عضو هيئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی اظهار كرد: علامه طباطبايی با نگاه شيعی كه مسلح به انديشه صحيح اهل بيت(ع) است، مباحث اجتماعی تفسير المنار را تكميل میكند و در تفسير الميزان در اختيار مخاطب قرار میدهد.
مريم حاج عبدالباقی، عضو هيئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، به بحث از تفسير الميزان پرداخت و اظهار كرد: در نگاه نخست، به نظر میرسدكه علامه طباطبايی از حيث علايق، گرايشها و سليقهها به مباحث فلسفی و عرفانی گرايش بيشتری داشته باشد، اما در درك مسائل اجتماعی و نظريهپردازی در اين زمينه هيچ كاستیای در آراء او مشاهده نمیشود.
وی با بيان ويژگیهای خاص تفسير الميزان گفت: يكی از مواردی كه در تفسير الميزان به وضوح ديده میشود، اين است كه علامه طباطبايی در جايی كه تفاسيری نظير كشاف زمخشری، روحالمعانی آلوسی و تفسير المنار مطالب مفيدی را مطرح كردهاند، با ذكر منبع به نقل آن میپردازد، اما بسياری از مواقع اين موارد را به صورت نقادانه طرح میكند و در هنگام نقد آن، نامی از شخص نمیبرد.
اين پژوهشگر ادامه داد: علامه طباطبايی وقتی میخواهد مطلبی را نقل كند و موضع آن را بپذيرد، منبع آن را نقل میكند و در جايی كه میخواهد به نقد بپردازد، لزومی نمیبيند كه نامی از نويسنده و اثر ببرد، بلكه تنها آن نگاه تفسيری خاص را مورد انتقاد قرار میدهد كه به عنوان مثال به رد نظريات عبده يا رشيدرضا میپردازد، اما در موارد بسيار نادری نامی از اشخاص میبرد.
عضو هيئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی با بيان اينكه تفسير المنار از تفاسير برجسته اجتماعی است، افزود: اين تفسير شامل حاشيههای محمد عبده بر قرآن تا سوره نساء و تفسير رشيدرضا تا سوره يوسف است كه شامل نظريهپردازیها و نگاههای اجتماعی، سياسی، انقلابی و هدايتی نويسندگان آن است و علامه طباطبايی مباحث آنان را در تفسير الميزان مورد توجه قرار داده است.
توجه انتقادی علامه طباطبايی به تفسير المنار كه عبده در اين تفسير تا سوره يوسف به پيش رفته است، باعث میشود كه الميزان تا سوره يوسف از تزخم و فربهی و قوه بالاتری برخوردار شود كه اين ويژگی در سور پس از يوسف كمتر به چشم میخورد
وی با اشاره به اينكه علامه دو برخورد با تفسير المنار دارد، گفت: برخورد نخست، نگاه ايجابی علامه طباطبايی به تفسير المنار است. محمد عبده به عنوان متفكر مسلمان بر علامه طباطبايی تأثير میگذارد و باعث میشود كه علامه با كاملتر كردن همان نظريهها با نگاهی شيعی كه مهيمن بر نگاههای غيرشيعی است، به طرح جامعتر و پختهتر آنها بپردازد.
حاجعبدالباقی با تأكيد بر اينكه نگاه شيعی با توجه به اينكه سلاح انديشه صحيح از جانب اهل بيت(ع) به آنها بخشيده شده است، تفوق فكری بر ساير فرق اسلامی دارد، افزود: علامه طباطبايی با اين نگاه، تفسير المنار را تكميل و جامع میكند و عيوب آن را برطرف میكند و در تفسير الميزان در اختيار مخاطب قرار میدهد كه اين عمل، درواقع برخورد ايجابی علامه طباطبايی با تفسير المنار است.
وی ادامه داد: برخورد دوم علامه، برخورد سلبی و نقادانه با المنار است. جاهايی كه المنار خيلی با قوه وارد شدهاند و به نظر میآيد وقتی آنان مسئله را مطرح میكنند، ذهن را مجاب به پذيرش ديدگاه آنان میكند و آن را میپسندد. حتی زمانی كه علامه ديدگاههای آنها را بيان میكند، چنان خوب مطرح میكند كه گويا اين سخن، ديدگاه خود علامه است.
اين پژوهشگر در ادامه گفت: در عين حال، علامه پس از بيان كامل مطالب المنار كه بعضاً ذهن مجاب به پذيرش آن میشود، به نقد آن میپردازد و آن را رد میكند. ويژگی نقادی علامه طباطبايی آن است كه نخست مطالب را با فهم درست و از موضع قوی مطرح میكند و زوايای آن انديشه را به طور كامل نشان میدهد و دوم نقد محكم و مستدل آن نظريات است كه نشاندهنده روش علمی و تقوای علامه طباطبايی در الميزان است.
وی با اشاره به پايبندی علامه به ملاحظه و پذيرش نكات مثبت المنار و تكميل آن، گفت: توجه انتقادی علامه طباطبايی به تفسير المنار كه عبده در اين تفسير تا سوره يوسف به پيش رفته است، باعث میشود كه الميزان تا سوره يوسف از تزخم و فربهی و قوه بالاتری برخوردار شود كه اين ويژگی در سور پس از يوسف كمتر به چشم میخورد.
حاجعبدالباقی طرح مباحث فلسفی به صورت مجزا در الميزان را از ساير ويژگیهای تفسير الميزان دانست و افزود: هيچ تفسير فلسفی وجود ندارد كه از آغاز تا پايان قرآن كريم، به تفسير فلسفی پرداخته باشد و چنين تفسيری امكانپذير نيست. زيرا فلسفه قلمرو به خصوصی را در بر میگيرد و همه مسائل فكری و عملی را كه در قرآن مطرح شده، در بر نمیگيرد.
وی با بيان اينكه علامه در فرازهايی از آيات قرآن كه اقتضاء داشته، به طرح مباحث فلسفی پرداخته است، گفت: علامه از سويی تفسير فلسفی خود را با قرآن درنياميخته كه اگر كسی گرايشهای فلسفی ندارد يا فهم فلسفی ندارد، از وجود اين تفسير محروم نشود و دافعه ايجاد نشود. از سوی ديگر، اگر مجموعه مباحث فلسفی كه از دل آيات قرآن بيرون میآيد، جمع شود، تفسيری فلسفی از قرآن به دست خواهد داد.
علامه طباطبايی وقتی میخواهد مطلبی را نقل كند و موضع آن را بپذيرد، منبع آن را نقل میكند و در جايی كه میخواهد به نقد بپردازد، لزومی نمیبيند كه نامی از نويسنده و اثر ببرد، بلكه تنها آن نگاه تفسيری خاص را مورد انتقاد قرار میدهد
عضو هيئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به طرح بحثهای فلسفی در تفسير قرآن ملاصدرا، تأكيد كرد: اما تفسير او شامل كل قرآن نمیشود. به عنوان مثال، سوره واقعه، آيه نور و ... را تفسير كرده است، اما تفسير جامعی از او به ما نرسيده است كه شايد به دليل نپرداختن او به اين موضوع باشد و يا اينكه در طول زمان از بين رفته باشد.
وی در بيان ديگر تفاوتهای الميزان و المنار،افزود: اولا علامه طباطبايی شيعه است و تحت تعليم مكتب اهل بيت(ع) و طبيعی است كه اين مكتب اعتدال فكر و عميق شدن در همه زمينهها را مدنظر قرار میدهد، اما به نظر میرسد دئب و روش علامه از حيث اجتماعی متفاوت از تفسير المنار است.
حاجعبدالباقی ادامه داد: به نظر میرسد گرايش اجتماعی و سياسی عبده در تفسير المنار بيشتر از الميزان است، اما از جهت عمق مطالب اجتماعی، میتوان گفت كه علامه طباطبايی به هيچ وجه ضعيفتر از المنار نيست. به عنوان مثال علامه طباطبايی در تفسير آيه «یَا أَیُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد صبر كنيد و ايستادگى ورزيد و مرزها را نگهبانى كنيد و از خدا پروا نماييد اميد است كه رستگار شويد»(آل عمران/200)، در حدود 40 صفحه و به اندازه يك كتاب راجع به اجتماع، جامعه و روابط اجتماعی بحث میكند.
مدرس دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به اينكه از اين جهت شايد به نظر برسد كه علامه طباطبايی از حيث علايق، گرايشها و سليقهها به مباحث فلسفی و عرفانی گرايش بيشتری داشته باشد، خاطرنشان كرد: در عين حال هيچ كاستیای در آراء علامه طباطبايی در درك مسائل اجتماعی و نظريهپردازی او مشاهده نمیشود.