اين روزها خيليها در سراسر دنيا مشغول برگزاري سالگرد جشن تولد نلسون ماندلا هستند و اين سالگرد هم بهانهاي است براي بازخواني آنچه ماندلا در زندگي و منش سياسياش انجام داد.
مردي كه در بحبوحه نگاه منفعت آميز به سياست، تحولي بس بزرگ در تفكر و انديشه سياسي بهوجود آورد.
ظلم بزرگي بر ماندلا و شيفتگان اوست اگر او را تنها بزرگ مرد مبارزه با آپارتايد و براندازي نژادپرستي در آفريقاي جنوبي بدانيم و جشن ميلادش را بهانهاي قرار دهيم براي بزرگداشت زندانيان سياسي. خيليها زندان رفتهاند. خيليها از ماندلا هم بيشتر اما به راستي چه شد كه ماندلا اينگونه بزرگ مانده است و ديگران نه.
ماندلا در همه زندگياش همان جايي بود كه بايد ميبود. روزي رزمنده، روزي فدايي، روزي ديپلمات و سياستمداري كاركشته و در آخر هم ريشسفيدي كه همه از او به نيكي ياد كنند.
ماهاتما گاندي تاثير شگرفي بر افكار سياسي ماندلا گذاشت. ماندلا چون از زندان برون آمد، به همان مردمي كه از آنان برخاسته بود پيوست و به جاي انتقامجويي از دشمنانش فرياد بخشش آنان را سر داد.
اين بر خلاف عرف همه دنيا بود چه آنكه زندانيان گذشته وقتي به قدرتي رسيدند آنقدر ظلم و ستم كردند كه ديگر حتي زنداني بودن هم ارزش نيست.كم نيستند زندانياني كه پس از آزادي از زندان خود به بازجوياني سرسختتر از بازجويان خود تبديل شدهاند.
زندانياني كه در ايام زندان كينه به دل ميگيرند و پس از آزادي به اشتباه همان راه را ميروند كه روزگاري منعش ميكردند. آنانگاه ضربههايي به جنبشهاي مردمي كه خود از آن برخاستهاند ميزنند كه صد دشمن نيز اگر ميبود نميتوانست آن كند.
ماندلا اينگونه نبود كه مانده است و ميماند تا به ابد. وي وقتي از زندان به در آمد، بيل و كلنگي برداشت و آواي سازندگي كشورش را خواند و مردمش را نيز بهدنبال خود كشيد. ماندلا در تاريخ مانده است؛
چرا كه كسي بود كه گذشته را به اميد فردايي بهتر براي مردمانش به فراموشي سپرد. در نهايت همين هم بود كه بساط آپارتايد را بدون كشت و كشتار برچيد. كم نبودند و نيستند آنان كه از دل نهضتهاي آزاديبخش برخاستند و فرياد دمكراسيخواهي سر دادند و خود پس از قدرت گرفتن به بزرگترين دشمن آزادي تبديل شدند. داستان و ماجراي قهرماناني كه بعدها ضدقهرمان شدند غمانگيز است.
جنگ جهاني دوم ميليونها نفر را در سراسر دنيا كشت. قهرمان منفياش هم كسي نبود جز آدولف هيتلر صدر اعظم آلمان نازي و عجيب آنكه همين هيتلر آلمانيها را به دوران شكوه پيش از جنگ اول جهاني برگردانده بود و شهرهايش را مدرن كرده بود و در نهايت از چالهاي به در آورده و به چاهي انداخته بود. موسوليني و استالين هم اينگونه بودند. همه يادگار جنبشهاي ظلمستيز بودند.
طالباني كه اين روزها دوباره روزهاي شكوه خود را در افزايش قربانيان بمبگذاريها و عملياتهاي انتحاري و كشتار سربازان ناتو جستوجو ميكنند هم همه قهرمانان مبارزه با شوروي بودند.
ماندلا در دوره زندان خود اينها را ديده و شنيده بود كه پس از زندان اندازه خود دانست و نرفت آن راهي را كه پيش از او خيليها رفته بودند و به صخره خورده بودند.
ماندلا ميدانست و بدان هم عمل كرد كه زنداني رژيم ستم بودن براي آنان كه ظلم ستيزند اگرچه ارزش است اما بهخودي خود كافي نيست و مهمتر از زندان رفتن عملكرد پس از زندان است. ماندلا وقتي از زندان بيرون آمد يك زنداني سياسي بود و بس. امروز اما نام ماندلا نگين درخشان مردم آفريقا و بلكه همه جهان است.
*ماديبا، نام قبيلهاي ماندلا ست و نزديكانش وي را به اين نام صدا ميكنند
احسان تقدسي
همشهري آنلاين