مهدويت، جميع انتظارات بشري را برآورده ميکند
مطلوب همگان
جام جم آنلاين: اين مساله که جهان آفرينش بايد برکات و نعماتش را براي همه مردم داشته باشد و همه به طور يکسان از آن برخوردار باشند عقيدهاي است که در تمام جريانات فکري و اعتقادي جاري و ساري بوده است، از آنجا كه هميشه در طول تاريخ اقليتي بر اکثريت غلبه پيدا کرده و مواهب الهي را قبضه ميکردند و قبضهکردن آنها به معناي ظلم و ستم بر اکثريت بشري بوده است.
بنابراين از ديرباز مردم در انتظار يک منجي بودند، يعني همه مردم به اين نتيجه رسيده بودند که هميشه «در روي يک پاشنه نمي چرخد». بايد اين وضعيت به هم بخورد و يک منجي که همه بشريت را از قيد و بند ظلم و ستم نجات دهد و عدالت را پياده کند، وجود داشته باشد.
فرهنگ انتظار
فرهنگ انتظار، هم حيات و زندگي فردي و شخصي انسانها و هم مناسبات اجتماعي آنها را در برميگيرد. همچنان كه همه مظاهر حيات فردي انسانها (زندگي، مرگ، حيات و سكون، فعل و ترك، موافقت و مخالفت، دوستي و دشمني و نظاير اينها) بايد رنگ انتظار بگيرد و از اين فرهنگ متأثر شود، همه مناسبات اجتماعي (فرهنگ، سياست و اقتصاد جامعه) نيز بايد به نوعي متأثر از انتظار باشد و ميان جامعه منتظر و جامعه غيرمنتظر تفاوت محسوس وجود داشته باشد.
ويژگيهاي جامعه منتظر
جامعه منتظر ويژگيهايي دارد: اول اينكه جامعه منتظر يك جامعه امامشناس و ولايتمدار است. براساس آنچه در آموزههاي اسلامي بر آن تأكيد شده معرفت امام(ع) به عنوان يك اصل لازم است و در آموزههاي شيعي و به طور كلي در آموزههاي اسلامي، هركس به معرفت امام زمان(ع) خود دست پيدا نكرده باشد به مرگ جاهلي از دنيا رفته است.
ويژگي دوم جامعه منتظر اين است كه به دور از نااميدي و اميدوار به آينده است، با توجه به تأكيدات فراواني كه در روايات بر موضوع تولي و تبري شده، جامعه منتظر بايد نسبت به دشمنان اهل بيت(ع) برائتجويي و نسبت به دوستان اهل بيت(ع) ولايتورزي داشته باشد و بايد اين دو در كنار هم وجود داشته باشد. بايد توجه داشت كه اين ولايتورزي و برائتجويي در ظرف زمان معناي خود را پيدا كند، يك مسلمان شيعه ولايي بايد بتواند در هر زماني دشمنان تفكر اهل بيت(ع) را بخوبي بشناسد و در حوزه ولايتورزي هم اينگونه باشد.
شرايط و زمانه ظهور
دکتر محمدحسين رجبي(دواني)، کارشناس تاريخ اسلام در مورد شرايط و زمانه ظهور ميگويد: زمان ظهور حضرت حجت(عج) را فقط ذات اقدس الهي ميداند و لاغير، حتي از ظواهر روايات برميآيد که خود امام عصر(عج) زمان ظهور را نميدانند. در روايات داريم هرکس که زماني را براي ظهور تعيين کند، دروغگو است. اين امر فقط از اختيارات ذات اقدس الهي است، اما روايات فراواني وجود دارد که بيانکننده نشانههاي ظهور و در حقيقت رسيدن به آخرالزمان است که از آنها برميآيد برخي از نشانههاي ظهور و ورود به آخرالزمان اتفاق افتاده است و برخي هم هنوز محقق نشده است، البته نميدانيم که آخرالزمان چه محدودهاي دارد و اين هم از مواردي است که در علم الهي مستتر است، اما آنچه مسلم است اين که آخرالزمان فرا رسيده است.
وي ميافزايد: مثلا ظلم و ستمي که قدرتهاي کافر و جبار بر مستضعفان روا ميدارند از نشانههاي آخرالزمان است.
ظلم بر مردم غزه و عدم حمايت قدرتهاي جهاني از اين مظلومان، از نشانههاي حاکميت ظلم بزرگ جهاني بر بشريت است، اما تا زماني که امام زمان(عج) به اندازه کافي يار به معناي واقعي پيدا نکنند ظهور محقق نخواهد شد و به تعبير ديگر تا زماني که شمار ياران واقعي امام به حد مناسب و مطلوب برسد انشاءالله آن حضرت ظهور ميکنند.
سوء استفاده مهدويت
حجتالاسلام دکتر سيدصمصامالدين قوامي، مدير بنياد فقهي مديريت اسلامي در مورد زمينهسازي قيام حضرت حجت(عج) اظهار ميدارد: بحث درباره زمينهسازي قيام امام مهدي(عج) قبل از انقلاب اسلامي به شكل ديگري بود و حين و بعد از انقلاب اسلامي نگاه ديگري به آن وجود داشته است. قبل از انقلاب اسلامي اين موضوع به عنوان يك امر دور از دسترس و دستنيافتني مطرح بود. به تدريج اين ايده اشاعه يافت كه تا ظلم ايجاد نشود، عدالتي مستقر نخواهد شد. حاميان اين ايده با تشكيل حكومت به هر شكلي كه باشد، مخالف بودند.
نكته: فرهنگ انتظار، هم حيات و زندگي فردي و شخصي انسانها و هم مناسبات اجتماعي آنها را دربرميگيرد. همچنان كه همه مظاهر حيات فردي انسانها بايد رنگ انتظار بگيرد و از اين فرهنگ متأثر شود، همه مناسبات اجتماعي نيز بايد به نوعي متأثر از انتظار باشد
با به ميدانآمدن امام خميني(ره) و اينكه ولي فقيه نايب امام زمان(عج) است و انقلاب كرده و مردم هم به او ميگويند كه تو نايب امام زمان(عج) هستي، اين تحليلها به هم خورد؛ امام(ره) هم از مخالفان سرسخت انجمن حجتيه بودند و در بيانيههايشان نيز گاهي به اين امر اشاره ميكردند. به هر حال حكومتي كه در رأسش فقيهي است كه مرجع تقليد است و مطيع امر مولاست، خيلي از معادلات را به هم زدو نادرستي باورهايي چون لزوم فرا گيري ظلم براي ايجاد زمينه ظهور را نمايان ساخت.اين کارشناس در مورد سوءاستفاده از مهدويت بيان کرد: عدهاي شياد از اعتقاد مردم به امام زمان(عج) سوءاستفاده ميكنند و ادعاي ارتباط با امام زمان(عج) يا نايب او را دارند، مردم سادهلوح نيز در اين زمينه فريب ميخورند و آن افراد ادعاكننده نيز طرفداراني پيدا ميكنند. يكسري فعاليتها نيز از سوي افرادي نادان انجام ميگيرد؛ تطبيقدادن احاديث درباره شخصيتهايي كه در عصر ظهور هستند، با اشخاص معاصر كار صحيحي نيست. همچنين اينكه امام زمان(عج) را محصور به زمان و مكان ميكنيم، خيلي خطرناك است، ايشان متعلق به همه مسلمانان هستند، حتي آفريقا و آمريكا و هرچه از نظر زمان جلوتر برويم، عقل مردم كاملتر ميشود و در اين صورت از ظالمهاي دنيوي نميترسند. بايد آنچه اتفاق ميافتد و اتفاق خواهد افتاد را ديد، نه اين كه از پيش خودمان نظر دهيم و احاديث را با شخصيتها تطبيق دهيم.
منجيگرايي در غرب
دکتر سيدرضي موسوي گيلاني، كارشناس حوزه مهدويت در پاسخ به اين سوال كه منجيگرايي در غرب چه وضعيت و جايگاهي دارد، گفت: در پاسخ به اين پرسش چند احتمال و گمانهزني وجود دارد: نخستين احتمالي كه وجود دارد اين است كه ممكن است اين بحث، يك بحث مذهبي و ديني باشد. در ادبيات انجيلي و كتاب مقدس اعتقاد به بازگشت مسيح(ع) و آمدن مصلح، به قول «ياسپرس» ملكوت خدا و... وجود داشته است. احتمال ديگر ممكن است اين باشد كه چون در متون مقدس و اناجيل (در عهد عتيق و عهد جديد) اين مفهوم وجود دارد؛ پس طرح منجيگرايي در دهههاي گذشته كاملا يك بحث انجيلي است. پس يك احتمال اين است كه اهداف سياسي و بينالمللي وجود داشته باشد؛ يعني آنهايي كه مباحث منجيگرايانه و آخرالزمان را مطرح ميكنند، دنبال مانيفست سياسي هستند كه ايجاد ترس و دلهره، ايجاد بهتزدگي در مردم است تا در ادامه كشورهايي مانند آمريكا كه به دنبال سلطهطلبي و هژموني و قدرتطلبي هستند و ميخواهند با ايجاد اين نوع ادبيات بويژه در خاورميانه رقابت تسليحاتي و جنگي خود را مشروعيت ببخشند، مبارزه با تروريسم و خشونت را جزو اهداف خودشان اعلام كنند. كشوري مانند آمريكا پيش از اين كه دست به اقدامي بزند ادبيات آن را به وجود ميآورد و ذهن مردم را آماده ميكند؛ مثلا قبل از اين كه وارد عراق شود اعلام ميكند كه اينجا نياز به دموكراسي دارد.
نويسنده كتاب «مهدويت از ديدگاه دينپژوهان غربي» در پاسخ به اين سوال كه وظيفه جامعه و علماي شيعه در معرفي موعود چيست، گفت: در عين حال كه بحث موعودگرايي، بحث درون ديني و مبتني بر كتاب و سنت است، اما هيچگاه از عقلانيت نبايد فاصله بگيرد، يكي از آفات و آسيبهاي مهدويت دورشدن از عقلانيت و عقلگريزي است. درست است كه بحث مهدويت بحث درون ديني است، اما به اين معنا نيست كه ما از عقل فاصله بگيريم و هر حرف، سيدي و جرياني خود را با اين مساله مشروعيت دهد.
وي با اشاره به اين كه يادمان نرود زماني كه علي محمد باب در شيراز ادعاي مهدويت كرد، بعضي از شاگردانش از خراسان با پرچمهاي سياه به شيراز آمدند تا روايات مربوطه را اثبات و علي محمد باب را توجيه كنند، افزود: استفاده از عوامگرايي و عوامزدگي و نقاط كور و ايمان ساده مردم و استفاده از مهدويت به نفع خود هميشه و در طول تاريخ اسلام وجود داشته است.
سيدحسين امامي / جامجم