سنت کوچهنشيني از بين رفت
پاتوق عصرگاهي همسايهها
جام جم آنلاين: عصرها كه ميشد، پس از آب و جارو شدن كوچه، كمكم سر و كلهشان پيدا ميشد، هر كسي چيزي با خودش ميآورد، يكي چاي و يكي تخمه، يكي هم شايد يك بغل سبزي و باقلا براي پاك كردن. صحبتها كه گل ميكرد، از بيكاري شوهر راضيه خانم گرفته تا دعواي زهرا خانم و عروسش، نقل مجلس ميشد.
خلاصه اتفاقي نبود كه تا چند محله آن طرفتر نيفتاده باشد و در اين اجتماع پرشور و كوچك، درباره آن صحبت و تحليل و تفسيري به ميان نيايد.
اگرچه اين محافل به قول مردهاي كوچه بدون غيبت نميگذشت، اما همه از حال هم باخبر بودند. كافي بود يكي از همسايهها مهماني يا عروسي داشته باشد يا خداي ناكرده عزيزي را از دست بدهد، آن وقت بود كه اين جمع باصفاي كوچهنشين به يارياش ميشتافت و نميگذاشت آب توي دلش تكان بخورد.
بعدها كه بزرگتر شدم و هنوز در بعضي محلهها با چنين جمعهايي مواجه ميشدم، به نظرم صفاي گذشته را نداشت.
گاهي سنگيني نگاهها همراه با پچپچها، راه رفتن را سخت و سختتر ميكرد؛ نگاههايي كه با نوعي ورانداز كردن، همراه و مملو از سوال بود، سوالاتي كه اگرچه به زبانشان نميآمد، اما در دودوي مردمك چشمانشان بيداد ميكرد.
بزرگترين تفريح
كوچهنشيني گرچه تا همين دو سه دهه پيش تقريبا در تمام محلات و كوچه پسكوچههاي شهرهاي كشور رواج داشت؛ سالهاست كه با تغيير شيوه زندگي، تقريبا در شهرهاي بزرگ و در بسياري از محلات از بين رفته است. هرچند هنوز هم ميتوان در برخي محلات پايين و قديمي برخي از شهرها، آن را مشاهده كرد.
زهرا كاظمي، يكي از اهالي بيرم استان فارس است كه بازار كوچهنشيني هنوز در شهرشان داغ است و به نوعي بزرگترين تفريح آنها به شمار ميرود.
او كه در حال گذراندن امتحانات پايانترم دوره كارشناسي ارشد در تهران است، درباره اين سنت ميگويد: بيرم تقريبا بين دو استان فارس و بوشهر قرار گرفته و هواي بسيار گرمي دارد، به همين دليل بهترين زمان براي بيرون آمدن و دورهم جمع شدن هنگام تاريكي و خنك شدن هواست. گرمي هوا از يك سو و نبود مكان تفريحي و سرگرمي بويژه براي خانمها از سوي ديگر باعث شده است دور هم جمع شدن و دم در خانه نشستن، بزرگترين تفريح و سرگرمي افراد محله ما باشد.
وي با بيان اين كه در اين اجتماعات اغلب محدوديت سني وجود ندارد، ميافزايد: در اين جمعها از دخترهاي 20 ـ 15 ساله تا زنان 60 ـ 50 ساله را ميتوان در كنار هم ديد. البته خانمهاي بيكار بيشتر وارد اين جمعها ميشوند. بچهها هم بخشي از اين جمعيت هستند كه تا آخرين لحظه در فاصله چندمتري از مادرشان مشغول تفريح و بازي هستند.
در حلقه زهرا و همسايگانش، مثل هر جمع اينچنيني ديگري، علاوه بر بساط چاي، بساط صحبت و گفتوگو از خود و ديگران و به عبارت ديگر «غيبت»، رونق خوبي دارد. اينها را هم زهرا ميگويد و البته تاكيد ميكند كه وضع گروه آنها كمي از ديگر گروهها در كوچهها و محلههاي ديگر بهتر است، چون گاهي بخشي از وقتشان به خاطر تحصيلات قرآني زهرا به صحبت درباره احكام و موضوعات قرآني ميگذرد. كوچهنشيني نهتنها براي همسايگان زهرا كه براي خود او نيز لذت زيادي دارد. او در توصيف اين لذت ميگويد: «عالي است! خيلي كيف دارد. اصلا تنها تفريحمان همين است. واقعا خوش ميگذرد.»
وي معتقد است گرچه كوچهنشيني براي برخي ساكنان محل چندان رسم خوشايندي نيست وحتي ميتواند مخل آرامش و آسايش ديگر همسايگان باشد ولي همدلي و همراهي همسايگان را نيز به دنبال دارد؛ همدلياي كه امروزه در حال فراموشي است.
بيكاري؛ عامل كوچهنشيني
كوچهنشيني نهتنها در بيرم استان فارس كه در بسياري ديگر از شهرستانها بويژه در استانهاي محروم كشور كه درصد بيكاري بويژه در ميان خانمها زياد است، هنوز مثل چند دهه پيش بازار داغي دارد.بر همين اساس يك پژوهشگر اجتماعي با بيان اين كه 52 درصد زنان خانهدار ايلامي اوقات بيكاري خود را در نشستن دم در منزل سپري ميكنند، ميگويد: اين افراد علت كوچهنشيني خود را تنهايي و بيكاري اعلام كردهاند.
حيران پورنجف با بيان اين كه در شهر ايلام به دليل كمبود امكانات فرهنگي، عدم دسترسي آسان به امكانات موجود، ضعف مالي و بيكاري، وجود تعصبات خانوادگي، زنان و دختران خانهدار براي استفاده از اوقات فراغت خود برنامهريزي صحيحي ندارند، خاطرنشان ميكند: در برخي محلات بويژه مناطق حاشيهاي، اغلب اوقات روز مشاهده ميشود كه تعداد زيادي از زنان داخل كوچه يا جلوي در منزل نشستهاند و مشغول صحبت با يكديگرند.او اين كار را يك آسيب ميداند و معتقد است نداشتن برنامه و هدف مشخص چه در حوزه كار و فعاليت و چه در بخش اوقات فراغت، زمينههاي ظهور و رشد شخصيتهاي ناسالم، كسل و خسته را بين مردم اين مناطق بويژه زنان فراهم كرده است.
بايد توجه داشت كه بسياري از كارشناسان معتقدند با توجه به رشد روزافزون مسائل و آسيبهاي اجتماعي در ابعاد رواني، اقتصادي، اجتماعي و ارتباطات، توجه به اقشار مختلف جامعه مهمترين نياز جامعه است. چه آن كه رشد نگرانكننده برخي آسيبهاي اجتماعي و درگير شدن بخش قابل توجهي از جمعيت زنان با اين آسيبها از يك سو و ظهور و بروز ساير آسيبها ازجمله افسردگيها و بيماريهاي رواني، طلاق و اعتياد از سوي ديگر توجه به متغيرهاي پيشگيرانه را ضروري كرده است؛ به طوري كه ميتوان گفت اوقات فراغت، واقعيتي انكارناپذير و بخش اساسي از زندگي هر فرد شده است و مسئولان بايد براي گذران بهينه آن چارهانديشي كنند.
همه اينها در حالي است كه ساكنان مناطق حاشيهاي و كمتر برخوردار شهرها به دليل در حاشيه قرار گرفتن و توجه ناكافي به سلامت رواني و اجتماعي آنها بيش از ديگران در معرض خطر و تهديد هستند؛ تهديدي كه اين روزها كتمانناپذير به نظر ميرسد.
فاطمه مرادزاده - جام جم