جام جم آنلاين: بعضيها مثل دريا خشمگين ميشوند، ناگهان طغيان ميكنند، تاريك و ابري ميشوند، برميآشوبند، هرچه اطرافشان باشد را درهم ميشكنند و بيگناه و گناهكار را در هم ميكوبند و وقتي همه چيز را ويران كردند، نفس راحتي ميكشند و آرام ميگيرند.
فرق آنها اما با دريا اين است كه او از آشفتگيهايش پشيمان نميشود، اما آنها انسانند و پشيمان ميشوند چون مرزهايي را زير پا گذاشتهاند، پلهايي را پشتسر خراب كردهاند و حريمهايي را شكستهاند كه از نو ساختنشان محال است.
بيشتر اين آدمها ميگويند كه خشمشان دست خودشان نيست. ميگويند كه وقتي عصباني ميشوند، خودشان نيستند، ميگويند وقت عصبانيت ديگر حال و هواي خودشان را نميفهمند، ميگويند خشم انگار ديوانهشان ميكند! شايد به همين دليل است كه هر روز در كوچه و خيابان به دلايل بسيار ساده و لجبازيهاي كودكانه شاهد درگيريهاي لفظي و فيزيكي هستيم.
مگر خشم چيست؟
خشم جزئي از پازل احساسات هر انسان است و احساسي كاملا طبيعي محسوب ميشود يعني هر انساني حق دارد گاهي در شرايط بحراني، ناخشنود و عصبي باشد.
حتي برخي روانشناسان ميگويند آنها كه به هيچوجه خشمگين نميشوند، ممكن است از نظر رواني در شرايط سالمي نباشند.
به هر حال اوضاع هميشه بر وفق مراد نيست، وقتي رشته روابطتان با آدمهاي اطراف گسسته ميشود، وقتي اوضاع آنطور كه دلتان ميخواهد پيش نميرود، وقتي به نتيجه ميرسيد كه كيفيت زندگيتان خوب نيست، وقتي در محيط كاري يا تحصيلي با مساله پيچيدهاي مواجه ميشويد، طبيعي است كه احساس عدم رضايت و خشم كنيد.
اما اين كه بگوييم شما حق داريد گاهي عصباني باشيد، دليل نميشود گمان كنيد ميتوانيد هر طور كه دلتان ميخواهد بروزش بدهيد؛ خشم اگر تبديل به خشونت شود، اگر رنگ عصيان بگيرد، اگر باعث شود به خيال دفاع از خودتان به ديگران حمله كنيد، اگر افسارش از دستتان ليز بخورد و نتوانيد كنترلش كنيد و اگر در گوشهاي از قلبتان مستاجري مادامالعمر شود، ديگر طبيعي نيست، خطرناك است و ضرر دارد و به همين علت ما در اين مطلب، روشهايي را به شما پيشنهاد ميكنيم كه راه آن ديوانگي و از خود بيخود شدن را براي هميشه سد كنيم.
راه اول: هيسسسسسس
ميگويند زني به پيري فرزانه مراجعه كرد و گفت هر شب كه شوهرش به خانه برميگردد با او مشاجره ميكند و پي راه چارهاي براي بهتر كردن اوضاع ميگردد.
پير گفت «فقط كافي است هر شب وقتي او ميآيد كمي چاي در دهانت قرقره كني.» زن يك ماه بعد شاد و خندان برگشت و براي پيرمرد توضيح داد كه اوضاع و احوالشان عالي شده است و ديگر با همسرش هيچ مشكلي ندارد و بعد پرسيد «چاي چه جادويي دارد كه باعث فروكش كردن دعوا ميشود؟»
پير فرزانه خنديد كه «وقتي چاي قرقره ميكني نميتواني حرف بزني و دعوايي هم اتفاق نميافتاد!»
خيلي از حرفهايي كه ما در عصبانيت ميزنيم، احساس واقعيمان نيست و به واسطه گفتنشان، فقط ميخواهيم از خودمان دفاع يا به ديگران حمله كنيم، چون توانايي منطقي فكر كردنمان را در شرايط عصبانيت از دست دادهايم. به همين دليل است كه متدينها ميگويند وقت عصبانيت صلوات بفرستيد و حالا هم روانشناسان و مشاوران توصيه ميكنند يا همان روش صلوات فرستادن را امتحان كنيد يا تا ده بشمريد و اگر همچنان خشمگين بوديد، يك بار ديگر بشمريد و باز بشمريد و باز بشمريد و باز... ميپرسيد تا چه وقت؟ ميپرسيد تا چند؟ تا وقتي احساس كنيد آرام شدهايد و ديگر لزومي ندارد با نيش زبانتان، اوضاع را براي خودتان و ديگران بدتر كنيد!
ببخشيد من فعلا بايد بروم...
فرض كنيم زوجي جوان، در ساعت 9 و 15 دقيقه صبح با هم جر و بحث ميكنند. احساس خشم و نارضايتي در هر دو نفر از همان دقيقه اول شروع ميشود.
نكته: براي كنترل خشم، تا ده بشماريد اگر همچنان خشمگين بوديد، باز هم بشماريد، آنقدر كه احساس كنيد آرام شدهايد و ديگر لزومي ندارد نيش زبانتان اوضاع را بدتر كند
در ساعت 9 و 16 دقيقه صداي هر دو نفر بلندتر از قبل ميشود. آنها، توصيه قبلي ما را درباره نگه داشتن زبان نخواندهاند، پس در ساعت 9 و 17 دقيقه، مشغول نثار كردن حرفهاي گزنده به هم و يادآوري همه خرده حسابهايي كه از گذشته با يكديگر داشتهاند، ميشوند.
سه دقيقه از وقت مشاجره آنها با همين روش ميگذرد. حال هر دو نفر بدتر شده و هر دو احساس ميكنند حتي با گفتن بدترين حرفهاي دنيا هم دلشان خنك نميشود.
در ساعت 9 و 21 دقيقه، فرزند كوچك اين دو نفر، وارد اتاق ميشود و از مادرش چيزي ميخواهد يكي از زوجها از شدت عصبانيت، بچه را تنبيه ميكند و از اين مرحله مجوز خشونتطلبي ظاهر شده است.
فكر ميكنيد اگر آنها فرزندي نداشتند كارشان به خشونت نميرسيد؟ اشتباه ميكنيد! آنها به هر حال بهانه خشونتطلبي را در رفتار هم پيدا ميكردند. به اين ترتيب تنها در 16 دقيقه يك بحث ساده تبديل به زد و خورد شد. در حالي كه طرفين اين بحث در هر مرحله اگر محيط را ترك ميكردند، شرايط بهتري داشتن براي مثال اگر در همان ساعت 9 و 16 دقيقه مرد خانواده ميگفت «بهتر است بحثمان را زمان ديگري ادامه دهيم، چون در حال حاضر هر دو عصباني هستيم.» و از خانه بيرون ميرفت، هيچيك از آنها سر ديگري فرياد نميكشيد. اگر ساعت 9 و 17 دقيقه اين كار را ميكرد، درگيري كلامي پيش نميآمد و حتي اگر همين جمله را در ساعت 9 و 21 دقيقه ميگفت هنوز هم دير نشده بود و دستكم فرزندشان تنبيه نميشد و كارشان به برخورد فيزيكي با هم نميرسيد.
سر چي عصباني بوديم ما؟
عصباني هستيد؟ از شدت خشم داغ شدهايد؟ دلتان ميخواهد هوار بزنيد؟ سرتان را به كاري گرم كنيد. داستان درويش خان باغ سنگي كرمان را شنيدهايد؟ مردم ميگويند او كشاورز زمينداري بود كه در جريان اصلاحات ارضي زمينهايش را گرفتند، پيرمرد تصميم گرفت اعتراضش را قلوه سنگ كند و آنها را به شاخههاي خشك درختان باغش بياويزد.
سالها از اين جريان گذشت، باغ سنگي درويش خان معروف شد، همه گردشگراني كه به كرمان رفتند قصهاش را شنيدند و باغش را ديدند و خشم پيرمرد با خلق اثري هنري آرام گرفت و هنوز هم پس از سالها باغش پر از بازديدكننده است.
خيليها وقت عصبانيت، سازي مينوازند، خيليها نقاشي ميكنند، خيليها يك تكه كاغذ برميدارند و خط خطياش ميكنند، خيليها باغباني ميكنند، خيليها ورزش ميكنند، خيليها ميروند سراغ پختن انواع شيريني ، غذا و.... همه اين روشها مفيدند البته به شرطي كه شرايط روحي و رواني شما را تغيير دهند و طوري مشغولتان كنند كه عصبانيت از يادتان برود.
همه اعضايتان را كنترل كنيد
اگر قرار باشد در فيلمي نقش آدمي عصباني را بازي كنيد، اولين ژستي كه ميگيريد، چيست؟ بايد ابروها را در هم بكشيد و تندتند نفس نفس بزنيد و بلندبلند صحبت ميكنيد. در توصيههاي قبلي درباره حرف نزدن در عصبانيت برايتان گفتيم. حالا وقتش است كه زبان بخشهاي ديگر بدن را هم كنترل كنيم، براي مثال يكي از روشهاي مفيد براي كنترل خشم، تنظيم نفسهايتان است. وقتي عصباني ميشويد منظم و عميق نفس بكشيد تا ضربان قلبتان را تنظيم كنيد. با تنظيم ضربان قلب، به مرور زمان، خشم از يادتان ميرود.
در اين شرايط، نوشيدن آب خنك هم بسيار موثر است چون باعث ميشود حرارت بدنتان تنظيم شود و از شدت عصبانيتتان بكاهد. علاوه بر اينها، در خشم بايد مراقب دستهايتان هم باشيد. خيليها عادت دارند وقتي عصباني ميشوند به طرف مقابل نزديك شوند و در صحبت كردن دستهايشان را با حرارت تكان ميدهند، تا به حال فكر كردهايد كه اين روش ممكن است طرف مقابلتان را تحريك كند و او هم بخواهد با دستهايش از خودش دفاع كند؟!
مريم يوشيزاده / گروه جامعه