جام جم آنلاين: مدتها بود نميتوانستم بجز آب چيز ديگري بخورم. سرانجام روزي كه منتظرش بودم، فرا رسيد و نوشيدني هلوي مورد علاقهام را درست كردم. ميخواستم طعم دلپذير شيرينش را حس كنم، بنابراين جرعهاي از آن را نوشيدم. در اين لحظه بود كه شادماني من به وحشت بدل شد. آب هلو، مزه ماهي ميداد!
هر چه در دهانم بود را بيرون ريختم و به سراغ آب تمشك رفتم. آن هم مزه ماهي ميداد! افسرده و نگران، روي مبل دراز كشيدم. چرا هيچ كس در اين باره به من چيزي نگفته بود؟
2 هفته قبل عمل جراحي روي من انجام شد تا به كاهش وزنم كمك كند. از زمان انجام عمل تا به حال، خوردن و آشاميدن برايم مشكلساز شده است.
در تالارهاي گفتمان اينترنتي به دنبال جواب گشتم. ظاهرا اين تغيير در جوانههاي چشايي، پديدهاي رايج پس از عمل كاهش وزن تلقي ميشد، اما هيچ كس هم توضيح قانعكنندهاي براي آن نميداد.
تازه خوششانس هم بودم. تالارهاي گفتمان سرشار بود از داستانهايي در مورد اثرات عمل كاهش وزن، از كاهش حافظه گرفته تا توهمات شنيداري.
نكته جالبتر از همه هم، بهبود قدرت ذهني بود. حدود سه ماه پس از جراحي، عده زيادي شاهد نوعي پيشرفت ناگهاني و «شفافيت ذهني» بودند.
ظاهراً اين اثرات به هيچوجه به هم مرتبط نبودند. ولي انگار وقتي روي معدهمان، جراحي انجام ميشود، اتفاق خاصي در مغزمان ميافتد.
جالب اين كه اثرات عمل جراحي خيلي هم دقيق و مشخص است و تغييراتي اساسي در مغز ايجاد ميكند، اما براستي اين تغييرات چگونه رخ ميدهد؟ براي من، جراحي آخرين كار ممكني بود كه ميتوانستم انجام دهم. من از كودكي گرفتار اضافه وزن بودم و سرانجام سال گذشته تصميم گرفتم نوعي عمل جراحي كه جابهجايي دوازدهه (duodenal switch) نام دارد را انجام دهم.
براي كاهش حجم معده ، راههاي متفاوتي وجود دارد. در محتاطترين روش، نواري معده را جمع و منقبض ميكند، اما اگر ميخواهيد عمل جراحي مستقيم روي شكم انجام شود و آن را كوچك كند، رايجترين روش، روكس ـ ان ـ واي يا باي پس معده (gastric bypass) نام دارد. همه اين جراحيهاي كاهش وزن از يك اصل اساسي پيروي ميكنند.
همه آنها حجم ميزان غذايي را كه بدن ميتواند جذب كند، كاهش ميدهند. در ايالات متحده كه 36 درصد از مردم چاق شناخته ميشوند، هر سال حدود 200 هزار نفر براي انجام عمل جراحي لاغري ثبت نام ميكنند و البته اين رقم پيوسته در حال افزايش است.
رفع چاقي
دوباره چاق نشدن، دليل خوبي براي موفقيت عمل جراحي كاهش وزن است. هر نوع از اين عملها كه انجام شود، وزن اضافي ظرف مدت 18 ماه از بين ميرود. حدود 50 درصد از كساني كه روشهاي متحولكنندهتري نظير روكس ـ ان ـ واي را انتخاب ميكنند، ديگر اضافه وزن پيدا نميكنند.
ابتدا، باور بر اين بود كه علت موفقيت اين روش به خاطر ساز و كار خودِ عمل جراحي است يعني به خاطر كوچكتركردن معده كه به كمتر خوردن فرد ميانجامد، اما اين استدلال يك اشكال داشت.
اگر كاهش وزن به اين دليل بود، 50 درصد از افراد مثلاً به خاطر خوردن غذاهاي پر كالري و مايع نظير سوپهاي خامهدار يا بستنيهاي شيري بايد چاق ميشدند. كساني كه ديگر وزن اضافه نكردند، اين كار را با وجود دسترسي به چنين غذاهاي وسوسهانگيزي انجام دادند. لذا دليل موفقيت جراحي را بايد در جايي ديگر جست.
دليل اول اين مساله، به رفتار عجيب و غريب جوانههاي چشايي من و اين كه اين مساله بر انتخاب غذاييام تاثير گذاشته مربوط است.
اكثر پزشكان ميگويند كاهش وزن، فقط با تغيير سبك زندگي، يعني خوردن غذاهاي با چربي و كالري كمتر، امكانپذير است. متاسفانه، اكثر روشهاي كاهش وزن، نوعي رژيم گرفتن موقتي را به ذهن جاري ميسازند.
اين طرز تفكر به محض رسيدن به هدف يا وقتي كه نااميدي براي كاهش وزن بر اشتياق غلبه كرد، خود به خود از بين ميرود.
يكي از دلايل دشواري كم نگه داشتن وزن اين است كه اين كار نوعي مبارزه با طبيعت وجوديمان است. اشتياق شديد به غذاهاي ناسالم در وجود ما نهادينه شده است و اتفاقاً اين اشتياق پس از رژيم گرفتن براي كاهش وزن شدت مييابد.
اما درست پس از عمل جراحي لاغري، اتفاق عجيبي روي ميدهد: اشتياق براي غذا بسرعت و بشدت كاهش مييابد. افرادي كه پس از عمل جراحي وزن كم ميكنند، بر خلاف افرادي كه رژيم ميگيرند، اشتياق مضاعف براي جبران غذا يا گرسنگي را ندارند.
اتفاقاً بر عكس، گرسنگي كمتر و اشتياقي كمتر براي غذا خوردن دارند و رابطهشان با غذا به طور كلي تغيير ميكند. البته اشتياق آنها براي غذا خوردن كم نميشود، بلكه ظرف چند ساعت پس از جراحي، اين اشتياق به شكلي ديگر بدل ميشود.
اين افراد نميتوانند بوي مواد شيرين و چرب را تحمل كنند و حتي بوي آنها را بسيار زننده مييابند. در افرادي كه جراحي از نوع روكس ـ ان ـ واي انجام ميدهند، اين اثرات با تاخير آشكار ميشوند و اين افراد در دراز مدت، سالاد را به غذاهاي گوشتي و سرخكردني ترجيح ميدهند.
آيا دليل اين تغيير، روانشناختي است؟ شايد افراد پس از انجام اين عمل گرانقيمت و توان بر، به خود ميقبولانند كه فقط به غذاهاي سالم علاقهمندند.
يك گروه پژوهشي به اين فكر افتاد كه آنچه را در وراي اين تغيير رفتاري وجود دارد، بيابد. آنها عمل روكس ـ ان ـ واي را روي موشها انجام دادند. در موشها نيز همانند انسانها، نوع غذاي مورد علاقه تغيير كرد و به غذاهاي كم چرب و با شيريني كمتر روي آوردند.
مدير اين تيم پژوهشي ميگويد: «اين موشها هرگز با متخصص تغذيه ديدار نداشتهاند، بنابراين، اين باور كه دليل تغيير انتخابهاي غذاييشان، اين است كه عمل جراحي داشتند نادرست است.»
نتيجه كار اين تيم پژوهشي اين بود كه اين تغيير، روانشناختي است، اما دليل شكلگيري اين تغيير چيست؟ براي پاسخ دادن به اين پرسش، شايد هورمونهايي كه دستگاه هاضمه توليد ميكند بتوانند به ما كمك كنند. معده هورموني قوي توليد ميكند به نام گرلين كه به ايجاد حس گرسنگي ميانجامد. روده كوچك هم چند هورمون را كه به ايجاد حس سيري ميانجامد، توليد ميكند.
هورمونهايي مثل جي.ال.پي ـ 1، پپتيد واي.واي و پپتيد پي.واي.واي از جمله اين هورمونها هستند. حتي سلولهاي چربي هم در تنظيم اشتها نقش دارند و هورموني به نام لپتين ترشح ميكنند كه جلوي اشتياق به خوردن را گرفته و سوخت و ساز بدن را منظم ميكند.
عملهاي جراحي كاهش وزن روي اين قسمتها بشدت تاثير گذاشته و توليد هورمونهاي آنها را تغيير ميدهد. سطح هورمونهاي معدي و لپتيد به سود كاهش وزن تغيير مييابد.
همچنين عمل جراحي كاهش وزن، سبب كاهش توليد گرلين كه محرك اشتهاست ميشود. احتمالاً به همين دليل افرادي كه عمل جراحي كاهش وزن انجام ميدهند بايد خود را مجبور به غذا خوردن كنند. لپتين هم تحت تاثير قرار ميگيرد و بسرعت افزايش مييابد تا گرسنگي را كاهش دهد.
افرادي كه پس از عمل جراحي وزن كم ميكنند، به علت تغييراتي كه در عملكرد مغزشان ايجادميشود، بر خلاف افرادي كه رژيم ميگيرند، اشتياق مضاعف براي جبران غذا يا گرسنگي ندارند
آيا ميتوان گفت تغيير اين هورمونها به كاهش وزن ميانجامد. عدهاي از دانشمندان چنين عقيدهاي دارند. اگر اين طور نبود، انتظار نميرفت حداقل تا يك ماه پس از عمل، ميزان هورمونها افزايش يابد.
اين تيم پژوهشي همچنين به اين يافته رسيدند كه ظرف 2 روز پس از عمل، ميزان هورمونهاي جي.ال.پي ـ 1 و پپتيد پي.پي.واي كه هر دو كاهشدهنده اشتها هستند كاهش مييابد.
نه تنها اين تغيير خيلي زود پس از عمل روي ميدهد، بلكه حداقل يك تا 2 سال پس از آن نيز همچنان باقي ميماند.
نكته جالب توجه ديگر اين كه اثرات جي.ال.پي ـ 1 و گرلين، فقط به سوخت و ساز بدن محدود نميشود. مطالعات اخير روي حيوانات نشان ميدهد هر دوي اين هورمونها ميتوانند سيستم عصبي و انعطاف سيناپسي ـ دو ساز و كار عصبي كه تغييرات ساختاري و عملكردي در مغز ايجاد ميكنند ـ را نيز تحت تاثير قرار دهند.
به عنوان مثال در مطالعه روي موشها، مشاهده شد تغيير ميزان گرلين، سبب تغيير در شكل قرارگيري نرونها ميشود.
پژوهشگران هنوز نميدانند اين تغيير هورموني، چه تغييري در مغز انسان به وجود ميآورد. با اين حال افرادي كه عمل جراحي كاهش وزن را انجام دادهاند ميتوانند به پژوهش در اين زمينه كمك كنند.
تواناييهاي فوقطبيعي
ترشح فراوان جي.ال.پي ـ 1 پس از عمل جراحي، موجب ايجاد تغييرات سريع در مراكز پاداش در قشر اوربيتوفرانتال مغز ميشود. آيا همين امر، دليل تغيير در انتخاب غذايي افراد ميشود؟ براي اين كار، سال گذشته يك تيم پژوهشي با استفاده از اسكن ام.آر.آي به مطالعه مغز افراد، قبل و بعد از عمل روكس ـ ان ـ واي پرداخت.
نتايج به دست آمده شگفتآور بود. پيش از عمل، مشاهده عكسهاي كيك و انواع برگر، سبب فعاليت قسمتهاي گستردهاي از ناحيه پاداش در مغز افراد ميشد، اما با انجام همين آزمايش چهار روز پس از عمل مشاهده شد مغز همان افراد، واكنش خاصي به تصاوير اين غذاهاي وسوسهانگيز نشان نميدهد. در واقع ساختار مغزي آنها به گونهاي تغيير كرده بود كه سبب شد همانند افراد لاغر فكر كنند.
اما ماجرا به اينجا ختم نميشود. شواهدي در دست است كه تغيير ميزان هورمونهاي معده، دليل بهبود و افزايش عملكرد ذهني افراد پس از عمل است.
شايد هورمون جي.ال.پي ـ 1 بيشترين تاثير را در اين زمينه داشته باشد. از آنجا كه اين هورمون، با كم كردن حجم قند، جلوي اشتها را ميگيرد، احتمالا روي انسولين تاثير ميگذارد.
كاهش سطح انسولين نيز به نوبه خود مقاومت در برابر انسولين ناشي از اضافه وزن ـ كه با مشكلات نوروني در ارتباط است ـ را كاهش ميدهد.
اكثر پژوهشگران با اين مساله كه افراد چاق در يادگيري يا قدرت حافظه، عملكردي ضعيفتر از افراد لاغر دارند موافقند. اين تفاوت در عملكرد، بويژه در سنجش «كنترل مهاري» (inhibitory control) چشمگير بود.
به ياد آوردن اين كه ديروز خودروي خود را كجا پارك كرديد، به حافظه كوتاهمدت بستگي دارد، اما اين كه جايي كه امروز پارك كرديد در چه موقعيتي نسبت به جاي پارك ديروز قرار دارد به كنترل مهاري مربوط ميشود.
براي تعيين دقيق اين موقعيت، بايد جلوي اطلاعات ديروز را بگيريد.
بيان اين كه به طور كلي، افراد چاق كمهوشتر از لاغرترها هستند درست نيست، اما به نظر ميرسد چاقها در تشخيص اين گونه اطلاعات، عملكرد چندان مطلوبي ندارند.
برخي دانشمندان بر اين باورند كه تغيير سطح انسولين به تغيير توانايي شناختي انسان منجر ميشود. سال 2010، گروهي از پژوهشگران در دانشگاه كرنل نيويورك به اين نتيجه رسيدند كه سه ماه پس از عمل جراحي كاهش وزن، افراد نمرات بهتري نسبت به قبل از عمل، در تستهاي شناختي به دست آوردند. يك سال پس از آن، نمرات آنها حتي بالاتر هم رفت.
در اين ميان بايد به نكتهاي نهچندان خوشايند اشاره كرد: برخي تغييرات به وجود آمده در مغز پس از عمل، مطلوب نيستند.
دكتر جوزفس كه يك عصبشناس است به صورت اتفاقي به اين نتيجه رسيد. چند سال پيش او شاهد افزايش تعداد افرادي بود كه دچار انواع مختلفي از مشكلات شناختي شده بودند. تستها چيز خاصي را نشان نميدادند، اما اين افراد به دكتر جوزفس ميگفتند براي يافتن واژه مناسب دچار مشكل ميشوند، نميتوانند بخوبي تمركز كنند و در پاسخدهي به افرادي كه با آنها صحبت ميكنند، كند عمل ميكنند و حافظه كوتاهمدتشان نيز ضعيف شده است.
وي ابتدا در اين مساله كاملا گيج شده بود، اما پس از مدتي به يك نكته يكسان در همه اين افراد رسيد: همه آنها عمل روكس ـ ان ـ واي انجام داده بودند.
اين پژوهشگر اطلاعات اين بيماران را از بيمارستانهايي كه در آن عمل داشتند گرفت و در برابر اطلاعات دو گروه كنترل ـ افراد چاقي كه عمل نكرده بودند ـ قرار داد. نتيجه اين پژوهش كه سال گذشته انتشار يافت، هشدار دهنده است.
تصويربرداري ام.آر.آي نشان داد موارد شناختي بيان شده توسط افراد، 24 درصد فضاي كمتري در تالاموس اشغال ميكرد. تالاموس قسمتي كوچك از مغز است كه به حافظه، تمركز و نيز اطلاعات حسي در مورد مزه مربوط است. تالاموس داراي قسمتهايي براي اتصال با گرلين و جي.ال.پي ـ 1 است.
تغييرات گسترده در اين هورمونها ميتواند مغز را تحت تاثير مشابهي نظير تغييراتي كه در ناحيه پاداش ايجاد ميشود قرار دهد و همان طور كه تغيير در ترجيح غذايي افراد، ظاهرا دائمي است، اين تغييرات منفي نيز دائمي خواهد بود. دكتر جوزفس ميگويـــد: «اگر تالاموس كوچك شود، هيچ راهي براي رشد مجدد سلولهاي عصبي وجود ندارد.»
دكتر جوزف در مورد نتايج اين مطالعه غيرگسترده با احتياط صحبت ميكند و قبول دارد كه اين آزمايش بايد باز هم انجام شود. با اين حال، صرفنظر كردن از اين نتايج هم ممكن نيست. تيم پژوهشي او عوامل منحرفكننده آزمايش را نيز مدنظر قرار داد. مثلا از آنجا كه سن متوسط افراد 54 سال بود، امكان وجود نشانههاي آلزايمر در آنها مورد بررسي قرارگرفت.
همچنين امكان كمبود ويتامينها در اين افراد را نيز بررسي كردند، اما به هيچ نشانهاي دست نيافتند. دكتر جوزفس ميگويد: «فقط تغييرات هورموني ميتواند دليل اين كاهش در تالاموس باشد. احتمال اين كه اين تغيير به صورت اتفاقي روي داده باشد در بهترين حالتش يك به هزار است.»
اين مشكلات شناختي، گواهي بر اين مدعا هستند كه اثرات عمل جراحي كاهش وزن بسيار پيچيدهتر از آن است كه اكثر جراحان تصور ميكنند. حتي اين كه من طعم خيلي چيزها را مثل طعم ماهي حس ميكنم يكي از اين اثرات است. يكي از پژوهشگران ميگويد: «حس چشايي به طور عجيبي پس از عمل لاغري تغيير ميكند. گاهي اوقات سيگنالهاي ارسالي از گيرندههاي چشايي به مغز بهم ميريزند.»
آيا گروهي خاصي از افراد، بيشتر در معرض اثرات مثبت اين عمل هستند؟ آيا يك نوع خاص از عمل جراحي كاهش وزن، بيشتر از ساير روشهاي جراحي به كاهش تواناييهاي شناختي منجر ميشود؟ اين روزها پرسشهايي از اين دست بيشتر مطرح ميشوند.
موسسات ملي سلامت در ايالات متحده براي يك سري پژوهشهاي طولي به منظور بررسي وضعيت سلامت افرادي كه عمل لاغري داشتهاند در بلندمدت برنامهريزي كرده است.
برخي پژوهشگران هم به اين فكر افتادهاند كه با استفاده از تغييرات هورموني و بدون استفاده از جراحي، ميتوان با چاقي مبارزه كرد.
مترجم: صالح سپهريفر
منبع: Newscientist