته اعمال شد.

امام(ع) به تبيين ماده اصلی مباحث و اصول انديشه اسلامی برای شاگردان خويش می‌پرداختند و با تربيت شاگردان در تخصص‌های مختلف از جمله در زمنيه قرآن، فقه، كلام و حتی در علوم طبيعی توانستند نظرات خود را در اين زمينه‌ها با حجت و برهان بيان كنند و اين نظرات را از طريق شاگردان به مناطق مختلف جهان اسلام منتقل كنند

سادات‌هاشمی با اشاره به فعاليت‌های مكاتب متعدد در حوزه‌ها و مناطق مختلف، گفت: جريان عمده حديثی ـ روايی مكه و مدينه و جريان عقلی ـ قياسی غالب در عراق، از جمله جريان‌های عمده اين دوره بودند. در واقع همچنان كه اشاره شد، با سرنگونی بنی‌اميه حركتی فكری آغاز شد. در اين شرايط افرادی همچون واصل بن عطا يا حسن بصری و ديگران كه اختلافی با حاكميت نداشتند، در مجامع خود مسائلی را مطرح می‌كردند كه موجب ايجاد پرسش برای مردم شده بود و شكل گرفتن چنين جوی همراه با آشنايی با حوزه های فكری جديد برآمده از فرهنگ‌های همجوار سرزمين‌های اسلامی، زمينه‌های جنبشی فكری را در عالم اسلام پديد آورده بود.

اين پژوهشگر مجمع جهانی شيعه‌شناسی افزود: با وجود اين، در اين دوره نيز برخی از گروه‌ها و فرقه‌ها مورد حمايت حاكمان بودند و افراد سرشناس و صاحب نفوذ اين فرق در مناصب قضاوت و ديگر مناصب دولتی حضور داشتند و همين امر زمينه را برای معرفی و انتشار اين فرق و مذاهب فراهم می‌كرد.

وی در ادامه با اشاره به برخی از اين موارد، عنوان كرد: حمايت منصور دوانيقی، خليفه دوم عباسی، از مذهب مالكی و دستور او به تأليف كتاب فقهی مالك يعنی «موطأ»، حضور ابويوسف قاضی، شاگرد ابوحنيفه، در مقام قاضی‌القضات در دوران هادی عباسی، مهدی عباسی و هارون الرشيد و حضور شاگردان احمد بن حنبل در مناصب حكومتی، آزادی عمل مناسبی را برای اين مذاهب ايجاد و اين زمينه را برای آن‌‌ها فراهم كرده بود كه كتاب‌های متعددی درباره عقايد و اصول فقهی مورد قبول خود تدوين كرده و مذهب خود را به شكلی گسترده تبليغ كنند.

سادات‌هاشمی افزود: در اين شرايط تنها مذهبی كه نه تنها مورد حمايت بلكه به دليل عدم سازگاری با حاكمان مورد ستيز قرار می‌گرفت، مذهب تشيع بود. بنابراين با توجه به فقدان آزادی عمل برای امامان شيعه(ع)، امام صادق(ع) در شرايط آشفته انتقال قدرت، استراتژی جنبش علمی را در پيش گرفتند و اين استراتژی بی‌شك از مهم‌ترين عوامل بقای تشيع در طول تاريخ بوده است.

وی در ادامه به مدرسه فكری امام صادق(ع) اشاره كرد و گفت: امام صادق(ع) در مسجد مدينه و بعد از منتقل شدن به كوفه، در مسجد كوفه حضور داشتند و افرادی حتی با وجود كنترل های امنيتی، به شكل مخفيانه مسائل خود را با ايشان مطرح كرده و پاسخ دريافت می‌كردند. همچنين ايشان در منزل خويش جلساتی داشتند كه البته در زمان‌های تقيه همين فعاليت‌ها نيز محدود می‌شد.

سادات‌هاشمی با بيان اين كه امام(ع) خود دست به استعداديابی می‌زدند، اظهار كرد: امام صادق(ع) با تشويق افراد مستعد، هر كدام را در حوزه‌ای آموزش می‌دادند و گاه برخی را از ورود به بعضی حوزه‌ها منع می‌كردند. در واقع امام(ع) به تبيين ماده اصلی مباحث و اصول انديشه اسلامی برای شاگردان خويش می‌پرداختند و با تربيت شاگردان در تخصص‌های مختلف از جمله در زمينه قرآن، فقه، كلام و حتی در علوم طبيعی، توانستند نظرات خود را در اين زمينه‌ها با حجت و برهان بيان و اين نظرات را از طريق شاگردان به مناطق مختلف جهان اسلام منتقل كنند.

وی با اشاره به تخصص‌های شاگردان امام صادق(ع) گفت: تخصص‌ها به قدری دقيق بوده است كه برای مثال امام(ع) ابان بن تغلب را در زمينه فتوا در مباحث فقهی تعيين كرده و زرارة بن اعين را از جهت آگاهی به قواعد و ادله فقهی، مسئول مناظرات فقهی قرار داده بودند. همچنين امام صادق(ع) در حوزه مباحث كلامی، مؤمن الطاق را مسئول طرح مباحث توحيدی و هشام بن حكم را مسئول مباحث امامت قرار دادند.

سادات‌هاشمی تقسيم شدن تخصص‌ها تا اين حد را نشان از شكافته شدن عمق مباحث در مدرسه فكری امام صادق(ع) دانست و خاطرنشان كرد: شاگردان امام(ع) به قدری در حوزه‌های مختلف علمی پرورش يافته بود‌ند كه امام(ع) در هر مورد و زمينه‌ای، فردی را معرفی می‌كردند تا در مجالس حاضر شود و يا به مناطق مختلف سفر كند و به پاسخ‌گويی به مسائل مسلمين و نشر معارف ناب اسلامی بپردازد.


نوشته شده در   يکشنبه 1 مرداد 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode