جام جم آنلاين: آيا زمانش فرارسيده كه در برنامه هفتگي خودمان در كنار اموري مثل وقت دندانپزشكي و معاينات پزشكي و نظاير آن، چنين يادداشتي را بگنجانيم: «نوبت متخصص براي تعمير حسگر مادون قرمز چشم چپم.» آيا باز هم تلفنتان را در منزل جا گذاشتهايد؟ اگر راهحل اين قضيه به دست خودتان باشد و خيالتان را براي هميشه از بابت همراه داشتن تلفن همراهتان جمع كند، چه نظري داريد؟
براستي راهحل در دستهاي شماست كه هميشه همراه آدم است؛ بله لازم نيست راه دوري برويم چرا كه كليد طلايي زير پوست دستتان است: يك تلفن كاشتني زير ناخن و به همين ترتيب نسخه كاشتني طيف متنوعي از ساير ادوات و وسايل فناورانهاي كه جزئي از سبك زندگي و كار روزمره ما هستند يا خواهند بود. با جايگذاري آنها در نزديكترين جاي ممكن كه بدن خودمان باشد ميتوانيم هميشه همراهشان داشته باشيم يا چه بسا ما به همراهان آنها بدل شويم.
اما به فرض كه چنين فرصت وسوسهانگيزي پيش روي ما قرار گيرد، آيا ما مايليم كه لوازم الكترونيكي دلخواهمان به جزئي دائمي از خودمان بدل شوند؟ از قرار معلوم اين پرسش بايد زودتر از آنچه فكر ميكنيم جواب داده شود. چرا كه ماجراي كاشت تجهيزات الكترونيك در بدن انسان ديگر از آن چشمانداز علمي تخيلي سالهاي پيش خود و قهرمانان سايبري آشناي ما فاصله گرفته و فراتر از تصورمان در حال درنورديدن مرزهاي واقعيت هستند. به نظر ميرسد كه بهتر است قبل از فرا رسيدن موج تجهيزات الكترونيك كاشتني در بدن، به فكر ساز و كار تعامل و ارتباط با آنها باشيم.
ارتباط انساني با ماشين
جريان از اين قرار است كه ما براي برقراري ارتباط و بهرهبرداري از دنياي الكترونيك، به كمك رابطهايي احتياج داريم تا به عنوان فصل مشترك ميان انسان و ماشين مورد استفاده قرار گيرند.
بديهي است هر چه روشهاي تعامل بين انسان و ماشين پيشرفتهتر و هوشمندتر شود، زمينه ارتباط عاليتري ميان ما و ابزارهاي الكترونيكي رقم خواهد خورد. اين روزها مفهوم ماشينافزايي يا همان سايبرنتيك بيش از پيش دارد با واقعيت گره ميخورد. اما قبل از هر چيز و به عنوان حداقل فناوري آميزش الكترونيك با بدن انسان، بايد ديد كه اصلا جايگذاري ادوات الكترونيكي در بدن انسان با همين روشهاي رايج ارتباط دستگاهها با هم، در بدن انسان هم جواب ميدهد يا بايد به فكر تغييرات باشيم. به بيان سادهتر بايد ديد ميتوان وسيلهاي الكترونيكي كه در بدنمان كاشته شده را شخصا فعال كرده و متناسب كاركردهايش از آن بهرهبرداري كنيم. بتازگي محققان يك شركت نرمافزاري در تورنتوي كانادا به بررسي همين چالش جالب توجه پرداختهاند و كاركرد متدهاي واسطهاي فعلي را در شرايطي كه همان افزارها در بافت انساني كاشته شوند مورد آزمايش قرار دادهاند. از قرار معلوم جواب اين پرسش مثبت بوده و ارتباط كاري با قطعات الكترونيكي كاشته شده در بدن جواب داده است.
محققان در آزمايشهاي تجربي دريافتند زماني كه يك دكمه، يك LED و يك حسگر تماسي در زير پوست دست يك انسان كار گذاشته شدند، همگي بنحو مناسبي عملياتي بوده و كار كردهاند. نكته جالب توجهتر آنجا بود كه محققان با استفاده از ارتباط بلوتوثي و شارژ راديويي (بيسيم) تجهيزات الكترونيكي، حتي موفق به برقراري ارتباط و مخابره ماوراي پوستي با ادوات كاشته شده در زير پوست شده بودند.
گروه تحقيقاتي كه بتازگي و طي «كنفرانس فاكتورهاي انساني در سامانههاي رايانهاي» در آستين تگزاس كارشان را معرفي كردهاند، فناوري ارتباط فراپوستي را در حكم خط مبناي رابطهاي انساني ـ الكترونيكي دانسته و معتقدند ميانجيهاي كمكي متداول از طريق پوست انسان عمل ميكنند.
ترس از فناوري
از تعارف كه بگذريم آيا همه مايلند قطعهاي از لوازم الكترونيك مصرفي را درون بدنشان با خود يدك بكشند؟ پاسخ اين پرسش حتي براي نسل حاضر كه خود را موجسوار جريان خروشان پيشرفتها و دستاوردهاي حيرتانگيز دانش و فناوري بحساب ميآورند آنقدرها كار راحت و سادهاي به نظر نميرسد. واقعيت اين است كه وضعيت فينفسه غيرعادي و حتي مورموركنندهاي پيرامون ايده حضور قطعهاي الكترونيكي در جايي از بدنمان وجود دارد.
نكته: كاشتن ابزار الكترونيكي در بدن همان قدر كه كارگشا و مفيد است، ميتواند ترسناك و منزجركنده هم باشد. اما پژوهشگران انسانشناسي اعتقاد دارند كه چنين حسي در اوايل كار واكنشي عادي محسوب ميشود
حتي خيلي افراد نسبت به لوازم ارتوپديك و تعويضي درون بدنشان كه بعضا از جنس آلياژهاي فلزي هستند احساس خوشايندي ندارند، چه برسد به اين كه بخواهند حضور و تعامل با وسيلهاي الكترونيكي را تحمل كنند كه دارد يك جايي كنار ساير اعضاي بدنشان كار ميكند. ضمن اين كه سايه ريسك بالقوهاي نيز بر سر ماجراي كاشتن يك قطعه الكترونيك در بدن احساس ميشود؛ امكان اين كه چنين قطعه و وسيلهاي دچار بدكاري شده و نياز به برداشتنش باشد، يا اين كه اصلا ممكن است موجب آلودگي و عفونت بافت پيرامونش شود از جمله مشكلات مربوطه به شمار ميروند. اين عواقب و پيامدها سواي لحاظ كردن برخي بدبينيهاي رايج دنياي امروزي نسبت به رسوخ فناوري در بطن جامعه است كه مثالهاي آن دستمايه سناريوي فيلمهايي شدهاند كه كيفيت اسارت آدم در چنگال فناوري را بازگو ميكنند.
جامعه پيشرفتهاي را در نظر بگيريم كه افرادش از طريق همان تلفنهايي رديابي ميشوند كه جزئي از بدنشان شده و نميتوانند مثل تلفن يا رديابهاي معمولي با آنها برخورد كنند و با دور انداختن از شرشان خلاص شوند.
با اين اوصاف هنوز هم دلايلي براي انديشيدن به اين موضوع وجود دارد كه آينده سايبرگ و انسان ماشين افزاري دور از دسترس نيست و ميتوان از راه رسيدنش را با لمس پوستمان احساس كنيم.
اين تيم تحقيقاتي كه از قضا از همكاري متخصصان تشريح و آناتومي دانشگاه تورنتو نيز سود ميجويند در خصوص ريسكهاي پزشكي نظير عفونت ايمپلنتهاي الكترونيكي معتقدند قبل از آن كه وسيلهاي در بدن فرد زنده كاشته شوند لازم است كه شناخت و درك كاملتري از آسيبشناسيهاي فيزيولوژيكي حضور آن در بافت واقعي و زنده انساني بعمل آورده شود. البته اين بخش قضيه مشكلي است كه توليدكنندگان ايمپلنتهاي موجود و پر استفادهاي نظير قالبهاي نگاهدارنده و لگنهاي تعويضي توانستهاند در خصوص مصنوعات خودشان با موفقيت برطرف سازند.
كاشتن ابزار الكترونيكي در بدن همان قدر كه كارگشا و مفيد است، ميتواند ترسناك و منزجركنده هم باشد. اما پژوهشگران انسانشناسي اعتقاد دارند كه چنين حسي در اوايل كار واكنشي عادي محسوب ميشود، ولي ممكن است به موازات آشنايي و مانوس شدن جامعه با اين فناوري، رفتهرفته كمرنگ خواهد شد. به عنوان مثال ميتوان به ايده استفاده از يك ماشين براي كمك به قلب انسان اشاره كرد كه سابق بر اين امري غيرعادي و غريب پنداشته ميشد، ولي امروز تعبيه يك دستگاه تنظيمگر ضربان قلب عملي معمول و رايج محسوب ميشود.
در همين رابطه ذكر اظهار نظر يك جامعهشناس موسسه فناوري ماساچوست (ام.آي.تي) خالي از لطف نيست كه معتقد است: «به طور كلي اين روند و گرايش در افراد وجود داشته است كه آنها را پيوسته و هر چه بيشتر آرزومند و خواهان الحاق بخشهايي از جهان ماشيني به خودشان نشان ميدهد». به اعتقاد محققان، ادراك و آگاهي 10 سال قبل نسبت به اين فناوري با درك و استنباط كنوني و همچنين با آنچه ظرف اين دوره 10 ساله كسب كردهايم فرق كرده است و نگاه به فناوري ماشينافزايي انسان به طور عام و فناوري ايمپلنتهاي الكترونيكي به طور خاص نيازمند بينش تازهتري است.
لزوم تحقيق بيشتر
در اين بين اما برخي منتقدان نيز خواهان تحقيق جديتر نسبت به جنبههاي منفي تجهيزات الكترونيك كاشتني از جمله رهگيري و نظارت هستند. اين نگرش در حالي مطرح ميشود كه طي سالهاي اخير تحقيقات متعددي پيرامون طرز تعامل انسان معاصر نسبت به همزيستي با ماشين و بخصوص گرايشات پررنگ ماشينافزايي وي صورت پذيرفتهاند. به طور نمونه تحقيقي از گروه جامعهشناسي ام.اي.تي پيرامون چگونگي وابستگي افراد نسبت به تلفنهاي همراهشان، گوياي اين واقعيت است كه برخي افراد جوري درباره تلفنهاي همراهشان صحبت ميكنند كه انگار آنها نه يك وسيله و افزار الكترونيكي معمولي بلكه خويشاوندان سايبرگشان (موجود ادغام شده از ماشين و انسان) هستند. نتايح تحقيقات متعددي نشان داده است كه افراد به معناي واقعي كلمه نميتوانند بدون دستگاه تلفن همراه وجود داشته باشند.
به بيان ديگر حس و حال افراد موقعي كه به اصطلاح متصل هستند با زماني كه فاقد ارتباط هستند يكسان نيست. اگر واقعيت را بخواهيم امروز ما همراه و با تلفنهايمان زندگي ميكنيم، انگار كه آنها بخشي از پيكر ما به حساب ميآيند. پس اگر ما چنين حس و برداشتي داريم، شايد داشتن يك تلفن از نوع ايمپلنتياش به هيچ وجه امري غيرعادي و غريب جلوه نكند. روايت جالب و بديهي قضيه ميتواند به اين صورت نيز تعريف شود كه قرار است وسيلهاي به ما بچسبد كه ما خودمان مدتهاست به آن چسبيدهايم.
newscientist / مترجم: مهريار ميرنيا