پژوهشگر انديشه اسلامی با بيان اينكه اكنون در زمينه مباحث فلسفی به خصوص با توجه به فلسفه نوصدرايی، از وضعيت روز جهان جلوتريم، اظهار كرد: جهان عرب در حالی در فلسفه ابنرشد متوقف مانده است كه در فلسفه او نقايص جدی وجود دارد؛ در جهان غرب نيز فلسفه به سمت تقليل به جامعهشناسی علم يا فلسفه علم حركت میكند.
حجتالاسلام و المسلمين قاسم ابراهيمیپور، پژوهشگر انديشه اسلامی، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، ضمن بيان مطالبی درباره تحول علوم انسانی اسلامی در حوزه روششناسی، تأكيد كرد: اين تغيير و تحول يقيناً مبنايی و ناظر به سه مقوله هستی، معرفت و روش است.
وی ادامه داد: علوم انسانی ريشه در مبانی هستیشناختی، معرفتشناختی و انسانشناختی دارد و به طور طبيعی، اگر اين سه مبنا را از مكاتب مختلف انسانی بگيريم و مبانی ديگری جايگزين آن كنيم، به مكاتب متفاوت انسانی دست خواهيم يافت. به اين ترتيب میتوان گفت كه بر مبنای حكمت مشاء، حكمت اشراق، حكمت صدرايی و حكمت نوصدراييان میتوانيم مكاتب مختلف علوم انسانی تأسيس كنيم.
مدرس دانشگاه باقرالعلوم(ع) با اشاره به اينكه واقعيت اجتماعی سطوح مختلفی دارد، افزود: يك سطح واقعيت اجتماعی، تجربی است و در عين حال سطوح عقلانی و شهودی نيز در آن مطرح است. ما به دليل اينكه منبع تجربی را میپذيريم و علاوه بر آن منبع عقل و شهود را به عنوان منابع معرفتی میپذيريم، میتوانيم تحليلی عميقتر از تحليلهای تجربی ارائه دهيم.
وی درباره نسبت اين سطوح با يكديگر گفت: ما میتوانيم تحليلهای تجربی را با تحليلهای عميقتر عقلی و شهودی و بدون هيچ تعارض و تضادی با هم در تبيين و تفسير پديدههای اجتماعی به كار بگيريم.
ابراهيمیپور در پاسخ به اين پرسش كه چه تلاشی در زمينه اسلامی كردن علوم اجتماعی صورت گرفته است، اظهار كرد: چندين دهه است كه مؤسسات مختلف در داخل و خارج از ايران میكوشند تا در اين زمينه نوآوری و تحولی پديد آورند، بعضی در ابتدای راه هستند و هنوز از امكان اسلامیسازی علوم انسانی سخن ميگويند.
وی با اشاره به گروه دوم گفت: اما بعضیها به نظريهپردازی و ارائه روشهای نوينی رسيدهاند و مقالات متعددی در اين زمينه اخيرا در كنگره علوم انسانی ارائه شده است كه واقعاً به طرح نظريهای جديد میپردازد يا روش نوينی در عرصه علوم انسانی و اجتماعی مطرح میكنند. اما بهرغم نظريهپردازی مؤسسات مختلف در سطوح مختلف، هنوز توافق فراگير علمی در اين زمينه وجود ندارد.
اين پژوهشگر در پاسخ به پرسشی درباره منابع اخذ روش و منابع معرفتی گفت: تمام رويكردهای علوم انسانی، اعم از علوم فلسفی، عرفانی و كلامی، علوم فقه و تفسير و حتی تاريخ میتوانند متناسب با موضوع و روش خود، موجب پيدايش دانش اجتماعی شوند. اينطور نيست كه ما صرفاً به قرآن و سنت محدود بمانيم، بلكه با توجه به اينكه همه علومی كه از آن ياد شد، بر مبنای معارف دينی بنا شده و بهره لازم را از آيات و روايات بردهاند، مسائل و فروعات جديدی را مطرح كردهاند كه در تأسيس مكاتب علوم اجتماعی به ما كمك میكنند.
وی با تأكيد بر اينكه چيستی مسئله انديشمندان، به علوم جهت میدهد، به مسائل حقوق زنان و رويكردهای فمينيستی اشاره كرد و افزود: حكمت متعاليه ظرفيت برجستهای درباره اين مباحث دارد، اما از آن جهت كه اين مسائل، جزء دغدغههای انديشمندان ما نبوده است، مباحثی در اين زمينه مطرح نشده است.
ابراهيمیپور با بيان اينكه جامعه علمی ما در چند دهه اخير با علوم غربی مواجهه بيشتری يافته است و به همين نسبت، سؤالاتی در ذهن محققان ايجاد شده است، ادامه داد: شكلگيری علوم در هر جامعه و فرهنگی، متناسب با شرايط اعتقادی و عرفی آن جامعه پديد میآيد و مواجهه كنونی با علوم غربی، دغدغه انديشمندان را به سمت حل اين مسائل جهت داده است.
وی افزود: در گذشته، مسائل ما به نحوی بوده است كه در مسائل فقه، روششناسی اصول فقه، فلسفه و برخی علوم ديگر رشد چشمگيری داشتهايم، اما در مسائل علوم اجتماعی به آن اندازه شكوفايی نداشتهايم و اين فقدان پيشرفت به اين دليل بوده است كه رويكرد انديشمندان ما و دغدغههای ذهنی آنها چيز ديگری بوده است، نه اينكه ظرفيت آن وجود نداشته است.
اين پژوهشگر با بيان اينكه اكنون در زمينه فلسفی از وضعيت روز جهان جلوتريم، گفت: جهان عرب در حالی در فلسفه ابنرشد متوقف مانده است كه در فلسفه او نقايص جدی وجود دارد. در جهان غرب نيز فلسفه به سمت تقليل به جامعهشناسی علم يا فلسفه علم حركت میكند كه فلسفه را از جايگاه حقيقی آن جدا میكند.
وی ادامه داد: اما انديشمندانی نظير علامه طباطبايی، آيتالله جوادی آملی و استاد مصباح يزدی كه فيلسوفان نوصدرايی هستند و فلسفه صدرايی را به پيش بردهاند و مسائل جديدی را مطرح كردهاند، موجب پيدايش ظرفيتهايی در اين عرصه شدهاند كه شايد بتوان گفت يك قرن جلوتر از فلسفه جهان امروز است و امروز محققان ما بايد بكوشند بر مبنای اين فلسفه پيشرو، وارد علوم انسانی اجتماعی شوند و از ظرفيتهای فلسفی موجود در حل مسائل حوزههای ديگر علوم استفاده كنند.
ابراهيمیپور با تأكيد بر اينكه ما بايد به عنوان انديشمند مسلمان، در علوم مختلف،گامی به پيش برداريم، به بررسی رويكرد تفهمی از ديدگاه فلاسفه اسلامی اشاره كرد و افزود: طی يك مقاله علمی به اين پرسش پرداختهام كه اگر فارابی اكنون زنده بود، با مبانی فلسفی خود، چه سخنی در باب علوم اجتماعی میگفت. نتيجه اين بررسی اين بود كه ظرفيتهايی در اين زمينه وجود دارد و به نظر میرسد كه ظرفيت بسيار غنی و باارزشی در حوزه فلسفه، عرفان و كلام خود داريم كه با اتكا به آنها و بازتوليد آنها، قادريم سخنان جذابی برای جامعه امروزی داشته باشيم.