قائممقام فرهنگستان علوم اسلامی با تأكيد بر اينكه در رويكرد اسلامیسازی علوم، نقطه كانونی، تغيير منبع معرفتشناختی در توليد علم است، اظهار كرد: قرآن و روايات به عنوان منبع اصلی كه هم الهامبخش و هم معيار صحت در توليد نظريههای علمی است، بايد به اين چرخه افزوده شود و محوريت پيدا كند.
حجتالاسلام و المسلمين عليرضا پيروزمند، قائممقام، عضو هيئت علمی و مسئول گروه علمی در فرهنگستان علوم اسلامی، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، به پرسشهايی درباره منابع و مبانی روششناختی و معرفتشناختی تحول در علوم انسانی پاسخ داد و تأكيد كرد: اگر قرار بر اسلامی شدن علوم انسانی باشد، طبعاً بايد از منابع اسلامی تغذيه شود.
مسئول گروه علمی در فرهنگستان علوم اسلامی با بيان اينكه مشروعيت علوم انسانی به اسلامی شدن آن است، افزود: اسلامی شدن علوم انسانی وابسته به منابعی است كه ما آنها را جايگزين منابع فعلی كنيم و شناخت اين منابع از اهميت ويژهای برخوردار است كه نخستين گام در زمينه تحول قلمداد میشود.
وی افزود: با توجه به اينكه علوم انسانی موجود، مبتنی بر انديشه سكولار شكل گرفته است و بنای انديشه سكولار بر فكر كردن غيردينی و نه لزوماً ضددينی است، به همين مناسبت طبيعی است كه انديشه سكولار فرض گرفته است كه در توليد علوم انسانی هيچ نوع نيازمندی به ماوراء الطبيعه و علوم وحيانی وجود ندارد.
پيروزمند با تأكيد بر اينكه پيشفرضهای ماوراء طبيعی وارد در توليد علم نشده است، اظهار كرد: به همين جهت، طبيعی است كه اتكای علوم انسانی از نظر منابع معرفتشناختی به عقل و تجربه محدود شده است و اين دو منبع و به خصوص تجربه در حال حاضر چنان نقش مهمی در توليد علوم انسانی پيدا كردهاند كه اين علوم عملاً متأثر از ديدگاههای پوزيتيويستی و تجربهگرايانه قلمداد میشود.
وی ادامه داد: صرف نظر از اين مناقشه كه در علوم انسانی چه سهمی به تجربه و چه سهمی به عقل داده شده است، آنچه كه قدر مسلم است و برای ما اهميت دارد، اين است كه منابع وحيانی كه از نظر اسلام، شامل قرآن و روايات اهل بيت(ع) است، هيچ نقش تعيينكننده و تأثيرگذاری در توليد علوم انسانی فعلی ندارد.
عضو هيئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی با تأكيد بر اينكه در رويكرد جديد به اسلامیسازی علوم، نقطه كانونی در اسلامیسازی، تغيير منبع معرفتشناختی در توليد علم است، گفت: در نظر گرفتن قرآن و روايات به عنوان منبع اصلی كه هم الهامبخش است و هم معيار صحت در توليد نظريههای علمی است، بايد به اين چرخه افزوده شود و بلكه محوريت پيدا كند تا علوم انسانی قابليت توليد پيدا كند.
اتكای علوم انسانی از نظر منابع معرفتشناختی به عقل و تجربه محدود شده است و اين دو منبع و به خصوص تجربه در حال حاضر چنان نقش مهمی در توليد علوم انسانی پيدا كردهاند كه اين علوم عملاً متأثر از ديدگاههای پوزيتيويستی و تجربهگرايانه قلمداد میشود
وی افزود: مطلب ديگر اينكه برای پيدايش امكان توجه و استفاده از قرآن و روايات به عنوان منبع توليد علم، بايد در راستای روش علم، تحولی اتفاق بيافتد كه امكان پيشفرض قرار دادن مبانی متافيزيكی را در توليد نظريههای علمی فراهم كند و اين اتفاق هنوز در عرصه علوم انسانی رخ نداده است.
پيروزمند ادامه داد: بنابراين برای اسلامی شدن علم، اولاً منبع وحی بايد نه جزو منابع، بلكه در رأس منابع قرار بگيرد و معيار صحت برای عقل و تجربه قلمداد بشود و ثانياً برای اينكه اين مسئله امكانپذير شود و جريان تحول تحقق پيدا كند، بايد روش علم متحول شود تا امكان اين جريان در توليد نظريههای علمی فراهم شود.
وی با بيان اينكه قرآن و روايات، اگر نگوييم تنها منبع، دست كم میتوان گفت كه به اعتقاد غالب علماء منبع اصلی تحول علوم انسانی است، گفت: شناخت قرآن و روايات منطق خاص خود را دارد كه فقهای معظم ما در طول تاريخ تشيع، درباره آن بحث و تبادل نظر كردهاند، اما اتفاق جديدی كه بايد رخ دهد، آگاهی از اين مسئله است كه ما احتياج به بهرهمندی جديدی از منابع اسلامی در جهت توليد علوم انسانی داريم كه خود پيشنياز ايجاد تمدن اسلامی هستند.
عضو هيئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی با تأكيد بر اينكه ارتقای ظرفيت فهم از منابع دينی ممكن است احتياج به تحول در منطق فهم دينی هم پيدا كند، اظهار كرد: به همين جهت در فهم منابع دينی، فلسفه مستقيماً كارگشا نيست و روش استنباط، روش قاعدهمندی است كه با فلسفه متفاوت است.
وی افزود: البته ممكن است فلسفه در مبانی روش استنباط تأثيرگذار و دخيل باشد، اما مبتنی بر نظر انديشمندانی كه برای عقل مرجعيت مستقل در فهم دين قائل هستند، منطق فهم عقلانی يكی از روشهايی خواهد بود كه فهم دينی را امكانپذير میكند.